Privacy Policy Cookie Policy Terms and Conditions عجم - ویکی‌پدیا

عجم

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد.

فهرست مندرجات

[ویرایش] واژه عجم

  • عجم (Ajam-Ajaam- Hajam)در زبان فارسی و در بیشتر زبانهای آسیایی مانند هندی، اردو، پشتو، بلوچی، کردی، ترکی و ... معنی ایرانی و زبان فارسی می‌‌دهد اما در زبان عربی امروزه به معنی غیر عرب بکار می‌‌رود در برهه‌ای از تاریخ به معنای کسی که زبان فصیح عربی را متوجه نمی‌شد عجم می‌‌گفتند که این لقب بیشتر به ایرانیان اطلاق می‌‌شد. در دوره بنی امیه این کلمه کاربرد تحقیر آمیز داشت اما امروزه معنای لغوی نفهم وبه معنای فردی که عربی را نمی‌داند کاربردی در ادبیات عرب ندارد. البته هنوز هم در بعضی از شهرهای خلیج فارس بعضی اعراب سنی افراطی و یا عده‌ای قوم پرستان تند رو مانند صدام، کلمه عجم را برای تحقیر بر ضد شیعیان بکار می‌‌برند اما کاربرد تحقیر آمیز این واژه در ادبیات عرب اکنون جایگاهی ندارد. عجم بصورت هجم و هخم و هیم نیز تلفظ شده است. احتمال دارد بین واژه هخامنش و و کلمه عجم ارتباط وجود داشته باشد. زیرا کلمه جم و یم که ریشه اصلی عجم هستند در زبان لاتین بصورت خ Haxâm تلفظ می‌‌شود البته کلمه هخامنشی در سنگ نوشته‌ها و در متون لاتین وجود دارد.

این فرضیه وجود دارد که آیا بین عجم و هخم ارتباط اتیمولوژی وجود دارد یا خیر در قدیمی‌ترین متون فارسی ،جمشیدیان، جم ،عجمیان و عجمان داریم. اماواژه هخامنشیان در ادبیات فارسی بعد از اسلام نیست.(نظر به اهمیت موضوع خواهشمند است کسانیکه با خط میخی و زبان اوستایی آشنا هستند نظر بدهند)

[ویرایش] ریشه‌های واژه عجم

  • جم +ا ل = الجم = اجم =عجم پیوند واژه‌ای و تاریخی با جم شید و جم دارد

جم نام کوچک جمشید پادشاه افسانه‌ای ایران است که با شخصیت حضرت سلیمان یکی دانسته می‌‌شود. جمشید از دو واژه جم و شید تشکیل شده است. جم و یم از یک ریشه است و معنی دریا و اقیانوس و گروه می‌‌دهد و شید یعنی درخشندگی همیشگی و هم معنی خور است که برای مبالغه در معنی با شید ترکیب می‌شود و خورشید خوانده می‌شود که تابناکی ابدی را برساند. جمشید بر روی هم مفهوم جم درخشان، دریای نور ،خورشید تابان ،دریای تابناک، فروغ جاودان را می‌‌رساند.

امروزه کلمه عجم در زبان عربی به معنی غیر عرب بکار می‌‌رود گاهی هم برای تحقیر و به کسی که دارای زبان غیر فصیح باشد گفته می شده است. اما قبل از اینکه عجم به این معنی بکار برود قرنها فقط برای ایرانیان و سرزمین ایران بکار می‌‌رفت کما اینکه امروزه در خوزستان، اعراب هنوز هم به فارس عجم می‌‌گویندو این عبارت نه تنها تحقیر آمیز نبود بلکه موجب افتخار بود بطوری که بعضی از عربها حتی در دوره جاهلی داستان‌های شکوه کسرایان عجم و ملک جم را با افتخار نقل می‌‌کردند سپس عجم در یک برهه از تاریخ فقط برای فارسها و مترادف پارسیان بکار گرفته می‌‌شد. برای اولین باردر دوره بنی امیه کاربرد تحقیر آمیز کلمه عجم برای مترادف فارس و مجوس بیان شده است . بعدها بدلیل صرفی بودن زبان عربی که هر واژه می‌‌تواند به ۵۴ واژه تبدیل شود جم و عجم به واژه‌های متعددی مانند معجم عجمه و غیره تبدیل شد(مانند کلمه شاه که امروزه واژه‌های متعددی در عربی از آن گرفته شده مانند شهی و اشتها)یا کلمه چراغ (سراج) گناه جناح و یا گچ و گیل که عربها ناچاربوده‌اند آن را جص و جیر تلفظ نمایند و دهها کلمه از آن در عربی وجود دارد ولی فارسی زبان هیچگاه تصور نمی‌کند که این کلمه فارسی است به هر حال کلمه عجم خیلی قدیمیتر از دوره سیادت اعراب مسلمان است.

