یونس (سوره)
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
سوره یونس سوره ۱۰ از قرآن است و ۱۰۹ آیه دارد.
سوره یونس
به نام خداوند بخشنده بخشايشگر
الر، اين آيات كتاب استوار و حكمت آميز است! (1)
آيا براى مردم، موجب شگفتى بود كه به مردى از آنها وحى فرستاديم كه مردم را (از عواقب كفر و گناه) بترسان، و به كسانى كه ايمان آوردهاند بشارت ده كه براى آنها، سابقه نيك (و پاداشهاى مسلم) نزد پروردگارشان است؟! (اما) كافران گفتند: «اين مرد، ساحر آشكارى است!; سذللّه (2)
پروردگار شما، خداوندى است كه آسمانها و زمين را در شش روز ( شش دوران) آفريد; سپس بر تخت (قدرت) قرار گرفت، و به تدبير كار (جهان) پرداخت; هيچ شفاعت كنندهاى، جز با اذن او نيست; اين است خداوند، پروردگار شما! پس او را پرستش كنيد! آيا متذكر نمىشويد؟! (3)
بازگشت همه شما بسوى اوست! خداوند وعده حقى فرموده; او آفرينش را آغاز مىكند، سپس آن را بازمىگرداند، تا كسانى را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام دادهاند، بعدالت جزا دهد; و براى كسانى كه كافر شدند، نوشيدنى از مايع سوزان است; و عذابى دردناك، بخاطر آنكه كفر مىورزيدند! (4)
او كسى است كه خورشيد را روشنايى، و ماه را نور قرار داد; و براى آن منزلگاههايى مقدر كرد، تا عدد سالها و حساب (كارها) را بدانيد; خداوند اين را جز بحق نيافريده; او آيات (خود را) براى گروهى كه اهل دانشند، شرح مىدهد! (5)
مسلما در آمد و شد شب و روز، و آنچه خداوند در آسمانها و زمين آفريده، آيات (و نشانههايى) است براى گروهى كه پرهيزگارند (و حقايق را مىبينند). (6)
آنها كه ايمان به ملاقات ما (و روز رستاخيز) ندارند، و به زندگى دنيا خشنود شدند و بر آن تكيه كردند، و آنها كه از آيات ما غافلند، (7)
(همه) آنها جايگاهشان آتش است، بخاطر كارهايى كه انجام مىدادند! (8)
(ولى) كسانى كه ايمان آوردند و كارهاى شايسته انجام دادند، پروردگارشان آنها را در پرتو ايمانشان هدايت مىكند; از زير (قصرهاى) آنها در باغهاى بهشت، نهرها جارى است. (9)
گفتار (و دعاى) آنها در بهشت اين است كه: «خداوندا، منزهى تو!» و تحيت آنها در آنجا: سلام; و آخرين سخنشان اين است كه: «حمد، مخصوص پروردگار عالميان است!» (10)
اگر همان گونه كه مردم در به دست آوردن «خوبى»ها عجله دارند، خداوند در مجازاتشان شتاب مىكرد، (بزودى) عمرشان به پايان مىرسيد (و همگى نابود مىشدند); ولى كسانى را كه ايمان به لقاى ما ندارند، به حال خود رها مىكنيم تا در طغيانشان سرگردان شوند! (11)
هنگامى كه به انسان زيان (و ناراحتى) رسد، ما را (در هر حال:) در حالى كه به پهلو خوابيده، يا نشسته، يا ايستاده است، مىخواند; اما هنگامى كه ناراحتى را از او برطرف ساختيم، چنان مىرود كه گويى هرگز ما را براى حل مشكلى كه به او رسيده بود، نخوانده است! اين گونه براى اسرافكاران، اعمالشان زينت داده شده است (كه زشتى اين عمل را درك نمىكنند)! (12)
