ژورنالیسم
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
فهرست مندرجات |
[ویرایش] الگو:ژورنالیسم
ژورنالیسم رشته گردآوری، تجزیه و تحلیل، تایید و ارائه اخبار مربوط به حوادث جاری، روندها، مسائل و مردم است. افرادی را که به این حرفه اشتغال دارند ژورنالیست می گویند.
از ژورنالیسم خبر-محور گاهی اوقات تحت عنوان "نخستین پیش نویس تاریخ" (به گفته فیل گراهام) یاد می شود، چرا که ژورنالیست ها اغلب حوادث مهم را ثبت می کنند، و از این طریق در مهلتی اندک مقالات خبری تولید می کنند. رسانه ها در حالی که تحت فشار هستند تا پیش از دیگران اخبار خود را منتشر کنند، با تکیه بر معیارهای دقت، کیفیت و سبک سازمان خود معمولا پیش از انتشار گزارش های خود آنها را ویرایش و نمونه خوانی می کنند. بسیاری از سازمان های خبری از اینکه مقامات و موسسات دولتی را پاسخگوی عموم می دانند به خود افتخار می کنند، در حالیکه منتقدان متبوعات مسائلی در مورد مسئول بودن خود متبوعات مطرح کرده اند.
[ویرایش] گزارشگری
مهمترین فعالیت ژورنالیسم ارائه گزارش از حوادث است؛ که در آن مسائلی همچون چه کسی، چه چیزی، چه هنگامی، کجا، چرا و چگونه، و شرح اهمیت و تاثیر حادثه یا روند ذکر می شود. ژورنالیسم در شماری از رسانه ها دیده می شود: روزنامهها، تلویزیون، رادیو، مجلهها و جدیدتر از همه، شبکه وب جهانی در اینترنت.
موضوع ژورنالیسم هر چیزی می تواند باشد، و ژورنالیست ها به نگارش در مورد حوزه وسیعی از مسائل اشتغال دارند: سیاست در سطح بین المللی، کشوری، استانی، و محلی، اقتصاد و تجارت در همین چهار سطح، بهداشت و پزشکی، آموزش، ورزش، تفریح و سرگرمی، شیوه زندگی، خوراک، پوشاک، تفریحات، مسائل جنسی و روابط.... ژورنالیست ها می توانند برای خروجی های خبری عمومی همچون روزنامه ها، مجلات خبری و رادیو تلویزیون؛ نشریات تخصصی کثیرالانتشار همچون مجلات تجاری و سرگرمی، یا برای نشریات و خروجی های خبری که دارای گروه خاصی از مشترکین هستند گزارش کنند.
معمولا از ژورنالیست ها خواسته می شود برای گردآوری اطلاعات جهت تهیه گزارش خود در صحنه وقوع ماجرا حضور یابند، و اغلب ممکن است آنان گزارش خود را در محل تهیه کنند. آنان همچنین برای گردآوری اطلاعات از تلفن، رایانه و اینترنت نیز استفاده می کنند. با این وجود، اغلب اوقات این گزارش ها در اتاق اخبار، یعنی دفتری تهیه می شود که ژورنالیست ها و سردبیر برای تهیه محتوای خبر در آن مشغول به کار هستند.
ژورنالیست ها، خصوصا آنهایی که موضوع یا حوزه خاصی را پوشش می دهند (یک "حوزه") باید روابط گسترده ای با منابع، یعنی افراد فعال در حوزه مورد نظر داشته باشند، تا بتوانند یا به منظور شرح جزئیات یک حادثه، یا ارائه سرنخ هایی در مورد دیگر موضوعاتی که باید گزارش شود از آنها استفاده کنند. آنان همچنین باید برای تحقیق و گزارش بهتر ماجرا مهارت های تحقیقی خود را تقویت کنند.
[ویرایش] روزنامه نگاری
- "برای اطلاعات بیشتر در مورد نگارش خبر، به سبک خبر رجوع کنید"
روزنامه نگاری به گروه های متعددی تقسیم می شود: روزنامه ها، مجلات خبری، مجلات عمومی، مجلات تجاری، مجلات سرگرمی، خبرنامه ها، نشریات خصوصی، صفحات خبری آنلاین و سایر موارد. هر یک از این گونه ها شرایط خاص خود برای تحقیق و نگارش گزارش را داراست.
مثلا، روزنامه نگاران ایالات متحده آمریکا سابقا از سبک هرم وارونه برای نگارش گزارش خود استفاده می کردند، گرچه این سبک بیشتر برای نگارش گزارش های خبری صریح و جدی استفاده می شده و نه مقالات اصلی. گزارش های مکتوب خبری جدی باید به صورت خلاصه نوشته شده، و مهمترین اطلاعات را در همان ابتدا بیاورد، تا چنانچه در صورت کمبود فضا داستان خلاصه شد، کم اهمیت ترین مسائل از انتهای داستان حذف شود. سردبیران معمولا اطمینان حاصل می کنند که گزارش ها تا حد امکان موجز نوشته شود. مقالات اصلی اغلب با توجه به موضوع گزارش آزادانه تر نوشته می شوند، و عموما فضای بیشتری به آنها اختصاص داده می شود (رجوع شود به نوشتن مقاله اصلی در ذیل).
مقالات مجلات خبری و مجلات عمومی معمولا به سبکی متفاوت نوشته می شوند، و در آنها تاکید کمتری بر هرم وارونه است. نشریات تجاری بیشتر حول محور اخبار تهیه می شوند، در حالی که نشریات سرگرمی بیشتر بر مبنای مقالات اصلی تدوین می شوند.
