احمد کسروی
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
احمد کسروی تبریزی (۸ مهر ۱۲۶۹، ۲۰ اسفند ۱۳۲۴) تاریخنویس و پژوهشگر ایرانی بود. دو کتاب او به نامهای تاریخ مشروطهٔ ایران و تاریخ هجدهسالهٔ آذربایجان از مهمترین آثار مربوط به تاریخ جنبش مشروطهخواهی ایران است و هنوز (در سال ۲۰۰۶ میلادی) به آنها استناد میشود.
در کتاب آذری یا زبان باستان آذربایجان کسروی، برای نخستین بار این نظریه را مطرح کرد که زبان تاریخی منطقهٔ آذربایجان ایران زبانی از خانوادهٔ زبانهای ایرانی بوده است و زبان ترکی آذربایجانی بعداً در آن منطقه رایج شده است. وی با توجه به قراین تاریخی نام زبان را آذری دانست. این نظریه هنوز مخالفانی دارد اما در نزد زبانشناسان و ایرانشناسان چه در شرق و چه در غرب پذیرفته است.[۱]
فهرست مندرجات |
[ویرایش] زندگی و فعالیتها
[ویرایش] اوایل زندگی
کسروی در ۸ مهر سال ۱۲۶۹ خورشیدی در محله همکاوار در شهر تبریز به دنیا آمد و از شش سالگی به مکتب رفت. در ۱۳ سالگی پدرش درگذشت و (بعد از دو سال کار قالیبافی) دوباره به مدرسه دینی بازگشت و طبق وصیت پدر آنرا ادامه داد.
[ویرایش] اتفاقات مهم
اتفاقاتی مهمی که به اذعان خود کسروی در جوانی مسیر زندگی او را تغییر دادند، عبارتند از: حفظ کل قرآن در حدود بیست سالگی، تکمیل درس دینی و ملا شدن در سن بیست سالگی، رصد دنباله دار هالی و اذعان به اعتبار علم تجربی.
وی در تبریز عربی و انگلیسی آموخت و در مدرسهٔ امریکایی تبریز عربی تدریس میکرد.[۲]
[ویرایش] رفتن به تهران
کسروی در مدتی پس از رفتن به تهران کسروی عبا و عمامهاش را کنار گذاشت و در عدلیه استخدام شد و بعد از مدتی به خوزستان منتقل شد. او مدتی بعد از عدلیه برکنار شده و وکیل دعاوی شد.[۲]
کسروی نشریهٔ پیمان (از ۱۳۱۲ تا ۱۳۲۰[۲]) و پس از اشغال ایران و برکناری رضاشاه پهلوی، نشریهٔ پرچم را منتشرکرد و درآنها به ترویج دیدگاههای خود دربارهٔ دین و زبان و باورهای ایرانیان پرداخت. کسروی حزب یا جمعیتی نیز تشکیل داد و آن را باهماد آزادگان نامید.[۳]
وی مبلغ «پاکدینی» (زدودن خرافات از مذهب) بود.[۴] [۲]
کسروی از طرفداران سرهنویسی در زبان فارسی بود. [۵]
[ویرایش] پایان زندگی
احمد کسروی در کاخ دادگستری تهران توسط فدائیان اسلام به اتهام الحاد و ارتداد، با ضربات متعدد چاقو به قتل رسید.[۶] [۷] آثار وی پس از انقلاب اسلامی در ایران از کتب ممنوعه بوده اند.[نیاز به ذکر منبع]
[ویرایش] کتابشناسی [۸]
در ویکینبشته موجود است:
- تاریخ مشروطهٔ ایران
- تاریخ هجدهسالهٔ آذربایجان
- آذری یا زبان باستان آذربایجان
- ورجاوند بنیاد
- شهریاران گمنام (در سه بخش)
- زندگانی من (درباره زندگی خودش)
- ده سال در عدلیه (درباره زندگی خودش)
- چرا از عدلیه بیرون آمدم (درباره زندگی خودش)
- تاریخ پانصد سالهٔ خوزستان
- قیام شیخ محمد خیابانی
- مشعشعیان
- پیدایش آمریکا
- تاریخ چپق و غلیان
- زبان پاک
- در پیرامون اسلام
- در پیرامون خرد،
- در پیرامون روان
- دین وجهان
- دادگاه
- امروز چاره چیست؟
- در پاسخ بدخواهان
- دولت به ما پاسخ دهد
- تاریخچهٔ شیر وخورشید
- سرنوشت ایران چه خواهد شد؟
- خدا، خواهران و دختران ما
- ما وهمسایگان
- پاکخویی
- پندارها
- در راه سیاست
- فرهنگ است یا نیرنگ؟
- فرهنگ چیست؟
- گفت وشنید
- حافظ چه می گوید؟
- حاجیهای انبار دار چه دینی دارند؟
- کار، پیشه و پول
- پیام به دانشمدان اروپا وآمریکا
- دفاعیات
[ویرایش] نظرات و مخالفت ها
کسروی انتقادات سنگینی به اعتقادات شیعه، تصوف، و بهائیت وارد کرد و با کتاب ورجاوند بنیاد تلاش کرد روش مذهبگونهای را رواج دهد که آن را پاکدینی مینامید[۹].
کسروی به شعر و شاعران نیز تاخت و از جمله حافظ را «شاعرک یاوهگوی مفتخوار» و سعدی را «مرد ناپاک» خواند[۱۰]. کسروی و پیروانش در ۱ دی هر سال جشن کتابسوزی برگزار میکردند و کتابهایی را که مضر تشخیص داده بودند (از جمله دیوان حافظ، رمانها، کتابهای دعا، و کتابهای بهائیان) میسوزاندند.[۱۰]
[ویرایش] منابع و یادداشتها
- ↑ چنان که هنینگ در "The Ancient language of Azerbaijan" میگوید «به طور کلی مورد توافق بوده و تشکیک جدیای بر آن وارد نیست.» همچنین نگاه کنید به ایرانیکا «The Iranian Language of Azerbaijan»
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ ۲٫۳ «کسروی» در دایرةالمعارف فارسی، جلد دوم، بخش اول. به سرپرستی غلامحسین مصاحب، چاپ سوم، ۱۳۸۱، ص ۲۲۲۰.
- ↑ واعظپور، اسماعیل. تاریخچهٔ باهماد آزادگان.
- ↑ در این زمینه رجوع کنید به کتابهایی چون ورجاوند بنیاد و پندارها به قلم کسروی
- ↑ در این زمینه رجوع کنید به کتاب زبان پاک اثر کسروی. همچنین نوشتههای دیگر او نیز گویای این مطلباند.
- ↑ بیبیسی فارسی
- ↑ وبگاه نواب صفوی
- ↑ کتابشناسی کسروی از سایت کسروی
- ↑ کسروی، احمد. ورجاوند بنیاد.۲.
- ↑ ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ کسروی تبریزی، احمد (۱۳۲۲). «یکم دیماه و داستانش». مجلهٔ پرچم، سال یکم، شماره یکم، نیمه یکم فروردین ۱۳۲۲، صص ۲ تا ۷.