ما امتهاى پيش از شما را، هنگامى كه ظلم كردند، هلاك نموديم; در حالى كه پيامبرانشان دلايل روشن براى آنها آوردند، ولى آنها ايمان نياوردند; اينگونه گروه مجرمان را كيفر مىدهيم! (13)
سپس شما را جانشينان آنها در روى زمين -پس از ايشان- قرار داديم; تا ببينيم شما چگونه عمل مىكنيد! (14)
و هنگامى كه آيات روشن ما بر آنها خوانده مىشود، كسانى كه ايمان به لقاى ما (و روز رستاخيز) ندارند مىگويند: «قرآنى غير از اين بياور، يا آن را تبديل كن! (و آيات نكوهش بتها را بردار)» بگو: «من حق ندارم كه از پيش خود آن را تغيير دهم; فقط از چيزى كه بر من وحى مىشود، پيروى مىكنم! من اگر پروردگارم را نافرمانى كنم، از مجازات روز بزرگ (قيامت) مىترسم!» (15)
بگو: «اگر خدا مىخواست، من اين آيات را بر شما نمىخواندم; و خداوند از آن آگاهتان نمىكرد; چه اينكه مدتها پيش از اين، در ميان شما زندگى نمودم; (و هرگز آيهاى نياوردم;) آيا نمىفهميد؟!» (16)
چه كسى ستمكارتر است از آن كس كه بر خدا دروغ مىبندد، يا آيات او را تكذيب مىكند؟! مسلما مجرمان رستگار نخواهند شد! (17)
آنها غير از خدا، چيزهايى را مىپرستند كه نه به آنان زيان مىرساند، و نه سودى مىبخشد; و مىگويند: «اينها شفيعان ما نزد خدا هستند!» بگو: «آيا خدا را به چيزى خبر مىدهيد كه در آسمانها و زمين سراغ ندارد؟!» منزه است او، و برتر است از آن همتايانى كه قرار مىدهند! (18)
(در آغاز) همه مردم امت واحدى بودند; سپس اختلاف كردند; و اگر فرمانى از طرف پروردگارت (درباره عدم مجازات سريع آنان) از قبل صادر نشده بود، در ميان آنها در آنچه اختلاف داشتند داورى مىشد (و سپس همگى به مجازات مىرسيدند). (19)
مىگويند: «چرا معجزهاى از پروردگارش بر او نازل نمىشود؟!» بگو: «غيب (و معجزات) تنها براى خدا (و به فرمان او) است! شما در انتظار باشيد، من هم با شما در انتظارم! (شما در انتظار معجزات بهانهجويانه باشيد، و من هم در انتظار مجازات شما!)» (20)
هنگامى كه به مردم، پس از ناراحتى كه به آنها رسيده است، رحمتى بچشانيم، در آيات ما نيرنگ مىكنند (،و براى آن نعمت و رحمت توجيهات ناروا مىكنند); بگو: «خداوند سريعتر از شما مكر ( چارهجويى) مىكند; و رسولان ( فرشتگان ) ما، آنچه نيرنگ مىكنيد (و نقشه مىكشيد)، مىنويسند!» (21)
او كسى است كه شما را در خشكى و دريا سير مىدهد; زمانى كه در كشتى قرارمىگيريد، و بادهاى موافق آنان را (بسوى مقصد) حركت ميدهد و خوشحال مىشوند، ناگهان طوفان شديدى مىوزد; و امواج از هر سو به سراغ آنها مىآيد; و گمان مىكنند هلاك خواهند شد; در آن هنگام، خدا را از روى اخلاص مىخوانند كه: «اگر ما را از اين گرفتارى نجات دهى، حتما از سپاسگزاران خواهيم بود!» (22)