[ویرایش] ژورنالیسم رادیو تلویزیونی
- "برای اطلاعات بیشتر در مورد ژورنالیسم رادیو تلویزیونی، به پخش اخبار رجوع کنید"
خبرنگاران رادیو باید حقایق را جمع آوری کرده و آن را با دقت و قاطعیت ارائه کنند، اما در همین حین باید جلوه های صوتی جالبی نیز به گزارش خود بیفزایند که این امر از طریق مصاحبه با افراد درگیر در ماجرا و موسیقی پس زمینه که به توصیف ماجرا کمک می کند فراهم می شود. گزارشگران رادیو ممکن است مقدمه ای بر خبر بنویسند که توسط گوینده خوانده می شود، آنان همچنین ممکن است به صورت زنده به سئوالات گوینده خبر نیز پاسخ دهند.
خبرنگاران تلویزیون برای شرح و توضیح گزارش خود به اطلاعات تصویری، از جمله مصاحبه زنده با افراد درگیر در ماجرا، تصاویری از صحنه وقوع ماجرا، و تصاویر گرافیکی که اغلب در ایستگاه تلویزیون برای قالب ریزی خبر تهیه شده متوسل می شوند. گزارشگران تلویزیون نیز ممکن است مانند گزارشگران رادیو مقدمه ای بر خبر بنویسند که توسط گوینده تلویزیون در آغاز خبر خوانده می شود. معمولا گزارشگران رادیو و تلویزیون از فضایی که متبوعات برای ارائه اطلاعات در اختیار دارند برخوردار نیستند.
[ویرایش] نقش ژورنالیسم در جامعه
در دهه 1902، که ژورنالیسم نوین در حال پا گرفتن بود، نویسنده والتر لیپمن و فیلسوف آمریکایی جان دووی در مورد نقش ژورنالیسم در دموکراسی با یکدیگر مباحثاتی داشتند. فلسفه بحث آنان هنوز مشخصه بحث در مورد نقش روزنامه نگاری در جامعه و دولت ملی است.
"لیپمن" بر این باور بود که ژورنالیسم می بایست به عنوان یک میانجی یا مترجم بین عموم و سیاست گزاران عمل کند. بر این اساس ژورنالیسم تبدیل به یک واسطه می شد. هنگام سخنرانی نخبگان، ژورنالیست گوش فرا می داد و اطلاعات را ثبت می کرد، آنگاه این اطلاعات را تصفیه کرده، و برای استفاده عموم در اختیار آنان قرار می داد. دلیل ژورنالیست برای این کار آن بود که عموم در موقعیتی نبودند که بتوانند قادر به هضم اطلاعات فزاینده و پیچیده جامعه مدرن باشند، در نتیجه یک واسطه می بایست اخبار را برای آنان تصفیه می کرد. لیپمن این موضوع را به این صورت شرح می دهد: عموم از هوشیاری کافی برای درک مسائل پیچیده سیاسی برخوردار نیست. علاوه بر این، عموم آنقدر در زندگی روزمره خود غرق است که توجه چندانی به سیاست های پیچیده دولت ندارد. بنابراین آنان نیاز به فردی دارند که تصمیمات و نگرانی های نخبگان را تفسیر کرده و اطلاعات را ساده و قابل فهم کند. این نقش یک ژورنالیست است. لیپمن معتقد بود که عموم از طریق رای خود بر تصمیم گیری نخبگان تاثیر می گذارند. در همن حین، نخبگان (یعنی سیاستمداران، سیاست گزاران، ماموران دولت، دانشمندان، و غیره.) قدرت را اداره خواهند کرد. در دنیای لیپمن، نقش ژورنالیست آگاه کردن عموم از اقدامات نخبگان بود. از آنجایی که عموم از طریق رای خود حرف آخر را می زدند یکی دیگر از نقش های روزنامه نگار نظارت بر عملکرد نخبگان بود. این روند عملا عموم را در پایین ترین سطح زنجیره قدرت قرار می داد، که اطلاعات را که از متخصصان/نخبگان جریان می یافت دریافت می کردند.
"دووی"، از سوی دیگر، معتقد بود که عموم نه تنها قادر به درک مسائل ایجاد شده توسط نخبگان یا پاسخ آنان به این مسائل است، بلکه تصمیمات پس از بحث و گفتگو باید توسط عموم اتخاذ شود. پس از بررسی کامل مسائل، بهترین نظرات به دست خواهد آمد. دووی معتقد بود ژورنالیست نه تنها باید به عموم اطلاع رسانی کند، بلکه باید گزارش خود را به گونه ای تدوین کند که هدف از آن صرفا انتقال ساده اطلاعات نباشد. در دنیای دووی نقش ژورنالیست تغییر کرد. دووی معتقد بود ژورنالیست باید اطلاعات را درک کرده، آنگاه به ارزیابی پیامدهای سیاست های مصوب نخبگان بپردازد. در طول زمان، عقاید وی در درجات مختلف به کار گرفته شده است، و از نظریه وی عموما تحت عنوان "روزنامه نگاری اجتماعی" یاد می شود.
مفهوم "خبرنگاری اجتماعی" اکنون در کانون پیشرفتهای جدید در عرصه خبرنگاری قرار دارد. بر اساس این الگوی جدید، خبرنگاران میتوانند شهروندان و متخصصان/نخبگان را در امر طرح موضوع و ایجاد محتویات خبر دخیل سازند. باید خاطر نشان ساخت که با وجود مفهوم برابری، دوی هنوز بر مفهوم تخصص تاکید دارد. دوی معتقد است دانش جمعی بر دانش فردی ارجعیت بسیار دارد. در ساختار دوی متخصصان و دانشمندان جایگاه خود را دارا هستند، اما در برداشت لیپمن از خبرنگاری و جامعه از ساختار ترتیبی برای این دو سخنی به میان نیامده است. بر اساس دوی محاوره، مباحثه و گفتگو اساس دموکراسی را تشکیل میدهند.
