صافات
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
سوره صافات سوره ۳۷ از قرآن است و ۱۸۲ آیه دارد.
سوره الصافات
به نام خداوند بخشنده مهربان
سوگند به (فرشتگان) صف كشيده (و منظم) (1)
و به نهىكنندگان و (بازدارندگان) (2)
و تلاوتكنندگان پياپى آيات الهى... (3)
كه معبود شما يگانه است; (4)
پروردگار آسمانها و زمين و آنچه ميان آنهاست، و پروردگار مشرقها! (5)
ما آسمان نزديك ( پايين) را با ستارگان آراستيم، (6)
تا آن را از هر شيطان خبيثى حفظ كنيم! (7)
آنها نمىتوانند به (سخنان) فرشتگان عالم بالا گوش فرادهند، (و هرگاه چنين كنند) از هر سو هدف قرارمىگيرند! (8)
آنها به شدت به عقب رانده مىشوند; و براى آنان مجازاتى دائم است! (9)
مگر آنها كه در لحظهاى كوتاه براى استراق سمع به آسمان نزديك شوند، كه «شهاب ثاقب سذللّه آنها را تعقيب مىكند! (10)
از آنان بپرس: «آيا آفرينش (و معاد) آنان سختتر است يا آفرينش فرشتگان (و آسمانها و زمين)؟! ما آنان را از گل چسبندهاى آفريديم! (11)
تو از انكارشان تعجب مىكنى، ولى آنها مسخره مىكنند! (12)
و هنگامى كه به آنان تذكر داده شود، هرگز متذكر نمىشوند! (13)
و هنگامى كه معجزهاى را ببينند، ديگران را نيز به استهزا دعوتمىكنند! (14)
و مىگويند: «اين فقط سحرى آشكار است! (15)
آيا هنگامى كه ما مرديم و به خاك و استخوان مبدل شديم، بار ديگر برانگيخته خواهيم شد؟! (16)
يا پدران نخستين ما (بازمىگردند)؟!» (17)
بگو: «آرى، همه شما زنده مىشويد در حالى كه خوار و كوچك خواهيد بود! (18)
تنها يك صيحه عظيم واقع مىشود، ناگهان همه (از قبرها برمىخيزند و) نگاه مىكنند! (19)
و مىگويند: «اى واى بر ما، اين روز جزاست!» (20)
(آرى) اين همان روز جدايى (حق از باطل) است كه شما آن را تكذيب مىكرديد! (21)
(در اين هنگام به فرشتگان دستور داده مىشود:) ظالمان و همرديفانشان و آنچه را مىپرستيدند... (22)
(آرى آنچه را) جز خدا مىپرستيدند جمع كنيد و بسوى راه دوزخ هدايتشان كنيد! (23)
آنها را نگهداريد كه بايد بازپرسى شوند! (24)
شما را چه شده كه از هم يارى نمىطلبيد؟! (25)
ولى آنان در آن روز تسليم قدرت خداوندند! (26)
(و در اين حال) رو به يكديگر كرده و از هم مىپرسند... (27)
گروهى (مىگويند: «شما رهبران گمراهى بوديد كه به ظاهر) از طريق خيرخواهى و نيكى وارد شديد اما جز فريب چيزى در كارتان نبود)!» (28)
(آنها در جواب) مىگويند: «شما خودتان اهل ايمان نبوديد (تقصير ما چيست)؟! (29)
ما هيچ گونه سلطهاى بر شما نداشتيم، بلكه شما خود قومى طغيانگر بوديد! (30)
اكنون فرمان پروردگارمان بر همه ما مسلم شده، و همگى از عذاب او مىچشيم! (31)
ما شما را گمراه كرديم، همان گونه كه خود گمراه بوديم! (32)
(آرى) همه آنها ( پيشوايان و پيروان گمراه) در آن روز در عذاب الهى مشتركند! (33)
ما اين گونه با مجرمان رفتار مىكنيم! (34)
چرا كه وقتى به آنها گفته مىشد: «معبودى جز خدا وجود ندارد»، تكبر و سركشى مىكردند... (35)
و پيوسته مىگفتند: «آيا ما معبودان خود را بخاطر شاعرى ديوانه رها كنيم؟!» (36)
چنين نيست، او حق را آورده و پيامبران پيشين را تصديق كرده است! (37)
اما شما (مستكبران كوردل) بطور مسلم عذاب دردناك (الهى) را خواهيد چشيد! (38)
و جز به آنچه انجام مىداديد كيفر داده نمىشويد، (39)
