یس
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
سوره یس سوره ۳۶ از قرآن است و ۸۳ آیه دارد. این سوره در مکه نازل شده.محتوای آن از نظر کلی همان محتوای عمومی سوره های مکی است که از توحید و معاد و وحی وقرآن و انذار و بشارت سخن میگوید
سوره یس
به نام خداوند بخشنده مهربان
يس. (1)
سوگند به قرآن حكيم. (2)
كه تو قطعا از رسولان (خداوند) هستى، (3)
بر راهى راست (قرار دارى); (4)
اين قرآنى است كه از سوى خداوند عزيز و رحيم نازل شده است (5)
تا قومى را بيم دهى كه پدرانشان انذار نشدند، از اين رو آنان غافلند! (6)
فرمان (الهى) درباره بيشتر آنها تحقق يافته، به همين جهت ايمان نمىآورند! (7)
ما در گردنهاى آنان غلهايى قرار داديم كه تا چانهها ادامه دارد و سرهاى آنان را به بالا نگاه داشته است! (8)
و در پيش روى آنان سدى قرار داديم، و در پشت سرشان سدى; و چشمانشان را پوشاندهايم، لذا نمىبينند! (9)
براى آنان يكسان است: چه انذارشان كنى يا نكنى، ايمان نمىآورند! (10)
تو فقط كسى را انذار مىكنى كه از اين يادآورى (الهى) پيروى كند و از خداوند رحمان در نهان بترسد; چنين كسى را به آمرزش و پاداشى پرارزش بشارت ده! (11)
به يقين ما مردگان را زنده مىكنيم و آنچه را از پيش فرستادهاند و تمام آثار آنها را مى نويسيم; و همه چيز را در كتاب آشكار كنندهاى برشمردهايم! (12)
و براى آنها، اصحاب قريه (انطاكيه) را مثال بزن هنگامى كه فرستادگان خدا به سوى آنان آمدند; (13)
هنگامى كه دو نفر از رسولان را بسوى آنها فرستاديم، اما آنان رسولان (ما) را تكذيب كردند; پس براى تقويت آن دو، شخص سومى فرستاديم، آنها همگى گفتند: «ما فرستادگان (خدا) به سوى شما هستيم!» (14)
اما آنان (در جواب) گفتند: «شما جز بشرى همانند ما نيستيد، و خداوند رحمان چيزى نازل نكرده، شما فقط دروغ مىگوييد!» (15)
(رسولان ما) گفتند: «پروردگار ما آگاه است كه ما قطعا فرستادگان (او) به سوى شما هستيم، (16)
و بر عهده ما چيزى جز ابلاغ آشكار نيست!» (17)
آنان گفتند: «ما شما را به فال بد گرفتهايم (و وجود شما را شوم مىدانيم)، و اگر (از اين سخنان) دست برنداريد شما را سنگسار خواهيم كرد و شكنجه دردناكى از ما به شما خواهد رسيد! (18)
(رسولان) گفتند: «شومى شما از خودتان است اگر درست بينديشيد، بلكه شما گروهى اسرافكاريد!» (19)
و مردى (با ايمان) از دورترين نقطه شهر با شتاب فرا رسيد، گفت: «اى قوم من! از فرستادگان (خدا) پيروى كنيد! (20)
از كسانى پيروى كنيد كه از شما مزدى نمىخواهند و خود هدايت يافتهاند! (21)
من چرا كسى را پرستش نكنم كه مرا آفريده، و همگى به سوى او بازگشت داده مىشويد؟! (22)
آيا غير از او معبودانى را انتخاب كنم كه اگر خداوند رحمان بخواهد زيانى به من برساند، شفاعت آنها كمترين فايدهاى براى من ندارد و مرا (از مجازات او) نجات نخواهند داد! (23)
اگر چنين كنم، من در گمراهى آشكارى خواهم بود! (24)
(به همين دليل) من به پروردگارتان ايمان آوردم; پس به سخنان من گوش فرا دهيد!» (25)
(سرانجام او را شهيد كردند و) به او گفته شد: «وارد بهشت شو!» گفت: «اى كاش قوم من مىدانستند... (26)
كه پروردگارم مرا آمرزيده و از گرامىداشتگان قرار داده است!» (27)
و ما بعد از او بر قومش هيچ لشكرى از آسمان نفرستاديم، و هرگز سنت ما بر اين نبود; (28)