[ویرایش] اما ریشه این کلمه از کجا است?

کلمه یم و جم به معنی گروه و دسته و به معنی آب و رودخانه و یا دریا است و نام یکی از مشهورترین پادشاهان یا پیامبران اساطیری ایران نیز با آن پیوند دارد ریشه سامی و یا آریایی این کلمه قابل اثبات نیست امادرعربی کلمه با حروف (وای)شروع نمی‌شود پس یم نمی‌تواند عربی باشد. چون وزن آن هم عربی نیست. اما به هر حال طبق قاعده زبان عرب به اسم جم الزاماٌ ال اضافه می‌‌شود بصورت الجم اما چون ج در "جم" از حروف شمسی است بنا برین در آن حرف "ل" تلفظ نمی‌شود(قبل از حروفی مانند ج. ش. ت و.."ل" خوانده نمی‌شود) جم و یم در زبان عرب نیز به معنی دریا برکه وانجمنی بوده و همان معنی لفظی نام قبیله و طبقه روحانیون قدیم ایران یعنی مغ مجوس ، همان عاد تورات و قرآن) بوده است.

[ویرایش] جم کی بود؟

جم كه در اوستا، یم و در زبان پهلوی و كردی جمشید و جمشیر و جم و گاهی هجم بیان شده است نامی است که بزرگان متعددی در تاریخ به آن نامیده شده‌اند ولی جمشید شاهنامه از اولین پادشاهان و پیامبران ایرانی محسوب می‌‌شود كه بر اساس نوشته‌ها و داستان‌های شفاهی و كتب خداینامه ها، اختراع لباس، نگارگری، كشف فلز، ساختن گرمابه، پزشكی و جشن نوروز را به او نسبت داده‌اند صفات این پادشاه شباهت زیادی به نوح در قران دارد و بعضی وی را با حضرت سلیمان یكی دانسته اند. در اوستا آمده است در زمان جم شید 300 سال مرگ و بیماری نبود اهورا مزدا از او خواست كه پیامبرش در روی زمین باشد ولی او شهریاری را پذیرفت. در یكی از سالها سرما بشدت فزونی یافت او دژی بنام جم كرات (ورجمكرت) ساخت و حیوانات را در آن جای داد در دوره او حیوانات فزونی یافتند. او جامی داشت كه در آن تمام اسرار نهان را می‌‌دید نگاه كردن به گوی شیشه‌ای و اسرار گفتن از این دوره رایج شده است، سرانجام او ادعای خدایی كرد و گمرا شد پس ضحاك بر او چیره شد و به تعبیر فردوسی:

  • منی كرد آن شاه یزدان شناس - زیزدان بپیچید و شد ناسپاس
  • برای تاًیید درستی این نظرهمچنین نام دیگر زرتشتیان یعنی گبر (گور) را نیز دردست داریم که باز به همین معنی جمع مردم و انجمن گرد آتش می‌‌باشد که می‌‌دانیم این کلمه درنام فرقه بزرگ گورانهای ایران (علی الهی ها) باقی مانده است.کلمه عجم به طور اساسی با نام جم (جم شید اساطیرایرانی) پیوند دارد چه جمی که با اژیدهاک ثانی (ضحّاک، آستیاگ) مربوط می‌شده شخصی ازقوم مغان آذربایجان بوده که به قول کتسیاس و منابع اوستایی سپیتمه (یعنی دانای سفید و مقّدس)نامیده می‌شده است. کتسیاس نام سپیتمه را درفهرست نام حکمرانان ماد اسپنداس (ارمغان کننده خوشبختی) آورده (در اوستا نیز بدین معنی لفظی اشاره شده است) و به وی به عنوان آخرین فرمانروای ماد حکومت سی وپنج سال قائل شده و نام دیگر او را آستی گاس (صاحب و وارث تخت) آورده است. می‌‌دانیم که وی زیردست آستیاگ پدر زن خویش بوده و هم‌زمان با آستیاگ در آذربایجان واران و ارمنستان حکومت نموده است. از جانب دیگر میدانیم که این فرد در واقع همان پدر زرتشت سپیتمان است که در شهر رغه آذربایجان یعنی مراغه حکومت می‌کرده است و در تواریخ اساطیری ایران تحت نام‌های ایرانی جم (همزاد) و هوم هامان(دانای نیک) و گودرز(دارای سرودهای با ارزش) معرفی گردیده است. و دلیل این وجه تسمیه‌ها جزمغ بودن شخص وی نبوده است چه همانطوریکه گفتیم نام جم در اینجا همچنین مطابق با همان جمّ عربی و عاد عبری ومغ و گور ایرانی به معنی انجمنی است.در اوستا، فرگرد دوم وندیداد در مورد این جم گفته شده که وی ورجمکرت (یعنی قلعهً جمشید) را ساخت و جای آن در کنار رود دائیتی (موردی چای شهرستان مراغه)ذکر شده است که اکنون ویرانه‌های این دژکوهستانی در آنجا قلعه قیزلار(یعنی دژجنگجویان) نامیده می‌شود و در حدود ۱۴کیلومتری جنوب مراغه در کنار روستای لیلی داغی واقع شده است. در همین فرگرد دوم وندیداد در مورد آن آمده که زمان توفان بزرگ کولاک (در واقع تهاجم قبایل سکایی و سئوروماتی شمال دریای سیاه و قفقاز) جمشید (یعنی خورشید تابان ،دریای تابناک ،جم درخشان) با کسان خود در آن پناه گرفته بودند و این همان توفانی است که در قرآن تحت عنوان توفان قهرخدا برای قوم عاد (مغان، انجمنی ها) یاد شده است.می دانیم که رهبر ملکوتی قوم عاد در قرآن هود (هودا، یعنی دانای نیک)معرفی شده است که بی تردید منظوراز وی همان سپیتمه (دانای سفید و مقدّس) پدر سپیتاک (زرتشت) است. که کتسیاس در موردش می‌گوید وی که داماد آستیاگ بود به دست کورش به قتل رسید چون او وارث تاج و تخت به شمار می‌‌رفت و رسماٌ به عنوان جانشین وی برگزیده شده بود.این خبر درست به نظر می‌‌رسد چون در یشتهای اوستا نیر به تصریح گفته شده که سپیتوره (برهً سفید) به همدستی اژی دهاک (ضحّاک) جم (جمشید) را کشت؛ چه نام سپیتوره (بره سفید) به وضوح نشانگر همان کوروش (ٌ یعنی قوچ و اگر اصل آنراکوره وش بدانیم به چم(معنی) بسان نره اسب معنی می‌‌دهد) .به هر حال بنا به روایت کتسیاس، کورش دو پسران سپیتمه با اسامی سپیتاک (که هرتسفلد ایران شناس معروف آلمانی به درستی وی را مطابق با همان زرتشت سپیتمان دانسته) ومگابرن را به حکومت نواحی بلخ و گرگان انتخاب نمود و با مادر ایشان یعنی آمیتیدا (دانای خانه، دختر آستیاگ) ازدواج کرد.یعنی این دو برادر(سپیتاک و برادر بزرگش مگابرن) در عمل تبدیل به پسر خوانده‌های کورش گردیدند و از همینجاست که از ترکیب ایندو با کمبوجیه سوم پسر تنی کورش سوم داستان اساطیری سه پسر فریدون (کورش) در شاهنامه پدید آمده است. که درآن سلم (مگابرن) و تور (کمبوجیه) قاتل ایرج(گئوماته زرتشت، سپیتاک بردیه) به شمار آمده اند. که این براساس شایعه‌ای دروغین بوده چه قاتل اصلی گئوماته زرتشت (بردیه) همان داریوش (دقیانوس یعنی کشندهً شاه جوان و جاودانه) وشش تن همراهان وی بوده‌اند که در قرآن از آنها به عنوان اصحاب کهف نام برده شده است.چنانکه از نوشته‌های هرودوت و کتسیاس بر می‌‌آید بعد از مرگ کورش، سپیتاک (زرتشت، زریادر) یا همان تنائوکسار(بردیه،یعنی بزرگ تن) از بلخ به پارس خوانده شد و در آنجا تحت القاب گئوماتای مغ (مغ دانای سرودهای دینی) و پاتی زیت (حافظ سرودهای دینی) به هنگام لشکرکشی کمبوجیه به مصر به نیابت سلطنت وی بر گزیده شد و چون بعد از گذشت سه سال و اندی شایعهً مرگ کمبوجیه در مصر به وی رسید حکومت خود را همراه با برنامه اصلاحات عمیق اجتماعی خویش رسمی اعلام نمود تا اینکه توسط داریوش (دقیانوس روایات اسلامی) و شش تن همدستانش، وی به همراه موبدان نزدیکش ترور گردیدند که این واقعه در تورات و قرآن به عنوان قهرخدا برقوم هامان (زرتشت) وقوم ثمود (معدومین) بازگویی شده است. به گفتهً هرودوت این مغ اصلاحات اجتماعی بی نظیری نموده بود چنانکه در قتل وی مردم آسیا به جز پارسیان به سوگ و ماتم نشستند. در مورد ریشهً ایرانی نام جم (یمه) گفتنی است که آن در پیش آریائیان هندوایرانی از عهد سپیتمه (داماد آستیاگ و ولیعهد وی) قدیمیتر بوده و درزبان ایشان آن به معانی همزاد و جام (سمبل خورشید) بوده است و آن بدین معانی نام ایزدمیرای خورشید وایزد خاندان شاهی و ایزدجهان زیرین به شمار می‌‌رفته است. وی درپیش آریائیان کاسی (اسلاف