تصوف
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
اصول دین |
اصول خاص تشیع |
فروع دین |
فروع تشیع |
منابع اسلامی |
شخصیتها |
محمد |
مذهبها |
مذاهب فقهی |
مذاهب کلامی |
علوم اسلامی |
تاریخ اسلام |
زندگانی محمد |
جغرافیای اسلام |
مکه • مدینه |
تصوف (یا صوفیگری یا عرفان) جنبه رازوَرزانه و نهانگرای اسلام است. صوفیان آفریننده هستی را دارای هیچیک از صفاتی که ما میشناسیم نمیدانند و او را بالاتر از هر پندار و توصیفی میدانند.
از کاملترین صوفیان ایرانی و اسلامی میتوان به بایزید بسطامی،ابوسعید ابوالخیر، جنید بغدادی، مولوی، سعدی، عطار نیشابوری، جامی و شاه نعمت الله ولی اشاره کرد.
صوفیان کسانی بودهاند که در راه طریقت قدم زدهاند. برای تصوف و اینکه از چه کلمهای مشتق شدهاست مطالب بسیاری نگاشتهاند که از جمله از صوف به معنی پشم یا از صوفیای یونانی به معنی حکمت و فلسفه و ... گرفته شدهاست. اما خود صوفیان معمولاً گرفتار این بحث در لغات و کلمات نیستند و هدف صوفیه تزکیهٔ درون و طی مراحل سلوک تا رسیدن به خداوند و خالق هستی است.درک این نکته که همهٔ موجودات یک حقیقت واحد دارندو برای درک این موضوع و بینش آن باید مراحل سلوک را مرحله به مرحله طی کنند تا از خودی خود فانی شده و به مرحلهٔ لقا برسند. در نظر صوفیه و عرفا عشق مفهوم وسیعی دارد. آنها عشق را امانت بزرگ و ناموس الهی میدانند و بر این اعتقادند که خداوند انسان را از عشق خلق کرد و او اولین عاشق و اولین معشوق است. به قول مولوی:
کرد فضل عشق انسان را فضول زین فزون جویی ظلوم است و جهول
همچنانکه هر مذهب و دیانتی فرقههای مختلفی دارد صوفیه نیز دارای انشعبات زیادی شدهاست و علت آن هم این است که بعدها که تصوف رونق گرفت و مفاهیم زیبا و عمیق آن بین عوام پخش شد عدهای برای اینکه خود را از خوان آن بهره مند کنند به تصوف رو آوردند بدون اینکه درک درستی از آن داشته باشند.
[ویرایش] تاریخچه
در قرن پنجم هجری خزشهای بزرگ اقوام ترك به سوی ایران آغاز گرديد و امپراتوری تركان سلجوقی تشكيل شد كه دامنههايش از يكسو تا دمشق و از سوی ديگر تا اواسط آسيای صغير امتداد داشت. اين خزش با يورش مغولان به اوج رسيد، و چنانكه ميدانيم مغولها ایران و عراق را تسخير كردند و سلطهشان بر ایران قرنها استمرار داشت. تركها مجموعهئی از سنتهای دینی كهن را با خودشان ميكشيدند كه اساسش بر نياپرستی و توتم پرستی نهاده شده بود. اينها وقتی مسلمان شدند سنتهای دينی خودشان را به عنوان بخشی از اسلام وارد جامعه كردند، و اسلام پنجمی[1] را در ايران و عراق و آسيای صغير ساختند كه سنتهای كهن دينیشان را بازتاب ميداد. اينها البته توتمهای سابق قبيلهئی خودشان را رها كردند، ولی رهبران مسلمان مورد قبولشان را به جای اين توتمها نهادند و آنها را دارای قدرت خارقالعاده برای تصرف در امور كائنات پنداشتند. اين بود كه دينی كه اينها از قرن ششم به بعد شكل دادند بصورت پیرپرستی نمود يافت، و آنچه تصوف ناميده ميشد را با پيرايههای نوينی عرضه داشت كه اساسش بر تقدس پير طريقت و ولايت مطلقهء او، و تقدس خانقاه و خانقاهداران بود.