با اینکه فلسفه لیپمن در مورد خبرنگاری بیشتر مورد قبول رهبران دولتی است، رویکرد دوی بهتر گویای نقشی است که بسیاری از خبرنگاران در جامعه برای خود متصورند و اینکه اکثریت جامعه از خبرنگاران چه انتظاراتی دارند. برای مثال شهروندان آمریکایی ممکن است بسیاری از عملکردهای افراطی خبرنگاران را مورد نکوهش قرار دهند، اما از خبرنگاران این انتظار را دارند که با دقت ناظر دولت، شرکتهای تجاری و دیگر فعالان حاضر در صحنه باشند و مردم را قادر سازند تا در مورد مسائل روز جامعه تصمیمات آگاهانه اتخاذ کنند.
[ویرایش] استانداردهای حرفهای و اخلاقی
از خبرنگاران انتظار میرود که اصول خاص این حرفه را به درستی رعایت کنند. قسمتی از این اصول عبارتند از:
- استفاده از منبع اصلی اطلاعات، شامل مصاحبه با افرادی که مستقیما در یک داستان نقش دارند، اسناد اصل و دیگر منابع مستقیم اطلاعاتی تا حد امکان و نقل منابع اطلاعات در خبرها؛
- "برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد چگونگی استفاده از منابع رجوع شود به ]]نقل منبع در خبرنگاری[[."
- در صورت عدم وجود منابع اصلی انتساب کامل تمامی اطلاعات گردآوری شده از دیگر منابع منتشر شده (عدم انجام این کار ]]سرقت ادبی[[ محسوب میشود؛ برخی از روزنامهها وقتی مقالهای از اطلاعات گزارشات قبلی استفاده کرده باشد، آنرا نقل میکنند)؛
- استفاده از چندین منبع اطلاعاتی مرجع، مخصوصا در مواردی که موضوع گزارش جنجال برانگیز باشد؛
- چک کردن هر مطلبی که به عنوان واقعیت عنوان میشود؛
- جستجو و نقل تمامی تعبیرات ممکن از یک داستان؛
- گزارش منصفانه و دور از جبهه گیری و به تصویر کشیدن جوانب مختلف یک موضوع بدون طرفداری از یکی؛
انجام تحقیق و ارائه گزارش با رعایت توازن میان ]]واقع نگری (خبرنگاری)|واقع نگری و شکگرایی[[.
- قضاوت دقیق در هنگام تنظیم و گزارش اطلاعات.
- دقت در محرمانه نگاه داشتن منابع (سازمانهای خبری معمولا قوانینی خاص در مورد محرمانه نگاه داشتن منابع دارند که خبرنگاران باید از آنها طبعیت کنند)؛
- رد کردن هرگونه هدیه یا لطف از طرف مورد گزارش، و حتی جلوگیری از هرگونه تحت تاثیر واقع شدن؛
- جلوگیری از تهیه گزارش یا شرکت در تحقیق و نگارش در مورد موضوعی که خود خبرنگار نسبت به آن نفع شخصی و یا تعصبی دارد که کنار گذاشتن آن برایش امکان بذیر نیست.
[ویرایش] عدم رعایت استانداردها
تبعیت کامل از این اصول حرفهای، در دنیای واقعی، میتواند مشکل باشد. حتی خبرنگارانی که عقیده دارند در کار خود منصف و واقع گرایانه عمل میکنند ممکن است خلاف آن عمل کنند – با انتخابی عمل کردن در ارائه گزارش، اعتماد بیش از حد به ]]حکایت، یا ارائه توضیحی جزئی از وقایع. (رجوع شود به تبعیض رسانهای[[.) حتی در گزارشات روزمره نیز تبعیض میتواند براحتی با انتخاب گزارشگر در خلاصه کردن بعضی از حقایق، یا قصور در چک کردن منابع کافی، گوش کردن و گزارش صداهای مخالف، و یا جستجو برای یافتن ابعاد تازه، در یک گزارش رخنه کند.
درحالیکه گزارشگران سعی میکنند تبعیضات را کنار بگذارند، ممکن است براحتی بدون آنکه متوجه باشند، آنها را اعمال کنند. گزارشگران جوان ممکن است نسبت به مسائلی که برروی افراد مسن جامعه تاثیر میگذارد، غافل باشند. شخصی با سابقه 20 ساله در "نیروی ضربت بلیس" ممکن است از شایعهها در مورد فساد سازمانی بی اطلاع بماند. انتشاراتیهایی که مختص حومه نشینان مرفه هستند، ممکن است مشکلات شهری را نادیده بگیرند. و البته گزارشگران و سردبیران ساده لوح و بیاطلاع نیز ممکن است شکار ]]روابط عمومیها، تبلیغات یا اطلاعات غلط[[ شوند.
سازمانهای خبری از ویراستار، تولید کننده و مسئول خبری استفاده میکنند که کارشان بررسی کار گزارشگران در مراحل مختلف انجام کار میباشد. اما ویراستاران هم خسته، تنبل، مغرور و متعصب میشوند. در این صورت این ویراستاران ممکن است نسبت به حذفیات، تبعیضات و موارد ساختگی خبرنگاران محبوب خود بیتوجه باشند. (رجوع شود به ]]جیسون بلیر[[.) ویراستاران منطقهای نیز ممکن است فاقد توانایی لازم برای بررسی دیدگاه (یا چک کردن حقایق) خبرنگاری که از یک شهر دور یا کشور دیگر گزارش میکند، باشند. (رجوع شود به ]]مدیریت خبر[[.)
بطور حتم بودجه یک ستزمان خبری بر تصمیم گیری در مورد انواع خبرهایی که مورد بوشش قرار داده می شوند، بر مخاطبان مورد نظر و میزان بوشش خبرها تاثیر خواهد گذاشت. چنین تصمیماتی ممکن است متاثر از تعصبات آگاهانه و یا نا آگاهانه باشد. در زمان کسر بودجه، ممکن است ویراستاران خبرنگاران در ادارات خبری دور دست را فدا کنند و یا اینکه تعداد کارکنان درمناطق کم درآمد را کم کنند و یا انتشارات خود در برخی جوامع را بکلی قطع کنند.