لران) ایمیریا (سروردانا یا دانای مرگ و میر) نامیده می‌شد و نام مزدوجش که اله سرسبزی بوده میریزیر (اله جهان زیرین)قید شده است. پیداست که این جم با جمّ سامیها که لقبی بر سپیتمه و قوم وی یعنی مغان بوده درهم آمیخته است: چون در امپراتوری ایرانیان پیش از اسلام سامی زبانان در صد بالایی را تشکیل می‌‌داده‌اند و فرهنگ و اساطیرکهن ایرانی را می‌‌شناخته ودر مورد آنها بحث و فحص می‌کرده‌اند بطوریکه آنها کوروش را با نام ذو القرنین می‌‌شناختند و در این مورد از پیامبر سوال می‌‌کردند که چندین ایه در مورد ذوالقرنین وجود دارد لذا چنانکه اشاره شد برای نامهای مغ (مجوس) و گور گبر مترادف سامی عربی آن یعنی جمّ را با اضافه کردن حرف تعریف الف و لام شمسی خود به صورت الجّم ساخته و از تلخیص آن در افواه عامه نام عجم را برای ایرانیان (در اصل برای روحانیون مغ ایشان) پدید آورده اند.چنانکه گفته شد این جمّ از سوی دیگربا هوم عابد(سپیتمه مغ) پدرهامان (سپیتاک/زرتشت/بردیه) مطابق می‌شده است: در تورات کتاب استر نام زرتشت و پدرش به ترتیب هامان (نیکومنش) و همداتای (همزاد، جم) ذکر شده‌اند و نام قبیلهً ایشان اجاجی (دوردست و بالایی) قید شده که بی تردید منظور سرمتهای آنتایی(اسلاف بوسنیها) می‌‌باشند چه نامهای آنتا و بوسنی نیز به معنی کناری و دوردست هستند. پس خود ایرانیان نیز این نام تاریخی را تنها از سامی زبانان بین النهرین نیاموخته و سپیتمه /جم واقعاٌ همزادی داشته است که مطابق وداها و اوستا همزاد وی دختری بوده که جمی نامیده می‌‌شده است. به هر حال ایرانیان نام جم را در رابطه با اژیدهاک (آستیاگ) به جای سپیتمه (هوم) بکار برده اند.لذا این جمّ در اوستا به سبب همشکلی آن با جم کهن اساطیری آریائیان یعنی خدای میرای خورشید و ایزد خاندان شاهی- که علی القاعده تحت اشکال یمه، ایمرو و ییمیر از هند تا اسکاندیناوی شناخته شده بوده- یکی گرفته شده است. چنانکه گفته شد کتسیاس می‌گوید سپیتمه (جم، هوم) به طور رسمی به عنوان جانشین آستیاگ (اژیدهاک مادی، ضحاک) درنظر گرفته شده بود چون وی داماد آستیاگ و شوهر دختر وی، آمیتیدا (ماندانا، دانای خانه وآشیانه)بود؛ ولی در اساطیر شاهنامه به اشتباهی که ظاهراٌ منشاً آن تقارن حکومت ایشان بعلاوه تقیه و سازشگری و دروغ مصلحت آمیزگویی مغان درباری بوده،اژی دهاک جانشین جمشید وانمود شده نه برعکس. پس جمشید یعنی همان یمه خشئتهً اوستا (لفظاٌ یعنی جم درخشان و زیبا) نه همان جمشید جم اساطیری است که به عنوان خدای خاندان شاهی و خدای میرایخورشید وخدای جهان زیرین شناخته می‌شده، بلکه همان سپیتمه/ اسپنداس/ هوم تاریخی است که در اوستا ملقب به هوم سرور و دارندهً چشمان زرین است. می‌‌دانیم که نام اوستایی قبیله اصلی وی یعنی سئیریمه (سلم، سئورومات، یعنی اسلاف صربوکرواتها) نیز به معنی سرور بزرگ است.ظاهراٌ تناقضی بین مغ بودن و انتساب زرتشت به دوراسروها یعنی صربهای دوردست (بوسنیها) موجود است ولی این مغهای شهر رغه آذربایجان (مراغه) می‌‌توانستند از اختلاط با قوم سئورومات پدید آمده باشند چه بنا به شواهد تاریخی و باستانشناسی مغان حتی در میان قبایل سئورومات(قوم سلم) واسکیتان (سکاها) نیز مقام روحانیت را به خود اختصاص داده بودند.افزون براین کلمه مغ در زبان آریائیها با نامهای صرب (سرب یا سرو به لغت ودایی یعنی همه کس و انجمنی) و کروات (هئوروات، به اوستایی به همان معنی همه کس و انجمنی) مترادف می‌‌باشد. به طوری که اشاره شد این تنها منابع یونانی و ارمنی نیستند که نام ملکه سمورامت (در اصل سئورومات، یعنی مادر سالار) را با زرتشت به عنوان فرمانروای آذربایجان و اران یا بلخ پیوند می‌‌دهند بلکه همانطوریکه اشاره شد در کتب پهلوی نیز نام نیای دیرین زرتشت، دوراسرو یعنی صرب دوردست (=بوسنی) به شمار آمده است.در این باب خصوصیات نژادی زرتشت و پدرش سپیتمه یعنی بور و روشن و اندام درشت ایشان نیز مزید بر علت است.درخصوص مکان فرمانروایی اولیه زرتشت گفتنی است مطابق خود اوستا و نوشته گزنفون و همچنین خارس میتیلنی رئیس تشریفات دربار اسکندر در ایران تنائوکسار/بردیه یا همان زریادر/زرتشت ابتدا در همان حوالی رود ارس یعنی در آذربایجان و اران و ارمنستان حکمرانی داشته است. جمشید (موبد درخشان، جام شاه درخشان) متصّف به هئورمه (یغنی دارای رمه‌های خوب) است که از اینها چنین معلوم می‌‌گردد که زوج خدایان اوستایی و ودایی درواسپ (لرواسپ ها، اشوینها وناستیاهای وداها) نیز در اصل ایزدان خورشید، چمنزارها، گله‌ها وچشمه ساران بوده‌اند و همان ایزدانی هستند که در کتیبه‌های میتانیها تحت نام زوج خدایان میثره (مهر دارای چراگاههای فراخ) و ناشتیا (الهه آبهای جاری، ناهید) معرفی گشته‌اند پس بی جهت نیست این دو ایزد و الهه همزاد (=جم وجمی) درمقام داشتن اسبهای تیزرو با هم مشترک بوده اند. درنقش برجسته کورانگون فارس که مربوط به ۲۰۰۰ سال پیش ازمیلاد است رب النوعی روی تخت عجیبی از مار چنبره زده نشسته است و از تاج او وهمچنین تاج الهه پشت سرش دو شاخ بیرون آمده ودر دستش جامی است که پنداری آب زندگی در آن است و به سوی پرستندگان جاری است. این نقوش بر جسته از جهات بسیاری یادآور اسطوره جم و خواهرش جمی و جام شراب درخشان منسوب بدیشان می‌‌باشد.