(بلكه) فقط يك صيحه آسمانى بود، ناگهان همگى خاموش شدند! (29)
افسوس بر اين بندگان كه هيچ پيامبرى براى هدايت آنان نيامد مگر اينكه او را استهزا مىكردند! (30)
آيا نديدند چقدر از اقوام پيش از آنان را (بخاطر گناهانشان) هلاك كرديم، آنها هرگز به سوى ايشان بازنمىگردند (و زنده نمىشوند)! (31)
و همه آنان (روز قيامت) نزد ما احضار مىشوند! (32)
زمين مرده براى آنها آيتى است، ما آن را زنده كرديم و دانههاى (غذايى) از آن خارج ساختيم كه از آن مىخورند; (33)
و در آن باغهايى از نخلها و انگورها قرار داديم و چشمههايى از آن جارى ساختيم، (34)
تا از ميوه آن بخورند در حالى كه دست آنان هيچ دخالتى در ساختن آن نداشته است! آيا شكر خدا را بجا نمىآورند؟! (35)
منزه است كسى كه تمام زوجها را آفريد، از آنچه زمين مىروياند، و از خودشان، و از آنچه نمىدانند! (36)
شب (نيز) براى آنها نشانهاى است (از عظمت خدا); ما روز را از آن برمىگيريم، ناگهان تاريكى آنان را فرا مىگيرد! (37)
و خورشيد (نيز براى آنها آيتى است) كه پيوسته بسوى قرارگاهش در حركت است; اين تقدير خداوند قادر و داناست. (38)
و براى ماه منزلگاههايى قرار داديم، (و هنگامى كه اين منازل را طى كرد) سرانجام بصورت سخللّهشاخه كهنه قوسى شكل و زرد رنگ خرما» در مىآيد. (39)
نه خورشيد را سزاست كه به ماه رسد، و نه شب بر روز پيشى مىگيرد; و هر كدام در مسير خود شناورند. (40)
نشانهاى (ديگر از عظمت پروردگار) براى آنان است كه ما فرزندانشان را در كشتيهايى پر (از وسايل و بارها) حمل كرديم. (41)
و براى آنها مركبهاى ديگرى همانند آن آفريديم. (42)
و اگر بخواهيم آنها را غرق مىكنيم بطورى كه نه فريادرسى داشته باشند و نه نجات داده شوند! (43)
مگر اينكه رحمت ما شامل حال آنان شود، و تا زمان معينى از اين زندگى بهره گيرند! (44)
و هرگاه به آنها گفته شود: «از آنچه پيش رو و پشت سر شماست ( از عذابهاى الهى) بترسيد تا مشمول رحمت الهى شويد!» (اعتنا نمىكنند). (45)
و هيچ آيهاى از آيات پروردگارشان براى آنها نمىآيد مگر اينكه از آن روىگردان مى شوند. (46)
و هنگامى كه به آنان گفته شود: «از آنچه خدا به شما روزى كرده انفاق كنيد!»، كافران به مؤمنان مىگويند: «آيا ما كسى را اطعام كنيم كه اگر خدا مىخواست او را اطعام مىكرد؟! (پس خدا خواسته است او گرسنه باشد)، شما فقط در گمراهى آشكاريد»! (47)
آنها مىگويند: «اگر راست مىگوييد، اين وعده (قيامت) كى خواهد بود؟! (48)
(اما)جز اين انتظار نمىكشند كه يك صيحه عظيم (آسمانى) آنها را فراگيرد، در حالى كه مشغول جدال (در امور دنيا) هستند. (49)
(چنان غافلگير مىشوند كه حتى) نمىتوانند وصيتى كنند يا به سوى خانواده خود بازگردند! (50)
(بار ديگر) در «صور» دميده مىشود، ناگهان آنها از قبرها، شتابان به سوى (دادگاه) پروردگارشان مىروند! (51)
مىگويند: «اى واى بر ما! چه كسى ما را از خوابگاهمان برانگيخت؟! (آرى) اين همان است كه خداوند رحمان وعده داده، و فرستادگان (او) راست گفتند!» (52)
صيحه واحدى بيش نيست، (فريادى عظيم برمىخيزد) ناگهان همگى نزد ما احضار مىشوند! (53)
(و به آنها گفته مىشود:) امروز به هيچ كس ذرهاى ستم نمىشود، و جز آنچه را عمل مىكرديد جزا داده نمىشويد! (54)