اما هنگامى كه خدا آنها را رهايى بخشيد، (باز) به ناحق، در زمين ستم ميكنند. اى مردم! ستمهاى شما، به زيان خود شماست! از زندگى دنيا بهره (ميبريد)، سپس بازگشت شما بسوى ماست; و ما، شما را به آنچه عمل ميكرديد، خبر ميدهيم! (23)
مثل زندگى دنيا، همانند آبى است كه از آسمان نازل كردهايم; كه در پى آن، گياهان (گوناگون) زمين -كه مردم و چهارپايان از آن مىخورند- مىرويد; تا زمانى كه زمين، زيبايى خود را يافته و آراسته مىگردد، و اهل آن مطمئن مىشوند كه مىتوانند از آن بهرهمند گردند، (ناگهان) فرمان ما، شبهنگام يا در روز، (براى نابودى آن) فرامىرسد; (سرما يا صاعقهاى را بر آن مسلط مىسازيم;) و آنچنان آن را درو مىكنيم كه گويى ديروز هرگز (چنين كشتزارى) نبوده است! اين گونه، آيات خود را براى گروهى كه مىانديشند، شرح مىدهيم! (24)
و خداوند به سراى صلح و سلامت دعوت مىكند; و هر كس را بخواهد (و شايسته و لايق ببيند) ، به راه راست هدايت مىنمايد. (25)
كسانى كه نيكى كردند، پاداش نيك و افزون بر آن دارند; و تاريكى و ذلت، چهرههايشان را نمىپوشاند; آنها اهل بهشتند، و جاودانه در آن خواهند ماند. (26)
اما كسانى كه مرتكب گناهان شدند، جزاى بدى بمقدار آن دارند; و ذلت و خوارى، چهره آنان را مىپوشاند; و هيچ چيز نمىتواند آنها را از (مجازات) خدا نگه دارد! (چهرههايشان آنچنان تاريك است كه) گويى با پارههايى از شب تاريك، صورت آنها پوشيده شده! آنها اهل دوزخند; و جاودانه در آن خواهند ماند! (27)
(به خاطر بياوريد) روزى را كه همه آنها را جمع مىكنيم، سپس به مشركان مىگوييم: «شما و معبودهايتان در جاى خودتان باشيد (تا به حسابتان رسيدگى شود!)» سپس آنها را از هم جدا مىسازيم (و از هر يك جداگانه سؤال مىكنيم). و معبودهايشان (به آنها) مىگويند: «شما (هرگز) ما را عبادت نمىكرديد!» (28)
(آنها در پاسخ مىگويند:) همين بس كه خدا ميان ما و شما گواه باشد، اگر ما از عبادت شما غافل بوديم! (29)
در آن جا، هر كس عملى را كه قبلا انجام داده است، مىآزمايد. و همگى بسوى «الله» -مولا و سرپرست حقيقى خود- بازگردانده مىشوند; و چيزهايى را كه بدروغ همتاى خدا قرار داده بودند، گم و نابود مىشوند! (30)
بگو: «چه كسى شما را از آسمان و زمين روزى مىدهد؟ يا چه كسى مالك (و خالق) گوش و چشمهاست؟ و چه كسى زنده را از مرده، و مرده را از زنده بيرون مىآورد؟ و چه كسى امور (جهان) را تدبير مىكند؟» بزودى (در پاسخ) مىگويند: «خدا»، بگو: «پس چرا تقوا پيشه نمىكنيد (و از خدا نمىترسيد)؟! (31)
آن است خداوند، پروردگار حق شما (داراى همه اين صفات)! با اين حال، بعد از حق، چه چيزى جز گمراهى وجود دارد؟! پس چرا (از پرستش او) روى گردان مىشويد؟! (32)
اينچنين فرمان پروردگارت بر فاسقان مسلم شده كه آنها (پس از اين همه لجاجت و گناه)، ايمان نخواهند آورد! (33)
بگو: «آيا هيچ يك از معبودهاى شما، آفرينش را ايجاد مىكند و سپس بازمىگرداند؟!» بگو: سخللّهتنها خدا آفرينش را ايجاد كرده، سپس بازمىگرداند; با اين حال، چرا از حق روىگردان مىشويد؟!» (34)