بنابر این در ادبیات ایران اسم جم و کلمه جم و جمشید و جمی در موارد مختلفی کاربرد داشته است و چندین شخصیت اساطیری ایرانی با نام جم و جمشید شناخته می‌‌شده است و این کلمه ریشه ایرانی دارد و نه عربی. قدیمی‌ترین نامی که عربها برای ایران بکار برده‌اند كشور(ملک) جم است كه عربهای دوره جاهلییت آن را معرب نموده، اجم و عجم گفتند و كلمات عجمه عجمو اعجمی و الاعاجم را از آن ساختند.و سپس در دوره‌های بعدی عجم و اعجمی را در معنی‌های مختلف بکار بردند ابتدا این کلمه را اختصاصا برای ایرانیان و مترادف با فارسی بکار می‌‌بردند در صده‌های بعد از اسلام این کلمه کاربرد بیشتری پیدا کرد و گاهی به خود اعراب نیز عجمی می‌‌گویند مثلاً به شیعیان بحرین و عمان (عربی شده هومان،هامان) عجمی می‌‌گویند یا عراقی‌ها به مردم فارس خوزستان عجم می‌‌گفتند در یک دوره به زرتشتیان و یا به مجوس عجم می‌‌گفتند در بعضی موارد به مردم خراسان عجم گفته‌اند بطور بسیار معدودی به آذری ها نیز ترکان عجم گفته‌اند ولی امروزه کلمه عجم بیشتر به معنی غیر عرب بکار البته هنوز هم اندکی از اعراب برای تحقیر فارس‌ها آن را به جای فارس بکار می‌‌برند و منظور تحقیر آمیزی دارند همانطور که ایرانیان کلمه تازی را به جای عرب بدوی و به منظور تحقیر بکار می‌‌برند در حالیکه دسته عرب تازی جزو گروههای متمدن عرب و از همسایگان تاریخی فارسهاو آمیخته به نژاد آریایی بوده‌اند خود عربها هم زبانان غیرمتمدن خود را اروی بدوی می‌‌نامند و یابه آنها بدویون به معنی غربتی و بیابان گرد می‌‌گویند.بدوی‌ها هنوز زبان عربی بدوی و قبیله‌ای خود را نگه داشته و صرف و نحو را اصلاً بصورت عربی فصیح بکار نمی‌برند.