]]ناشران[[، مالکان و یا سایر مدیران اجرایی خصوصا مقامات اجرایی تبلیغات فروش می توانند از قدرت خود بر خبرنگاران برای تاثیر بر نحوه گزارش و انتشار خبر ها استفاده کنند. خبرنگاران معمولا با استفاده از مدیریتی عالی " فایروال" بین بخش خبر و سایر بخش های یک سازمان خبری ایجاد می کنند تا بدین نحو مانع تاثیر ناخواسته سایر بخش ها بر بخش خبری شوند. مجله ای خبری به نام]] [[Columbia Journalism Review مثال هایی از میرانی که سعی کرده اند بر نحوه بوشش خبری تاثیر گذارند و یا آن دسته از مدیرانی که در صدد استفاده از قدرت خود برای تاثیر بر خبرنگاران نیستند و همچنین از خبرنگارانی که در مقابل این فشارها مقاومت کرده اند ارائه دهد.
[ویرایش] گزارشگری در مقابل ویراستاری
عموما ناشران و خوانندگان خبر میان گزارش "صرف حقایق" و "نوشتن نظرات شخصی" تمایز قایلند و این کار را اغلب با محدود کردن ستون نظرات به صفحه ویراستاری و صفحه مقابل آن یا "op-ed" (صفحه مقابل ویراستاری) انجام میدهند. ]]سرمقاله[[های امضا نشده عموما در بر گیرنده نظرات رسمی هیات ویراستاری است، درحالیکه صفحات op-ed میتواند ترکیبی از ستونهای مشترک و دیگر مطالب باشد که غالبا در آنها سعی شده است توازنی میان نظرات سیاسی و اجتماعی مختلف ایجاد کند.
با این وجود ممکن است تفاوت میان گزارش و نظر از بین برود. داستان های بیچیده غالبا نیازمند خلاصه کردن و توضیح و تفسیر حقایق می باشند خصوصا در مواقعی که زمان و مکان اختصاصی به داستان مورد نظر محدود است. داستان هایی که دارای تفاسیر و ت.ضیحات زیادی می باشند غالبا " تحلیل خبر" نامیده می شوند، ولی با این وجود در ستون صفحات خبری گنجانده می شوند. در مورد گزارشات رسانه ای با توچه به زمان محدود چنین تمایزاتی به ندرت امکان بذیر است.
[ویرایش] خبرنگاری غافلگیرانه
به معنای روش های تهاجمی و جسورانه ای است که خبرنگاران برای مواجه کردن افراد با سئولاتی که تمایلی برای صحبت کردن در مورد آن ها ندارند بکار می گیرند. این روش خصوصا مورد استفاده خبرنگاران و یا گزارشگران تلویزیونی از جمله کارکنان CBS-TV ]]60 دقیقه و توسط جرالد ریورا[[ و هم اکنون در شبکه Fox News و توسط صدها گزارشگر محقق آمریکایی در شبکههای محلی قرار میگیرد.
این روش شدیدا مورد انتقاد برخی گزارشگران و دیگر افراد است که استفاده از این نوع خبرنگاری را ]]غیر اخلاقی و جنجالی[[ میدانند، درحالیکه دیگران آنرا تنها راه نقد گزارش برای کسانیکه مخاطب آن هستند، میدانند. در ایالات متحده خبرنگاری غافلگیرانه غیر قانونی محسوب نمیشود. با این حال خبرنگاری که از این روش در املاک شخصی استفاده کند را میتوان به ورود غیر مجاز به املاک غیر متهم کرد.
[ویرایش] خبرنگاری گاچا
- "برای کسب اطلاعات بیشتر رجوع شود به ]] خبرنگاری گاچا [[."
به معنای دستکاری عامدانه در ارائه حقایق در گزارش است تا شخص یا سازمانی را به گونهای نمایش داد که با تصویر دقیق آن بر اساس بررسی متوازن حقایق موجود، متفاوت باشد. این روش مخصوصا در خبرنگاری رسانه ای کاربرد دارد که در آن داستان، صحنه ها و مصاحبه ها به گونه ای طراحی میشوند که تاثیری خاص را نسبت به موضوع گزارش ایجاد کنند.
خبرنگاری گوتچا از انواع خبرنگاری بسیار غیر اخلاقی محسوب می شود. بسیاری از اشخاصی که از آنها گزارش تهیه شده است، اذعان کرده اند که در معرض این نوع خبرنگاری قرار گرفته اند. برخی از تولیدات رسانه ای نیز متهم به خبرنگاری مغرضانه هستند.
[ویرایش] تشخيص برتري در روزنامه نگاري
تعداد زيادي از سازمانها، دانشگاه ها و موسسات حرفه اي وجود دارند كه قائل به برتري و برتري روزنامه نگاري هستند. ]]جايزه پوليتزر، كه توسط دانشگاه كلمبيا در شهر نيويورك توزيع مي شود، به روزنامه ها، مجلات و رسانه هاي پخش برنامه كه در حوزه هاي مختلف روزنامه نگاري برترشناخته مي شوند اعطا مي شود. دانشكده تحصيلات تكميلي روزنامه نگاري نيويورك[[ جايزه [[دوپونت-كلمبيا اورد|آلفرد آي دوپونت-جايزه دانشگاه كلمبيا را به افراد برتر در روزنامه نگاري راديو و تلويزيون اعطا مي كند و موسسه اسكريپس هووارد جايزه ملي ژورناليسم را به برترين هاي 17 حوزه راديو و تلويزيون مي دهد. انجمن ژورناليست هاي حرفه اي نيز جايزه سيگما دلتا را به برترين هاي ژورناليسم اعطا مي كند. و اما در صنعت تلويزيون، آكادمي ملي هنر و علوم تلويزيوني[[ جوايزي را به برترين هاي ژورناليم تلويزيوني اعطا مي كند.