بهشتيان، امروز به نعمتهاى خدا مشغول و مسرورند. (55)
آنها و همسرانشان در سايههاى (قصرها و درختان بهشتى) بر تختها تكيه زدهاند. (56)
براى آنها در بهشت ميوه بسيار لذتبخشى است، و هر چه بخواهند در اختيار آنان خواهد بود! (57)
بر آنها سلام (و درود الهى) است; اين سخنى است از سوى پروردگارى مهربان! (58)
(و به آنها مىگويند:) جدا شويد امروز اى گنهكاران! (59)
آيا با شما عهد نكردم اى فرزندان آدم كه شيطان را نپرستيد، كه او براى شما دشمن آشكارى است؟! (60)
و اينكه مرا بپرستيد كه راه مستقيم اين است؟! (61)
او گروه زيادى از شما را گمراه كرد، آيا انديشه نكرديد؟! (62)
اين همان دوزخى است كه به شما وعده داده مىشد! (63)
امروز وارد آن شويد و به خاطر كفرى كه داشتيد به آتش آن بسوزيد! (64)
امروز بر دهانشان مهر مىنهيم، و دستهايشان با ما سخن مىگويند و پاهايشان كارهايى را كه انجام مىدادند شهادت مىدهند! (65)
و اگر بخواهيم چشمانشان را محو كنيم; سپس براى عبور از راه، مىخواهند بر يكديگر پيشى بگيرند، اما چگونه مىتوانند ببينند؟! (66)
و اگر بخواهيم آنها را در جاى خود مسخ مىكنيم (و به مجسمههايى بىروح مبدل مىسازيم) تا نتوانند راه خود را ادامه دهند يا به عقب برگردند! (67)
هر كس را طول عمر دهيم، در آفرينش واژگونهاش مىكنيم (و به ناتوانى كودكى باز مىگردانيم) ; آيا انديشه نمىكنند؟! (68)
ما هرگز شعر به او ( پيامبر) نياموختيم، و شايسته او نيست (شاعر باشد); اين (كتاب آسمانى) فقط ذكر و قرآن مبين است! (69)
تا افرادى را كه زندهاند بيم دهد (و بر كافران اتمام حجت شود) و فرمان عذاب بر آنان مسلم گردد! (70)
آيا نديدند كهاز آنچه با قدرت خود به عمل آوردهايم چهارپايانى براى آنان آفريديم كه آنان مالك آن هستند؟! (71)
و آنها را رام ايشان ساختيم، هم مركب آنان از آن است و هم از آن تغذيه مىكنند; (72)
و براى آنان بهرههاى ديگرى در آن (حيوانات) است و نوشيدنيهائى گوارا; آيا با اين حال شكرگزارى نمىكنند؟! (73)
آنان غير از خدا معبودانى براى خويش برگزيدند به اين اميد كه يارى شوند! (74)
ولى آنها قادر به يارى ايشان نيستند، و اين (عبادتكنندگان در قيامت) لشكرى براى آنها خواهند بود كه در آتش دوزخ احضار مىشوند! (75)
پس سخنانشان تو را غمگين نسازد، ما آنچه را پنهان مىدارند و آنچه را آشكار مىكنند مىدانيم! (76)
آيا انسان نمىداند كه ما او را از نطفهاى بىارزش آفريديم؟! و او (چنان صاحب قدرت و شعور و نطق شد كه) به مخاصمه آشكار (با ما) برخاست! (77)
و براى ما مثالى زد و آفرينش خود را فراموش كرد و گفت: «چه كسى اين استخوانها را زنده مىكند در حالى كه پوسيده است؟!» (78)
بگو: «همان كسى آن را زنده مىكند كه نخستين بار آن را آفريد; و او به هر مخلوقى داناست! (79)
همان كسى كه براى شما از درخت سبز، آتش آفريد و شما بوسيله آن، آتش مىافروزيد!» (80)
آيا كسى كه آسمانها و زمين را آفريد، نمىتواند همانند آنان ( انسانهاى خاك شده) را بيافريند؟ ! آرى (مىتواند)، و او آفريدگار داناست! (81)
فرمان او چنين است كه هرگاه چيزى را اراده كند، تنها به آن مىگويد: «موجود باش!»، آن نيز بىدرنگ موجود مىشود! (82)
پس منزه است خداوندى كه مالكيت و حاكميت همه چيز در دست اوست; و شما را به سوى او بازمىگردانند! (83)