[ویرایش] عجم در قرآن

مقالهٔ اصلی عجم در قرآن.

واژهٔ «عجم» در بخش‌های متفاوتی از قرآن نیز به کار رفته است که از آن جمله می‌توان به موارد زیر اشاره کرد :

  • سوره ۱۶ آیه ۱۰۳
  • در سوره فصلت (۴۱) آیه ۴۴
  • سوره الشعر (۲۶) آیه‌های ۱۹۸
  • سوره الشوری(۴۲) آیه ۷
  • سوره الشعر(۲۶) آیه‌های ۱۹۸ و ۱۹۹

[ویرایش] عجم در حدیث

عجم در کتابهای مقدس و در سخنان بزرگان دینی

[ویرایش] عجم در ادبیات مردمی

[ویرایش] عجم در ادب پارسی

فردوسی سروده است :

بناهای آباد گردد خراب       ز باران و از گردش آفتاب
پِی اَفکندم از نظم کاخی بلند       که از باد و باران نیابد گزند
بسی رنج بردم در این سال سی       عَجَم زنده کردم بدین پارسی
  • سعدي می‌‌گويد :

چنين گفت شوريده اي در عجم به كسرا كه اي وارث ملك جم

اگر ملك بر جم بماندي و تخت تو را كي ميسر شدي تاج و تخت

پروين اعتصامي نيز چنين سروده است:

تخت جمشيد حكايت كند ار پرسي كه چه آمد به فريدون و چه شد بر جم

مرا زيبد از خسروان عجم سرتخت كاووس و اكليل جــم

[ویرایش] عجم در ادبیات عرب

انا ابن المکارم من النسل جم - - و حائز ارث ملوک العجم - شاعر المتوکلی

  • من فرزند نیکی‌ها هستم از ریشه جم -- بردارنده میراث شاهان عجم(ایران)

در ادبیات عرب واژه عجم همچنین مترادف و هم معنی با سرزمین ایران بکار رفته است و اصطلاح بلاد عجم و یا مملکت عجم مورد تقلید تاریخ نویسان درباری شاهان قاجاری و صفوی نیز بوده است. به عبارت دیگر یکی از نامهای سرزمین ایران عجم بوده است.

برابر اسناد تاريخي و شواهد، قراين و فرهنگ شفاهي می‌‌توان گفت 4 نام براي كشور ايران و همچنين درياي جنوب ايران بكار رفته است: 1- كشور جم در ادبیات ایران (جمشيد) 2 - مملكت عجم در ادبیات عرب 3- پارس (فارس) در ادبیات اروپائیان 4- ايران(ايراك، عراق معرب شده ايراك، ايلام). در ادبیات ایران

  • اطلاع بیشتر: الکلمات الفارسیه فی المعاجم العربیه

[ویرایش] جستارهای وابسته

  • ایرانیان مهاجر در کشورهای عربی را با لقب عجم و عجمی می شناسند.