[ویرایش] انواع ژورناليسم
[ویرایش] ژورناليسم سرمقاله
روزنامه ها و نشريات ادواري اغلب داراي ]] سرمقاله[[ هستند كه توسط ژورناليست هايي كه بسياري از آنها در اين نوع ژورناليسم عميق تخصص دارند نوشته شده است، (رجوع شود به عنوان سبك مقاله اصلي در مقاله ]] سبك اخبار[[.
سرمقاله ها اغلب طولاني تر از مقالات عادي هستند و همراه آنها عكس، طراحي و ديگر كارهاي "هنري" به كار مي رود. حتي سرمقاله ها را گاهي با استفاده از ابزار چاپ و رنگها برجسته مي نمايند.
نوشتن سرمقاله مشكل تر از نوشتن خبرهاي معمولي است؛ چرا كه ژورناليست ها با تلاشي به اندازه تلاش خبرنگاران درصدد جمع آوري و گزارش درست و صحيح حقايق يك ماجرا هستند، اين در حالي است كه خبرنگاران علاوه بر جمع آوري و گزارش درست و صحيح بايد راهي جذاب و مبتكرانه براي نوشتن مقاله،بويژه تيتريا چند پاراگراف اول آن بيابند. تيترعلاوه بر آنكه بايد ايده مقاله را برساند بايد بتواند توجه خواننده را نيزجلب كند. اغلب موضوع مقاله است كه تعيين مي كند تيتر چه باشد. علاوه بر آن، ژورنالسيت ها بايد سخت تر كار كنند تا در هنگام نوشتن تيتر و ديگر اجزاي مقاله ايماژها و واژگان كليشه اي توليد نكنند.
در نيمه دوم قرن بيستم خط مايز بين گزارش خبري و سرمقاله نويسي مبهم و نامشخص شد؛ چرا كه ژورناليست ها و نشريات بيشتر و بيشتري رويكردهاي متفاوتي را براي نوشتن مقاله اتخاذ كردند. ]] تام ولف ، گي تاليس و هانتر تامپسون[[ و ديگر ژورناليست ها رويكردهاي متفاوت زيادي را براي نوشتن مقالات خبري به كار بستند. نشريات شهري و هفته نامه ها خط مايز مزبور را مبهم تر و نامشخص تر كردند و بسياري از مجلات نيز مقالات را بر خبرهاي معمولي ترجيح مي دادند.
برخي از برنامه هاي خبري تلويزيوني نيز در شكلهاي جديدي ارائه مي شدند وشمار زيادي از منتقدان معتقد بودند بسياري از برنامه هاي خبري ديگر برنامه خبري نيستند؛ چرا كه محتوي و سبك مورد استفاده آنها مطابق با استانداردهاي پذيرفته شده ژورناليستي نبود. اما از طرف ديگر، ]] راديو ملي[[ به عنوان نمونه خوبي از تركيب گزارش خبري، مقالات و يا تركيبي از هر دو تلقي مي شد. ديگر سازمان هاي مرتبط با خبرهاي راديويي مردمي آمريكا نيز به چنين نتايج مشابه اي دست يافتند.
با وجود ابن، هنوزهم اكثريت روزنامه ها، به مانند سازمانهاي اخبار راديو و تلويزيون، خط مايز مشخصي بين خبر و مقاله قائل هستند.
[ویرایش] ژورناليسم ورزشي
• "جهت كسب اطلاعات بيشتر، به ]] ژورناليسم ورزشي[[ مراجعه شود."
ژورناليسم ورزشي جنبه هاي زيادي از رقابت هاي ورزشي افراد را دربرمي گيرد و جزء لاينفكي از اغلب محصولات ژورناليستي، از جمله روزنامه ها، مجلات، و برنامه هاي خبري راديو و تلويزيون محسوب مي شود. در حالي كه برخي از منتقدان ژورناليسم ورزشي را به عنوان ژورناليسم حقيقي قبول ندارند، اهميت ورزش در فرهنگ غرب عاملي است براي توجيه اين امر كه ژورنالييست ها نه تنها به رقابتهاي ورزشي ، بلكه به ورزشكاران و تجارت در ورزش نيز توجه نمايند.
به طور سنتي در ايالات متحده ژورناليسم ورزشي در مقايسه با نوشته هاي ژورناليستي سنتي از انسجام، ابتكار و تصعب كمتري برخوردار بود، با اين حال تاكيد بر صحت و درستي و رعايت عدالت و بي طرفي هنوز هم بخشي از ژورناليسم ورزشي را تشكيل مي دهد. تاكيد بر توصيف صحيح عملكرد آماري ورزشكاران نيز يكي ديگر ازبخشهاي مهم ژورناليسم ورزشي محسوب مي شود.
[ویرایش] ژورناليسم علمي
"* جهت كسب اطلاعات بيشتر، به ]] ژورناليسم علمي[[ مراجعه شود."
ژورناليسم علمي شاخه نسبتا جديدي از ژورناليسم محسوب مي شود كه در آن گزارش ژورناليست ها اطلاعاتي را در مورد موضوعات علمي به مردم انتقال مي دهد. ژورناليست هاي علمي بايد اطلاعات مبسوط، فني، و در پاره اي اوقات اطلاعاتي را كه با زبان مخصوص نوشته شده است را درك و تفسير كنند و سپس آن را به گزارش هاي جذابي كه براي مصرف كنندگان رسانه هاي خبري قابل باشد تبديل نمايند.
ژورناليست هاي علمي بايد تصميم بگيرند كه از ميان دستاوردهاي علمي كدام ارزش پوشش خبري را دارد و همچنين بايد بتوانند تشخيص بدهند كه از ميان منازعات جامعه علمي كدام براي پوشش خبري ارزش دارند. ژورناليست ها بايد در اين سنجش خود بايد عدالت و بي طرفي را رعايت كنند، اما هيچ گاه حقايق را فدا نكنند.