بگو: «آيا هيچ يك از معبودهاى شما، به سوى حق هدايت مىكند؟! بگو: «تنها خدا به حق هدايت مىكند! آيا كسى كه هدايت به سوى حق مىكند براى پيروى شايستهتر است، يا آن كس كه خود هدايت نمىشود مگر هدايتش كنند؟ شما را چه مىشود، چگونه داورى مىكنيد؟! سذللّه (35)
و بيشتر آنها، جز از گمان (و پندارهاى بىاساس)، پيروى نمىكنند; (در حالى كه) گمان، هرگز انسان را از حق بىنياز نمىسازد (و به حق نمىرساند)! به يقين، خداوند از آنچه انجام مىدهند، آگاه است! (36)
شايسته نبود (و امكان نداشت) كه اين قرآن، بدون وحى الهى به خدا نسبت داده شود; ولى تصديقى است براى آنچه پيش از آن است (از كتب آسمانى)، و شرح و تفصيلى بر آنها است; شكى در آن نيست، و از طرف پروردگار جهانيان است. (37)
آيا آنها مىگويند: «او قرآن را بدروغ بهخدا نسبت داده است»؟! بگو: «اگر راست مى گوييد، يك سوره همانند آن بياوريد; و غير از خدا، هر كس را مىتوانيد (به يارى) طلبيد!» (38)
(ولى آنها از روى علم و دانش قرآن را انكار نكردند;) بلكه چيزى را تكذيب كردند كه آگاهى از آن نداشتند، و هنوز واقعيتش بر آنان روشن نشده است! پيشينيان آنها نيز همين گونه تكذيب كردند; پس بنگر عاقبت كار ظالمان چگونه بود! (39)
بعضى از آنها، به آن ايمان مىآورند; و بعضى ايمان نمىآورند; و پروردگارت به مفسدان آگاهتر است (و آنها را بهتر مىشناسد)! (40)
و اگر تو را تكذيب كردند، بگو: «عمل من براى من، و عمل شما براى شماست! شما از آنچه من انجام مىدهم بيزاريد و من (نيز) از آنچه شماانجام مىدهيد بيزارم!» (41)
گروهى از آنان، بسوى تو گوش فرامىدهند (;اما گويى هيچ نمىشنوند و كرند)! آيا تو مىتوانى سخن خود را به گوش كران برسانى، هر چند نفهمند؟! (42)
و گروهى از آنان، به سوى تو مىنگرند (اما گويى هيچ نمىبينند)! آيا تو مىتوانى نابينايان را هدايت كنى، هر چند نبينند؟! (43)
خداوند هيچ به مردم ستم نمىكند; ولى اين مردمند كه به خويشتن ستم مىكند! (44)
(به ياد آور) روزى را كه (خداوند) آنها را جمع (و محشور) مىسازد; آنچنان كه (احساس مىكنند) گويى جز ساعتى از روز، (در دنيا) توقف نكردند; به آن مقدار كه يكديگر را (ببينند و) بشناسند! مسلما آنها كه لقاى خداوند (و روز رستاخيز) را تكذيب كردند، زيان بردند و هدايت نيافتند! (45)
اگر ما، پارهاى از مجازاتهايى را كه به آنها وعده دادهايم، (در حال حيات تو (به تو نشان دهيم، و يا) پيش از آنكه گرفتار عذاب شوند،) تو را از دنيا ببريم، در هر حال، بازگشتشان به سوى ماست; سپس خداوند بر آنچه آنها انجام مىدادند گواه است! (46)
براى هر امتى، رسولى است; هنگامى كه رسولشان به سوى آنان بيايد، بعدالت در ميان آنها داورى مىشود; و ستمى به آنها نخواهد شد! (47)
و مىگويند: «اگر راست مىگوئى، اين وعده (مجازات) كى خواهد بود؟» (48)