جز بندگان مخلص خدا (كه از اين كيفرها بركنارند)! (40)
براى آنان ( بندگان مخلص) روزى معين و ويژهاى است، (41)
ميوهها(ى گوناگون پر ارزش)، و آنها گرامى داشته مىشوند... (42)
در باغهاى پر نعمت بهشت; (43)
در حالى كه بر تختها رو به روى يكديگر تكيه زدهاند، (44)
و گرداگردشان قدحهاى لبريز از شراب طهور را مىگردانند; (45)
شرابى سفيد و درخشنده، و لذتبخش براى نوشندگان; (46)
شرابى كه نه در آن مايه تباهى عقل است و نه از آن مست مىشوند! (47)
و نزد آنها همسرانى زيبا چشم است كه جز به شوهران خود عشق نمىورزند. (48)
گويى از (لطافت و سفيدى) همچون تخممرغهايى هستند كه (در زير بال و پر مرغ) پنهان مانده (و دست انسانى هرگز آن را لمس نكرده است)! (49)
(در حالى كه آنها غرق گفتگو هستند) بعضى رو به بعضى ديگر كرده مىپرسند... (50)
كسى از آنها مىگويد: «من همنشينى داشتم... (51)
كه پيوسته مىگفت: آيا (به راستى) تو اين سخن را باور كردهاى... (52)
كه وقتى ما مرديم و به خاك و استخوان مبدل شديم، (بار ديگر) زنده مىشويم و جزا داده خواهيم شد؟!» (53)
(سپس) مىگويد: «آيا شما مىتوانيد از او خبرى بگيريد؟» (54)
اينجاست كه نگاهى مىكند، ناگهان او را در ميان دوزخ مىبيند. (55)
مىگويد:«به خدا سوگند نزديك بود مرا (نيز) به هلاكت بكشانى! (56)
و اگر نعمت پروردگارم نبود، من نيز از احضارشدگان (در دوزخ) بودم! (57)
(سپس به ياران خود مىگويد: اى دوستان!) آيا ما هرگز نمىميريم (و در بهشت جاودانه خواهيم بود)، (58)
و جز همان مرگ اول، مرگى به سراغ ما نخواهد آمد، و ما هرگز عذاب نخواهيم شد. (59)
راستى اين همان پيروزى بزرگ است! (60)
آرى، براى مثل اين، بايد عملكنندگان عمل كنند! (61)
آيا اين (نعمتهاى جاويدان بهشتى) بهتر است يا درخت (نفرتانگيز) زقوم؟! (62)
ما آن را مايه درد و رنج ظالمان قرار داديم! (63)
آن درختى است كه از قعر جهنم مىرويد! (64)
شكوفه آن مانند سرهاى شياطين است! (65)
آنها ( مجرمان) از آن مىخورند و شكمها را از آن پر مىكنند! (66)
سپس روى آن آب داغ متعفنى مىنوشند! (67)
سپس بازگشت آنها به سوى جهنم است! (68)
چرا كه آنها پدران خود را گمراه يافتند، (69)
با اين حال به سرعت بدنبال آنان كشانده مىشوند! (70)
و قبل از آنها بيشتر پيشينيان (نيز) گمراه شدند! (71)
ما در ميان آنها انذاركنندگانى فرستاديم، (72)
ولى بنگر عاقبت انذارشوندگان چگونه بود! (73)
مگر بندگان مخلص خدا! (74)
و نوح، ما را خواند (و ما دعاى او را اجابت كرديم); و چه خوب اجابت كنندهاى هستيم! (75)
و او و خاندانش را از اندوه بزرگ رهايى بخشيديم، (76)
و فرزندانش را همان بازماندگان (روى زمين) قرار داديم، (77)
و نام نيك او را در ميان امتهاى بعد باقى نهاديم. (78)
سلام بر نوح در ميان جهانيان باد! (79)
ما اين گونه نيكوكاران را پاداش مىدهيم! (80)
چرا كه او از بندگان باايمان ما بود! (81)
سپس ديگران ( دشمنان او) را غرق كرديم! (82)
و از پيروان او ابراهيم بود; (83)
(به خاطر بياور) هنگامى را كه با قلب سليم به پيشگاه پروردگارش آمد; (84)
هنگامى كه به پدر و قومش گفت: «اينها چيست كه مىپرستيد؟! (85)
آيا غير از خدا به سراغ اين معبودان دروغين مىرويد؟! (86)
شما درباره پروردگار عالميان چه گمان مىبريد؟! (87)