فؤاد عجمی یکی از آنها است

جستجوی فامیلی

[ویرایش] مطالعهٔ بیشتر

برای اطلاع بیشتر به کتاب نوروز جمشید دکتر جواد برومند و

  • کتاب خلیج فارس نامی کهن تر از تاریخ محمد عجم. انتشارات پارت- تهران 1383 مراجعه شود.
  • الکلمات الفارسیه فی المعاجم العربیه:

Static Wikipedia (no images)

aa - ab - af - ak - als - am - an - ang - ar - arc - as - ast - av - ay - az - ba - bar - bat_smg - bcl - be - be_x_old - bg - bh - bi - bm - bn - bo - bpy - br - bs - bug - bxr - ca - cbk_zam - cdo - ce - ceb - ch - cho - chr - chy - co - cr - crh - cs - csb - cu - cv - cy - da - de - diq - dsb - dv - dz - ee - el - eml - en - eo - es - et - eu - ext - fa - ff - fi - fiu_vro - fj - fo - fr - frp - fur - fy - ga - gan - gd - gl - glk - gn - got - gu - gv - ha - hak - haw - he - hi - hif - ho - hr - hsb - ht - hu - hy - hz - ia - id - ie - ig - ii - ik - ilo - io - is - it - iu - ja - jbo - jv - ka - kaa - kab - kg - ki - kj - kk - kl - km - kn - ko - kr - ks - ksh - ku - kv - kw - ky - la - lad - lb - lbe - lg - li - lij - lmo - ln - lo - lt - lv - map_bms - mdf - mg - mh - mi - mk - ml - mn - mo - mr - mt - mus - my - myv - mzn - na - nah - nap - nds - nds_nl - ne - new - ng - nl - nn - no - nov - nrm - nv - ny - oc - om - or - os - pa - pag - pam - pap - pdc - pi - pih - pl - pms - ps - pt - qu - quality - rm - rmy - rn - ro - roa_rup - roa_tara - ru - rw - sa - sah - sc - scn - sco - sd - se - sg - sh - si - simple - sk - sl - sm - sn - so - sr - srn - ss - st - stq - su - sv - sw - szl - ta - te - tet - tg - th - ti - tk - tl - tlh - tn - to - tpi - tr - ts - tt - tum - tw - ty - udm - ug - uk - ur - uz - ve - vec - vi - vls - vo - wa - war - wo - wuu - xal - xh - yi - yo - za - zea - zh - zh_classical - zh_min_nan - zh_yue - zu -

Static Wikipedia 2007 (no images)

aa - ab - af - ak - als - am - an - ang - ar - arc - as - ast - av - ay - az - ba - bar - bat_smg - bcl - be - be_x_old - bg - bh - bi - bm - bn - bo - bpy - br - bs - bug - bxr - ca - cbk_zam - cdo - ce - ceb - ch - cho - chr - chy - co - cr - crh - cs - csb - cu - cv - cy - da - de - diq - dsb - dv - dz - ee - el - eml - en - eo - es - et - eu - ext - fa - ff - fi - fiu_vro - fj - fo - fr - frp - fur - fy - ga - gan - gd - gl - glk - gn - got - gu - gv - ha - hak - haw - he - hi - hif - ho - hr - hsb - ht - hu - hy - hz - ia - id - ie - ig - ii - ik - ilo - io - is - it - iu - ja - jbo - jv - ka - kaa - kab - kg - ki - kj - kk - kl - km - kn - ko - kr - ks - ksh - ku - kv - kw - ky - la - lad - lb - lbe - lg - li - lij - lmo - ln - lo - lt - lv - map_bms - mdf - mg - mh - mi - mk - ml - mn - mo - mr - mt - mus - my - myv - mzn - na - nah - nap - nds - nds_nl - ne - new - ng - nl - nn - no - nov - nrm - nv - ny - oc - om - or - os - pa - pag - pam - pap - pdc - pi - pih - pl - pms - ps - pt - qu - quality - rm - rmy - rn - ro - roa_rup - roa_tara - ru - rw - sa - sah - sc - scn - sco - sd - se - sg - sh - si - simple - sk - sl - sm - sn - so - sr - srn - ss - st - stq - su - sv - sw - szl - ta - te - tet - tg - th - ti - tk - tl - tlh - tn - to - tpi - tr - ts - tt - tum - tw - ty - udm - ug - uk - ur - uz - ve - vec - vi - vls - vo - wa - war - wo - wuu - xal - xh - yi - yo - za - zea - zh - zh_classical - zh_min_nan - zh_yue - zu -