بگو: «من (حتى) براى خودم زيان و سودى را مالك نيستم، (تا چه رسد براى شما!) مگر آنچه خدا بخواهد. (اين مقدار مىدانم كه) براى هر قوم و ملتى، سرآمدى است; هنگامى كه اجل آنها فرا رسد، (و فرمان مجازات يا مرگشان صادر شود،) نه ساعتى تاخير مىكنند، و نه پيشى مىگيرند! (49)
بگو: «اگر مجازات او، شبهنگام يا در روز به سراغ شما آيد (،آيا مىتوانيد آن را از خود دفع كنيد؟!)» پس مجرمان براى چه عجله مىكنند؟! (50)
يا اينكه آنگاه كه واقع شد، به آن ايمان مىآوريد! (به شما گفته مىشود:) حالا؟! در حالى كه قبلا براى آن عجله مىكرديد! (ولى اكنون چه سود!) (51)
سپس به كسانى كه ستم كردند گفته مىشود: عذاب ابدى را بچشيد! آيا جز به آنچه انجام مىداديد كيفر داده مىشويد؟!» (52)
از تو مىپرسند: «آيا آن (وعده مجازات الهى) حق است؟» بگو: «آرى، به پروردگارم سوگند، قطعا حق است; و شما نمىتوانيد از آن جلوگيرى كنيد!» (53)
و هر كس كه ستم كرده، اگر تمامى آنچه روى زمين است در اختيار داشته باشد، (همه را از هول عذاب،) براى نجات خويش مىدهد! و هنگامى كه عذاب را ببينند،( پشيمان مىشوند; اما) پشيمانى خود را كتمان مىكنند (،مبادا رسواتر شوند)! و در ميان آنها، بعدالت داورى مىشود; و ستمى بر آنها نخواهد شد! (54)
آگاه باشيد آنچه در آسمانها و زمين است، از آن خداست! آگاه باشيد وعده خدا حق است، ولى بيشتر آنها نمىدانند! (55)
اى مردم! اندرزى از سوى پروردگارتان براى شما آمده است; و درمانى براى آنچه در سينههاست; (درمانى براى دلهاى شما;) و هدايت و رحمتى است براى مؤمنان! (57)
بگو: «به فضل و رحمت خدا بايد خوشحال شوند; كه اين، از تمام آنچه گردآورى كردهاند، بهتر است!» (58)
بگو: «آيا روزيهايى را كه خداوند بر شما نازل كرده ديدهايد، كه بعضى از آن را حلال، و بعضى را حرام نمودهايد؟!» بگو: «آيا خداوند به شما اجازه داده، يا بر خدا افترا مى بنديد (و از پيش خود، حلال و حرام مىكنيد؟!)» (59)
آنها كه بر خدا افترا مىبندند، درباره (مجازات) روز رستاخيز، چه مىانديشند؟! خداوند نسبت به همه مردم فضل (و بخشش) دارد، اما اكثر آنها سپاسگزارى نمىكنند! (60)
در هيچ حال (و انديشهاى) نيستى، و هيچ قسمتى از قرآن را تلاوت نمىكنى، و هيچ عملى را انجام نمىدهيد، مگر اينكه ما گواه بر شما هستيم در آن هنگام كه وارد آن مى شويد! و هيچ چيز در زمين و آسمان، از پروردگار تو مخفى نمىماند; حتى به اندازه سنگينى ذرهاى، و نه كوچكتر از آن و نه بزرگتر، مگر اينكه (همه آنها) در كتاب آشكار (و لوح محفوظ علم خداوند) ثبت است! (61)
آگاه باشيد (دوستان و) اولياى خدا، نه ترسى دارند و نه غمگين مىشوند! (62)
همانها كه ايمان آوردند، و (از مخالفت فرمان خدا) پرهيز مىكردند. (63)
در زندگى دنيا و در آخرت، شاد (و مسرور)ند; وعدههاى الهى تخلف ناپذير است! اين است آن رستگارى بزرگ! (64)
سخن آنها تو را غمگين نسازد! تمام عزت (و قدرت)، از آن خداست; و او شنوا و داناست! (65)