(سپس) نگاهى به ستارگان افكند... (88)
و گفت: «من بيمارم (و با شما به مراسم جشن نمىآيم)!» (89)
آنها از او روى برتافته و به او پشت كردند (و بسرعت دور شدند.) (90)
(او وارد بتخانه شد) مخفيانه نگاهى به معبودانشان كرد و از روى تمسخر گفت: «چرا (از اين غذاها) نمىخوريد؟! (91)
(اصلا) چرا سخن نمىگوييد؟!» (92)
سپس بسوى آنها رفت و ضربهاى محكم با دست راست بر پيكر آنها فرود آورد (و جز بت بزرگ، همه را درهم شكست). (93)
آنها با سرعت به او روى آوردند. (94)
گفت: «آيا چيزى را مىپرستيد كه با دست خود مىتراشيد؟! (95)
با اينكه خداوند هم شما را آفريده و هم بتهايى كه مىسازيد!» (96)
(بتپرستان) گفتند: «بناى مرتفعى براى او بسازيد و او را در جهنمى از آتش بيفكنيد!» (97)
آنها طرحى براى نابودى ابراهيم ريخته بودند، ولى ما آنان را پست و مغلوب ساختيم! (98)
(او از اين مهلكه بسلامت بيرون آمد) و گفت: «من به سوى پروردگارم مىروم، او مرا هدايت خواهد كرد! (99)
پروردگارا! به من از صالحان ( فرزندان صالح) ببخش!» (100)
ما او ( ابراهيم) را به نوجوانى بردبار و صبور بشارت داديم! (101)
هنگامى كه با او به مقام سعى و كوشش رسيد، گفت: «پسرم! من در خواب ديدم كه تو را ذبح مىكنم، نظر تو چيست؟» گفت«پدرم! هر چه دستور دارى اجرا كن، به خواست خدا مرا از صابران خواهى يافت!» (102)
هنگامى كه هر دو تسليم شدند و ابراهيم جبين او را بر خاك نهاد... (103)
او را ندا داديم كه: «اى ابراهيم! (104)
آن رؤيا را تحقق بخشيدى (و به ماموريت خود عمل كردى)!» ما اين گونه، نيكوكاران را جزا مىدهيم! (105)
اين مسلما همان امتحان آشكار است! (106)
ما ذبح عظيمى را فداى او كرديم، (107)
و نام نيك او را در امتهاى بعد باقى نهاديم! (108)
سلام بر ابراهيم! (109)
اين گونه نيكوكاران را پاداش مىدهيم! (110)
او از بندگان باايمان ما است! (111)
ما او را به اسحاق -پيامبرى از شايستگان- بشارت داديم! (112)
ما به او و اسحاق بركت داديم; و از دودمان آن دو، افرادى بودند نيكوكار و افرادى آشكارا به خود ستم كردند! (113)
ما به موسى و هارون نعمت بخشيديم! (114)
و آن دو و قومشان را از اندوه بزرگ نجات داديم! (115)
و آنها را يارى كرديم تا بر دشمنان خود پيروز شدند! (116)
ما به آن دو، كتاب روشنگر داديم، (117)
و نام نيكشان را در اقوام بعد باقى گذارديم! (119)
سلام بر موسى و هارون! (120)
ما اين گونه نيكوكاران را پاداش مىدهيم! (121)
آن دو از بندگان مؤمن ما بودند! (122)
و الياس از رسولان (ما) بود! (123)
به خاطر بياور هنگامى را كه به قومش گفت: «آيا تقوا پيشه نمىكنيد؟! (124)
آيا بت «بعل» را مىخوانيد و بهترين آفريدگارها را رها مىسازيد؟! (125)
خدايى كه پروردگار شما و پروردگار نياكان شماست!» (126)
اما آنها او را تكذيب كردند; ولى به يقين همگى (در دادگاه عدل الهى) احضار مىشوند! (127)
مگر بندگان مخلص خدا! (128)
ما نام نيك او را در ميان امتهاى بعد باقى گذارديم! (129)
سلام بر الياسين! (130)
ما اين گونه نيكوكاران را پاداش مىدهيم! (131)
او از بندگان مؤمن ما است! (132)
و لوط از رسولان (ما) است! (133)
و به خاطر بياور زمانى را كه او و خاندانش را همگى نجات داديم، (134)
مگر پيرزنى كه از بازماندگان بود (و به سرنوشت آنان گرفتار شد)! (135)