بسياري از ژورناليست هايي كه در حوزه علمي فعاليت دارند آموزش هايي را در حوزه ژورناليستي خود گذرانده اند، به عنوان مثال مي توان به پزشكاني اشاره كرد كه در اخبار پزشكي را تحت پوشش خود قرار مي دهند. البته اين مساله كلي نيست و در ميان ژورناليستهاي علمي نيز كساني هستند كه در حوزه علمي دوره يا آموزش نديده اند.
[ویرایش] ژورنالسيم تحقيقاتي
"* جهت كسب اطلاعات بيشتر، به ]] ژورنالسيم تحقيقاتي[[ مراجعه شود."
ژورنالسيم تحقيقاتي كه در آن ژورناليست ها رفتار ]] خلاف عرف، غير اخلاقي ، و قانوني| غيرقانوني[[ افراد، موسسات اجاري و دولتي را مورد تفحص قرار مي دهند و آن را فاش مي سازند، مي تواند پيچيده، زمان بر و پرهزينه باشد؛ چرا كه گروههايي از ژورناليستها، ماهها تحقيق و تفحص، مصاحبه هاي گوناگون (اغلب مصاحبه هاي تكراري) با افراد بي شمار، مسافرتهاي دور و دراز، رايانه جهت تجزيه و تحليل پايگاه داده هاي اسناد مردمي، يا استفاده از كاركنان حقوقي شركت به منظور ايمن نگه داشتن اسناد با توجه به قانون آزادي اطلاعات، از جمله مواردي است كه ژورناليسم تحقيقاتي لازم است.
اين نوع گزارش با توجه به ماهيت برخوردي ذاتي اش، اغلب جزء اولين نوع ژورناليسم است كه متحمل كاهش بودجه و يا مداخله كساني خارج از واحد خبر مي شود.اگر گزارش تحقيقاتي ضعيف مي تواند واكنش هاي منفي اشخاص مورد تحقيق و عموم مردم را بر ضد ژورناليستها و سازمان هاي رسانه اي در پي داشته باشد و يا آنها را با اتهام ژورناليسم بي بند و بار مواجه سازد. اما اگر گزارش تحقيقاتي قوي باشد مي تواند توجه مردم و دولت را جلب موضوعات و شرايطي كند كه از نظر مردم رسيدگي به آنها لازم و ضروري است. همچنين گزارش قوي مي تواند براي ژورناليست هاي دست اندركارو مسئولان مطبوعات جوايز و شهرت به ارمغان آورد.
[ویرایش] ژورناليسم 'مشاهير' يا 'مردم'
يك حوزه ديگر از ژورناليسم كه چندان هم مطرح نيست و در قرن بيستم سنگ بناي آن گذاشته شد، ژورناليسم 'مشاهير' يا 'مردم' مي باشد كه به زندگي شخصي افراد، عمدتا اشخاص شهير و بنام، از جمله ستاره هاي سينما و تئاتر، هنرمندان عرصه موسيقي، مدلها و عكاسان و ديگر افراد مشهور در صنعت نمايش و سرگرمي و همچنين افراد خواهان توجه، از جمله سياستمداران و افراد مورد توجه مردم، نظير كساني كه كاري انجام داده اند كه ارزش خبري دارد، مي پردازد.
ژورناليسم مشاهير كه روزگاري در حوزه روزنامه ]] نويسنده ستون شايعات و مجلات شايعه قرار مي گرفت، حال به كانون توجه روزنامه هاي جنجالي ملي از قبيل نشنال اينكوآيرر، مجلاتي از قبيل خلق (مجله) |خلق و يو اس ويكلي، برنامه هاي تلويزيوني اي كه به طور هم زمان پخش مي شوند اينترتينمنت تونايت[[، شبكه هاي كابلي مانند E! و شمار زيادي از توليدات تلويزيوني و صدها پايگاه اينترنتي ديگر تبديل شده است. اغلب ديگر رسانه هاي خبري نيز قسمتي از برنامه هاي خود را به مشاهير و مردم اختصاص مي دهند.
تفاوت ژورناليسم مشاهير با نوشتن مقاله اولا در اين است كه ژورناليسم مشاهير به افرادي مي پردازد كه از قبل مشهور هستند يا داراي جذابيت خاصي هستند، ثانيا ژورناليسم مشاهير به طور وسواس گونه اي مشاهير را تحت پوشش قرار مي دهد، تا آنجا كه اين ژورناليست ها براي پوشش خبري حتي رفتار خلاف عرف نيز از خود نشان مي دهند. ]] عكاس سمج[[، عكاساني كه با سماجت مي كوشند عكس هاي مشكل آفرين از مشاهير تهيه كنند، مشخصه اصلي ژورناليسم مشاهير است.
== وضعيت قانوني ==
- "جهت كسب اطلاعات يشتر به ]]آزادي مطبوعات[[ مراجعه شود"
ژورناليستهاي سراسر جهان اغلب دركشور خود درمورد ]]دولت[[ ها مطلب مي نويسند و آن دولتها سياستها ورسوم كاملا متفاوتي را در خصوص ژورناليستها دارند كه موضوع تحقيق و نوشتار ژورناليستها و آنچه سازمانهاي انتشاراتي مجاز به چاپ آن هستند توسط آن سياستها و رسوم كنترل مي شود. بسياري از دولتهاي غربي ]]آزادي مطبوعات را تضمين مي كنند و اقداماتي چندان زيادي براي محدود ساختن حقوق و آزادي[[ مطبوعات انجام نمي دهند، در حالي كه ديگر كشورها به شدت آنچه را كه ژورناليستها مي توانند در مورد آن تحقيق كنند يا آن را به چاپ برسانند محدود مي سازند. در بسیاری از کشورها، روزنامه نگاران از امتیازات خاصی برخوردارند که عامه مردم از آن بهرهمند نیستند، که از آن جمله میتوان به دسترسی بهتر به وقایع اجتماعی، صحنههای جنایت، کنفرانسهای مطبوعاتی، مصاحبههای مفصل با مقامات دولتی، افراد مشهور و سایر چهرههای سرشناس [ از نظر مردم] اشاره کرد. این امتیازات از قدرت مسلم مطبوعات در جلب نظر عموم به طرفداری یا علیه دولتها، مقامات و سیاستهای آنها و نیز از این درک که مطبوعات اغلب نماینده مخاطبانشان هستند نشات میگیرد. این امتیازات از حقوق قانونی روزنامهنگاران فراتر میرود اما لزوما به واسطه این حقوق تضمین نمیشوند. گاهی ممکن است مقامات دولتی تلاش کنند برخی از روزنامهنگاران را که موقعیت آنها را به مخاطره میاندازند از طریق محروم کردن آنان از همین حقوق که به سایر روزنامهنگاران تسری یافته، تنبیه کنند.