آگاه باشيد تمام كسانى كه در آسمانها و زمين هستند، از آن خدا مىباشند! و آنها كه غير خدا را همتاى او مىخوانند، (از منطق و دليلى) پيروى نمىكنند; آنها فقط از پندار بى اساس پيروى مىكنند; و آنها فقط دروغ مىگويند! (66)
او كسى است كه شب را براى شما آفريد، تا در آن آرامش بيابيد; و روز را روشنى بخش (تا به تلاش زندگى پردازيد) در اينها نشانههايى است براى كسانى كه گوش شنوا دارند! (67)
گفتند: «خداوند فرزندى براى خود انتخاب كرده است»! (از هر عيب و نقص و احتياجى) منزه است! او بىنياز است! از آن اوست آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است! شما هيچگونه دليلى بر اين ادعا نداريد! آيا به خدا نسبتى مىدهيد كه نمىدانيد؟! (68)
بگو: «آنها كه به خدا دروغ مىبندند، (هرگز) رستگار نمىشوند! (69)
بهرهاى (ناچيز) از دنيا دارند; سپس بازگشتشان بسوى ماست; و بعد، به آنها مجازات شديد به سزاى كفرشان مىچشانيم! (70)
سرگذشت نوح را بر آنها بخوان! در آن هنگام كه به قوم خود گفت: «اى قوم من! اگر تذكرات من نسبت به آيات الهى، بر شما سنگين (و غير قابل تحمل) است، (هر كار از دستتان ساخته است بكنيد.) من بر خدا توكل كردهام! فكر خود، و قدرت معبودهايتان را جمع كنيد; سپس هيچ چيز بر شما پوشيده نماند; (تمام جوانب كارتان را بنگريد;) سپس به حيات من پايان دهيد، و (لحظهاى) مهلتم ندهيد! (اما توانايى نداريد!) (71)
و اگر از قبول دعوتم روى بگردانيد، (كار نادرستى كردهايد; چه اينكه) من از شما مزدى نمىخواهم; مزد من، تنها بر خداست! و من مامورم كه از مسلمين ( تسليم شدگان در برابر فرمان خدا) باشم!» (72)
اما آنها او را تكذيب كردند! و ما، او و كسانى را كه با او در كشتى بودند، نجات داديم; و آنان را جانشين (و وارث كافران) قرار داديم; و كسانى را كه آيات ما را تكذيب كردند، غرق نموديم! پس ببين عاقبت كار كسانى كه انذار شدند (و به انذار الهى اهميت ندادند)، چگونه بود! (73)
سپس بعد از نوح، رسولانى به سوى قومشان فرستاديم; آنان دلايل روشن برايشان آوردند; اما آنها، به چيزى كه پيش از آن تكذيب كرده بودند، ايمان نياوردند! اينچنين بر دلهاى تجاوزكاران مهر مىنهيم (تا چيزى را درك نكنند)! (74)
بعد از آنها، موسى و هارون را با آيات خود به سوى فرعون و اطرافيانش فرستاديم; اما آنها تكبر كردند (و زير بار حق نرفتند; چرا كه) آنها گروهى مجرم بودند! (75)
و هنگامى كه حق از نزد ما بسراغ آنها آمد، گفتند: «اين، سحرى است آشكار !» (76)
موسى گفت: «آيا درباره حق، هنگامى كه به سوى شما آمد، (چنين) مىگوييد؟! آيا اين سحر است؟! در حالى كه ساحران (هرگز) رستگار (و پيروز) نمىشوند! (77)
گفتند: «آيا آمدهاى كه ما را، از آنچه پدرانمان را بر آن يافتيم، منصرف سازى; و بزرگى (و رياست) در روى زمين، از آن شما دو تن باشد؟! ما (هرگز) به شما ايمان نمىآوريم!» (78)