سپس بقيه را نابود كرديم! (136)
و شما پيوسته صبحگاهان از كنار (ويرانههاى شهرهاى) آنها مىگذريد... (137)
و (همچنين) شبانگاه; آيا نمىانديشيد؟! (138)
و يونس از رسولان (ما) است! (139)
به خاطر بياور زمانى را كه به سوى كشتى پر (از جمعيت و بار) فرار كرد. (140)
و با آنها قرعه افكند، (و قرعه به نام او افتاد و) مغلوب شد! (141)
(او را به دريا افكندند) و ماهى عظيمى او را بلعيد، در حالى كه مستحق سرزنش بود! (142)
و اگر او از تسبيحكنندگان نبود... (143)
تا روز قيامت در شكم ماهى مىماند! (144)
(به هر حال ما او را رهايى بخشيديم و) او را در يك سرزمين خشك خالى از گياه افكنديم در حالى كه بيمار بود! (145)
و بوته كدوئى بر او رويانديم (تا در سايه برگهاى پهن و مرطوبش آرامش يابد)! (146)
و او را به سوى جمعيت يكصد هزار نفرى -يا بيشتر- فرستاديم! (147)
آنها ايمان آوردند، از اين رو تا مدت معلومى آنان را از مواهب زندگى بهرهمند ساختيم! (148)
از آنان بپرس: آيا پروردگارت دخترانى دارد و پسران از آن آنهاست؟! (149)
آيا ما فرشتگان را مؤنث آفريديم و آنها ناظر بودند؟! (150)
دانيد آنها با اين تهمت بزرگشان مىگويند: (151)
«خداوند فرزند آورده!» ولى آنها به يقين دروغ مىگويند! (152)
آيا دختران را بر پسران ترجيح داده است؟! (153)
شما را چه شده است؟! چگونه حكم مىكنيد؟! (هيچ مىفهميد چه مىگوييد؟!) (154)
آيا متذكر نمىشويد؟! (155)
يا شما دليل روشنى در اين باره داريد؟ (156)
كتابتان را بياوريد اگر راست مىگوييد! (157)
آنها ( مشركان) ميان او ( خداوند) و جن، (خويشاوندى و) نسبتى قائل شدند; در حالى كه جنيان بخوبى مىدانند كه اين بتپرستان در دادگاه الهى احضار مىشوند! (158)
منزه است خداوند از آنچه توصيف مىكنند، (159)
مگر بندگان مخلص خدا! (160)
شما و آنچه را پرستش مىكنيد، (161)
هرگز نمىتوانيد كسى را (با آن) فريب دهيد، (162)
مگر آنها كه در آتش دوزخ وارد مىشوند! (163)
و هيچ يك از ما نيست جز آنكه مقام معلومى دارد; (164)
و ما همگى (براى اطاعت فرمان خداوند) به صف ايستادهايم; (165)
و ما همه تسبيحگوى او هستيم! (166)
آنها پيوسته مىگفتند: (167)
«اگر يكى از كتابهاى پيشينيان نزد ما بود، (168)
به يقين، ما بندگان مخلص خدا بوديم!» (169)
(اما هنگامى كه اين كتاب بزرگ آسمانى بر آنها نازل شد،) به آن كافر شدند; ولى بزودى (نتيجه كار خود را) خواهند دانست! (170)
وعده قطعى ما براى بندگان فرستاده ما از پيش مسلم شده... (171)
كه آنان يارى شدگانند، (172)
و لشكر ما پيروزند! (173)
از آنها ( كافران) روى بگردان تا زمان معينى (كه فرمان جهاد فرارسد)! (174)
و وضع آنها را بنگر (چه بىمحتواست) اما بزودى (نتيجه اعمال خود را) مىبينند! (175)
آيا آنها براى عذاب ما شتاب مىكنند؟! (176)
اما هنگامى كه عذاب ما در آستانه خانههايشان فرود آيد، انذارشدگان صبحگاه بدى خواهند داشت! (177)
از آنان روى بگردان تا زمان معينى! (178)
و وضع كارشان را ببين; آنها نيز به زودى (نتيجه اعمال خود را) مىبينند! (179)
منزه است پروردگار تو، پروردگار عزت (و قدرت) از آنچه آنان توصيف مىكنند. (180)
و سلام بر رسولان! (181)
ج832حمد و ستايش مخصوص خداوندى است كه پروردگار جهانيان است! (182)