Static Wikipedia 2006 (no images)

aa - ab - af - ak - als - am - an - ang - ar - arc - as - ast - av - ay - az - ba - bar - bat_smg - bcl - be - be_x_old - bg - bh - bi - bm - bn - bo - bpy - br - bs - bug - bxr - ca - cbk_zam - cdo - ce - ceb - ch - cho - chr - chy - co - cr - crh - cs - csb - cu - cv - cy - da - de - diq - dsb - dv - dz - ee - el - eml - eo - es - et - eu - ext - fa - ff - fi - fiu_vro - fj - fo - fr - frp - fur - fy - ga - gan - gd - gl - glk - gn - got - gu - gv - ha - hak - haw - he - hi - hif - ho - hr - hsb - ht - hu - hy - hz - ia - id - ie - ig - ii - ik - ilo - io - is - it - iu - ja - jbo - jv - ka - kaa - kab - kg - ki - kj - kk - kl - km - kn - ko - kr - ks - ksh - ku - kv - kw - ky - la - lad - lb - lbe - lg - li - lij - lmo - ln - lo - lt - lv - map_bms - mdf - mg - mh - mi - mk - ml - mn - mo - mr - mt - mus - my - myv - mzn - na - nah - nap - nds - nds_nl - ne - new - ng - nl - nn - no - nov - nrm - nv - ny - oc - om - or - os - pa - pag - pam - pap - pdc - pi - pih - pl - pms - ps - pt - qu - quality - rm - rmy - rn - ro - roa_rup - roa_tara - ru - rw - sa - sah - sc - scn - sco - sd - se - sg - sh - si - simple - sk - sl - sm - sn - so - sr - srn - ss - st - stq - su - sv - sw - szl - ta - te - tet - tg - th - ti - tk - tl - tlh - tn - to - tpi - tr - ts - tt - tum - tw - ty - udm - ug - uk - ur - uz - ve - vec - vi - vls - vo - wa - war - wo - wuu - xal - xh - yi - yo - za - zea - zh - zh_classical - zh_min_nan - zh_yue - zu

Static Wikipedia February 2008 (no images)

aa - ab - af - ak - als - am - an - ang - ar - arc - as - ast - av - ay - az - ba - bar - bat_smg - bcl - be - be_x_old - bg - bh - bi - bm - bn - bo - bpy - br - bs - bug - bxr - ca - cbk_zam - cdo - ce - ceb - ch - cho - chr - chy - co - cr - crh - cs - csb - cu - cv - cy - da - de - diq - dsb - dv - dz - ee - el - eml - en - eo - es - et - eu - ext - fa - ff - fi - fiu_vro - fj - fo - fr - frp - fur - fy - ga - gan - gd - gl - glk - gn - got - gu - gv - ha - hak - haw - he - hi - hif - ho - hr - hsb - ht - hu - hy - hz - ia - id - ie - ig - ii - ik - ilo - io - is - it - iu - ja - jbo - jv - ka - kaa - kab - kg - ki - kj - kk - kl - km - kn - ko - kr - ks - ksh - ku - kv - kw - ky - la - lad - lb - lbe - lg - li - lij - lmo - ln - lo - lt - lv - map_bms - mdf - mg - mh - mi - mk - ml - mn - mo - mr - mt - mus - my - myv - mzn - na - nah - nap - nds - nds_nl - ne - new - ng - nl - nn - no - nov - nrm - nv - ny - oc - om - or - os - pa - pag - pam - pap - pdc - pi - pih - pl - pms - ps - pt - qu - quality - rm - rmy - rn - ro - roa_rup - roa_tara - ru - rw - sa - sah - sc - scn - sco - sd - se - sg - sh - si - simple - sk - sl - sm - sn - so - sr - srn - ss - st - stq - su - sv - sw - szl - ta - te - tet - tg - th - ti - tk - tl - tlh - tn - to - tpi - tr - ts - tt - tum - tw - ty - udm - ug - uk - ur - uz - ve - vec - vi - vls - vo - wa - war - wo - wuu - xal - xh - yi - yo - za - zea - zh - zh_classical - zh_min_nan - zh_yue - zu