فرعون گفت: «(برويد و) هر جادوگر (و ساحر) دانايى را نزد من آوريد!» (79)
هنگامى كه ساحران (به ميدان مبارزه) آمدند، موسى به آنها گفت: «آنچه (از وسايل سحر) را مىتوانيد بيفكنيد، بيفكنيد!» (80)
هنگامى كه افكندند، موسى گفت: «آنچه شما آورديد، سحر است; كه خداوند بزودى آن را باطل مىكند; چرا كه خداوند (هرگز) عمل مفسدان را اصلاح نمىكند! (81)
او حق را به وعده خويش، تحقق مىبخشد; هر چند مجرمان كراهت داشته باشند!» (82)
(در آغاز،) هيچ كس به موسى ايمان نياورد، مگر گروهى از فرزندان قوم او; (آن هم) با ترس از فرعون و اطرافيانش، مبادا آنها را شكنجه كنند; زيرا فرعون، برترىجويى در زمين داشت; و از اسرافكاران بود! (83)
موسى گفت: «اى قوم من! اگر شما به خدا ايمان آوردهايد، بر او توكل كنيد اگر تسليم فرمان او هستيد!» (84)
گفتند: «تنها بر خدا توكل داريم; پروردگارا! ما را مورد شكنجه گروه ستمگر قرار مده! (85)
و ما را با رحمتت از (دست) قوم كافر رهايى بخش! (86)
و به موسى و برادرش وحى كرديم كه: «براى قوم خود، خانههايى در سرزمين مصر انتخاب كنيد; و خانههايتان را مقابل يكديگر (و متمركز) قرار دهيد! و نماز را برپا داريد! و به مؤمنان بشارت ده (كه سرانجام پيروز مىشوند!)» (87)
موسى گفت: «پروردگارا! تو فرعون و اطرافيانش را زينت و اموالى (سرشار) در زندگى دنيا دادهاى، پروردگارا! در نتيجه(بندگانت را) از راه تو گمراه مىسازند! پروردگارا! اموالشان را نابود كن! و (بجرم گناهانشان،) دلهايشان را سخت و سنگين ساز، به گونهاى كه ايمان نياورند تا عذاب دردناك را ببينند!» (88)
فرمود: «دعاى شما پذيرفته شد! استقامت به خرج دهيد; و از راه (و رسم) كسانى كه نمىدانند، تبعيت نكنيد!» (89)
(سرانجام) بنى اسرائيل را از دريا ( رود عظيم نيل) عبور داديم; و فرعون و لشكرش از سر ظلم و تجاوز، به دنبال آنها رفتند; هنگامى كه غرقاب دامن او را گرفت، گفت: «ايمان آوردم كه هيچ معبودى، جز كسى كه بنى اسرائيل به او ايمان آوردهاند، وجود ندارد; و من از مسلمين هستم! سذللّه (90)
(اما به او خطاب شد:) الآن؟!! در حالى كه قبلا عصيان كردى، و از مفسدان بودى! (91)
ولى امروز، بدنت را (از آب) نجات مىدهيم، تا عبرتى براى آيندگان باشى! و بسيارى از مردم، از آيات ما غافلند! (92)
(سپس) بنى اسرائيل را در جايگاه صدق (و راستى) منزل داديم; و از روزيهاى پاكيزه به آنها عطا كرديم; (اما آنها به نزاع و اختلاف برخاستند!) و اختلاف نكردند، مگر بعد از آنكه علم و آگاهى به سراغشان آمد! پروردگار تو روز قيامت، در آنچه اختلاف مىكردند، ميان آنها داورى مىكند! (93)
و اگر در آنچه بر تو نازل كردهايم ترديدى دارى، از كسانى كه پيش از تو كتاب آسمانى را مىخواندند بپرس، به يقين، «حق» از طرف پروردگارت به تو رسيده است; بنابر اين، هرگز از ترديدكنندگان مباش! (مسلما او ترديدى نداشت! اين درسى براى مردم بود!) (94)