ملتها یا اختیاراتی که رسما به روزنامهنگاران مجوز فعالیت میدهند، ممکن است در کنار آن مجوزها، حقوق و مسئولیت/ مسئولیتهای خاصی را نیز به روزنامهنگاران اعطا کنند، اما در ایلات متحده، سنت استقلال مطبوعات از اعمال هر گونه بررسی یا مجوزدهی دولتی، در امان بوده است. برخی ایالتها قوانین حمایتی صریحی دارند که از روزنامهگاران در برابر هرگونه تحقیق و تفحص دولتی حمایت میکند، اما این تعاریف قانونی از"روزنامهنگار" به دسترسی شخص به مطبوعات چاپی و شبکههای رادیو-تلوزیونی محدود هستند. در همین راستا یک قانون حمایتی در سطح ملی مطرح شده است.
در برخی کشورها، روزنامهنگاران مستقیما توسط دولت استخدام، کنترل و یا سانسور میشوند. در دیگر کشورها، دولتهایی که مدعی تضمین حقوق مطبوعات هستند، در حقیقت روزنامهنگاران را از طریق تهدید به دستگیری، نابودی یا توقیف اموال ( بویژه ابزارهای تولید و انتشار خبر)، شکنجه و یا قتل تهدید میکنند.
روزنامهنگارانی که میخواهند درگیریها، چه جنگهای بین کشورها چه شورش/ شورشهای درون کشورها را پوشش دهند، اگر هم از حقوق خود مبنی بر حمایت شدن از سوی دولت دست نکشند، اغلب این انتظار را که توسط دولت حمایت شوند کنار میگذارند.
[ویرایش] حقوق روزنامهنگاران در مقایسه با حقوق شهروندان عادی و سازمانهای خصوصی
روزنامهنگاران از همان حقوقی که شهروندان عادی و سازمانهای خصوصی برخوردارند، بهرهمند هستند. اختیارات روزنامهنگاران نسبت به شهروندان خصوصی، توسط حق زندگی خصوصی شهروندان محدود شده است. در عین حال کسانی که مایلند در مطبوعاتی نمودی خوشایند داشته باشند (مثل چهرههای مشهور) به روزنامهنگاران اجازه میدهند که بیش از سایرین به زندگی خصوصی آنها دسترسی داشته باشند. اگر شخصی زندگی خصوصاش را به انظار عمومی کشانده یا در یک حادثه یا رویداد عمومی درگیر شده باشد، ممکن است در آن مورد، حق زندگی خصوصی وی کمرنگ شده یا از بین برود.
شهروندان و سازمانهای خصوصی میتوانند از همکاری با همه یا برخی از روزنامهنگاران امتناع کنند؛ در عین حال در بسیاری از کشورها، قدرتی که روزنامهنگاران از آن برخوردارند اغلب باعث میشود این شگرد بیاثر شده یا نتیجه معکوس بدهد.
در بیشتر کشورها، شهروندان از این حق برخوردارند تا با روزنامهنگارانی که به آنها تهمت زده یا آنان را بدنام میکنند برخورد کنند؛ این شهروندان می توانند علیه روزنامهنگارانی که با پایمال کردن حقیقت، در مورد آنان مطالب کذب منتشر کردهاند اقامه دعوی کنند. همچنین پروندههای تهمت یا افترا میتوانند به ایجاد تضاد میان حق روزنامهنگاران به انتشار از یک سو و حق شهروندان عادی به داشتن زندگی خصوصی از سوی دیگر منجر شوند. برخی روزنامهنگاران مدعیاند، هدف از آندسته از دعاوی__ یا حتی تهدید به اقامه چنین دعواهایی__ که علیه آنها یا سازمانهای خبری اقامه میشوند، اینست که با توسل به اقدامات پر هزینه قانونی صدای آنان را خفه کنند، حتی اگر شاکی نتواند ادعای خود را ثابت کند. به این حالت، تاثیر رعبآور گفته میشود.
در بسیاری از کشورها، روزنامهنگاران و سازمانهای خبری ناچارند در شرایطی کار کنند که در آن همانطور که از سوی دولت تهدید به انتقام میشوند از سوی شهروندان عادی و سازمانهای خصوصی نیز مورد تهدید قرار گیرند. دیده شده بسیاری از خلافکاران، سازمانهای خلافکار، احزاب سیاسی، برخی سازمانهای متعصب مذهبی و حتی تودههای مردم، روزنامهنگارانی که بر خلاف میل آنها صحبت میکنند یا مینویسند را تنبیه کردهاند. این تبیهها میتوانند به صورت تهدید، آسیب رسانی به اموال، حمله، شکنجه و یا قتل باشند.
[ویرایش] منابع
گاهی که تعامل روزنامهنگاران با منابع خبری ماهیتی محرمانه دارد، تعمیم آن به آزادی مطبوعات به روزنامهنگاران قانونا این حق را میدهد که حتی اگر توسط پلیس یا دادستان بازخواست شدند، هویت منبع/منابع را بازگو نکنند؛ این در حالیست که در شرایط عادی عنوان نکردن نام منبع میتواند به عنوان توهین به دادگاه تعبیر شده و منجر به زندانی شدن روزنامهنگار شود.