و از آنها مباش كه آيات خدا را تكذيب كردند، كه از زيانكاران خواهى بود! (95)
(و بدان) آنها كه فرمان پروردگار تو بر آنان تحقق يافته، (و بجرم اعمالشان، توفيق هدايت را از آنها گرفته هرگز) ايمان نمىآورند، (96)
هر چند تمام آيات (و نشانههاى الهى) به آنان برسد، تا زمانى كه عذاب دردناك را ببينند! (زيرا تاريكى گناه، قلبهايشان را فرا گرفته، و راهى به روشنايى ندارند!) (97)
چرا هيچ يك از شهرها و آباديها ايمان نياوردند كه (ايمانشان بموقع باشد، و) به حالشان مفيد افتد؟! مگر قوم يونس، هنگامى كه آنها ايمان آوردند، عذاب رسوا كننده را در زندگى دنيا از آنان برطرف ساختيم; و تا مدت معينى ( پايان زندگى و اجلشان) آنها را بهرهمند ساختيم. (98)
و اگر پروردگار تو مىخواست، تمام كسانى كه روى زمين هستند، همگى به(اجبار) ايمان مىآوردند; آيا تو مىخواهى مردم را مجبور سازى كه ايمان بياورند؟! (ايمان اجبارى چه سودى دارد؟!) (99)
(اما) هيچ كس نمىتواند ايمان بياورد، جز به فرمان خدا (و توفيق و يارى و هدايت او)! و پليدى (كفر و گناه) را بر كسانى قرارمىدهد كه نمىانديشند. (100)
بگو: «نگاه كنيد چه چيز (از آيات خدا و نشانههاى توحيدش) در آسمانها و زمين است!» اما اين آيات و انذارها به حال كسانى كه (به خاطر لجاجت) ايمان نمىآورند مفيد نخواهد بود! (101)
آيا آنها (چيزى) جز همانند روزهاى پيشينيان (و بلاها و مجازاتهايشان) را انتظار مىكشند؟! بگو: «شما انتظار بكشيد، من نيز با شما انتظار مىكشم!» (102)
سپس (هنگام نزول بلا و مجازات،) فرستادگان خود و كسانى را كه (به آنان) ايمان مىآورند، نجات مىدهيم و همين گونه، بر ما حق است كه مؤمنان (به تو) را (نيز) رهايى بخشيم! (103)
بگو: «اى مردم! اگر در عقيده من شك داريد، من آنهايى را كه جز خدا مىپرستيد، نمىپرستم! تنها خداوندى را پرستش مىكنم كه شما را مىميراند! و من مامورم كه از مؤمنان باشم! (104)
و (به من دستور داده شده كه:) روى خود را به آيينى متوجهساز كه از هر گونه شرك، خالى است; و از مشركان مباش! (105)
و جز خدا، چيزى را كه نه سودى به تو مىرساند و نه زيانى، مخوان! كه اگر چنين كنى، از ستمكاران خواهى بود! (106)
و اگر خداوند، (براى امتحان يا كيفر گناه،) زيانى به تو رساند، هيچ كس جز او آن را برطرف نمىسازد; و اگر اراده خيرى براى تو كند، هيچ كس مانع فضل او نخواهد شد! آنرا به هر كس از بندگانش بخواهد مىرساند; و او غفور و رحيم است!» (107)
بگو: «اى مردم! حق از طرف پروردگارتان به سراغ شما آمده; هر كس (در پرتو آن) هدايت يابد، براى خود هدايت شده; و هر كس گمراه گردد، به زيان خود گمراه مىگردد; و من مامور (به اجبار) شما نيستم!» (108)
و از آنچه بر تو وحى مىشود پيروى كن، و شكيبا باش (و استقامت نما)، تا خداوند فرمان (پيروزى) را صادر كند; و او بهترين حاكمان است! (109)
3