میزان اختیاراتی که به روزنامهنگاران اعطا میشود از یک کشور به کشوری دیگر متفاوت است؛ به عنوان مثال در بریتانیا نسبت به ایلات متحده، دولت نسبت به آنچه که از آن با عنوان اطلاعات حساس یاد میشود محقتر است و میتواند روزنامه نگاران را مجبور کند تا نام منبعی را که خبر از آن درز کرده افشا کنند. برخی کشورها بویژه زیمبابوه و جمهوری خلق چین، در سرکوب روزنامهنگاران، چه داخلی و چه خارجی ، شهرتی خاص دارند.
در دهه اخیر در امریکا، با وجود عمر طولانی این سنت که روزنامه نگاران میتوانند در تحقیق و تفحصهای دولت نام منابع را برملا نکنند، دیوان عالی یک سری احکام دادگاهی را برای سطوح پایینتر فدرالی تصویب کرده است که این احکام میتوانند به درجات مختلف، حقوق روزنامهنگاران را در عدم افشای اطلاعات محدود کنند و در پی آن دادستانها در سطوح فدرالی و ایالتی در تلاش بودهاند تا روزنامهنگارانی را که درخواست افشای اطلاعات و منابع تحت حفاظت خود را رد میکنند، به زندان بیاندازند.
[ویرایش] حق دسترسی به اطلاعات دولتی
مثل بحث منابع، روزنامهنگاران به این حق که توسط دولت به مردم ، و، با بسط معنا، به روزنامهنگاران اعطا شده نیاز دارند که به اطلاعاتی که در اختیار دولت است دسترسی داشته باشند. این حقوق نیز از کشوری به کشور دیگر (رجوع کنید به قانون آزادی اطلاعات) و در ایالات متحده از ایالتی به ایالت دیگر متفاوت است. در برخی ایالتها برای ارائه اطلاعات، سیاستهای آزادانهتری حاکم است و برخی دیگر نیز در دهه اخیر تلاش کردهاند تا این حقوق را بیش از پیش بسط دهند. به عنوان مثال نیوجرزی برای تعریف دقیقتر اینکه تحقیق و تفحص عمومی از کدامیک از اسناد دولتی را میتوان ممنوع کرد، قانون سانشاین (شفافسازی) خود را بروزرسانی نموده و آنرا مفصلتر کرده است.
در ایالات متحده، قانون آزادی اطلاعات (FOIA) برای روزنامهنگاران این حق را تضمین نموده که بتوانند رونوشتهای اسناد دولتی را در اختیار داشته باشند، هر چند که دولت این حق را دارد که در این رونوشتهای اسناد، آن دسته از اطلاعاتی را که قانون آزادی اطلاعات عدم افشای آنرا مجاز میداند، حذف یا مخفی کند. سایر قوانین ایالتی نیز دسترسی به اطلاعات را کنترل میکند (رجوع کنید به آزادی اطلاعات در ایالات متحده). در عین حالدولت جورج دابلیو بوش/ دولت بوش بیش از سایرین بر حق خود مبنی بر محدود تر کردن دسترسی مطبوعات به اطلاعات مصر بوده است تا جاییکه عملکرد آن باعث شده که این ادعاها مطرح شود که دولت در تلاش است تا از قانون آزادی اطلاعات فراتر عمل کند قوانین بین نهادهای مطبوعاتی و دولت فدرال را محدودتر کند. در موارد مختلف، دادگاههای فدرال به روشهای مختلفی عمل کردهاند اما در مورد دسترسی مطبوعات به اطلاعات، اغلب طرف دولت را گرفتهاند.
[ویرایش] وبلاگ نویسی =
در اواخر دهه نود، رشد انتشارات اینترنتی توسط خود افراد، بویژه سبک وبلاگ یا بلاگ در انتشارات شخصی، این بحث را به میان آورد که "آیا وبلاگنویسان نیز روزنامهنگار هستند؟" در این ارتباط نه تنها مباحثی همچون تعریف نقش و خویشتن و روابط نسبی به میان آمده، بلکه پرسشهای عملیتری در مورد حق دسترسی به اطلاعات و نیز پرسشهای حقوقی در مورد حوزه اختیاراتی که روزنامهنگاران در آن حقوق ویژه دارند—همچون مصونیت در برابر مجبور شدن به افشای اطلاعات و منابع محرمانه به میان آمده است.
وبلاگنویسان مترصد رخ دادن مواردی هستند که در مورد حقوقشان به عنوان روزنامهنگار، برای آنها سابقه حقوقی ایجاد کند. به عنوان مثال، در پروندهای که در سالهای 2005 تا 2006 توسط شرکت اپل کامپیوتر اقامه شده بود، یک قاضی دادگاه تجدید نظر اعلام کرد آندسته از نویسندگان آنلاین که از قول منابع بینام اطلاعاتی را منتشر میکنند از سایر مصونیتهایی که سایر روزنامهنگاران دارند برخوردار هستند. این دادگاه اعلام کرد "هیچ اصل یا آزمونی وجود ندارد که در تمیز دادن خبر درست از نادرست، بتوان آنرا اعمال کرد". (Related story)
[ویرایش] =همچنین رجوع کنید به
الگو:Wikibooks
- ژورنالیسم زرد
- ژورنالیسم در استرالیا
- آموزش ژورنالیسم
- ژورنالیسم آنلاین
[ویرایش] لینک های خارجی
- الگو:ژورنالیسم
- Society of Professional Journalists
- Journalism.org: Research, Resources and Ideas to Improve Journalism
- U of Iowa: Journalism and Mass Communication Resources
- Columbia Journalism Review magazine
- American Journalism Review magazine
- Walter Cronkite School of Journalism and Mass Communication
- Medill
- What Makes a Journalist?, March 5, 2005. Comments on the Apple Computer case against bloggers