شیخ محمد نور مدنی
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
شیخ محمد نور مدنی فرزند شیخ راشد (۱۳۲۶-۱۳۸۷) یکی از علماء برجسته در لاور علیا (لاورشیخ) در بخش کوخرد شهرستان بستک در غرب استان هرمزگان در جنوب ایران بودند. نام کامل وی: (مولانا شیخ محمد نور بن شیخ راشد بن مولانا حاجی شیخ محمد آخوند بن شیخ عبدالله بن شیخ راشد ثانی بن شیخ محمد بن شیخ راشد أول بن شیخ مصطفی مدنی بن مولانا العلامه شیخ حسن مدنی)، شیخ لاور. شیخ محمد نور مدنی ساکن روستای لاور بودند.
شیخ مولانا، شیخ محمد نــور بــود | اسم آوازش بسی مشهور بود | |
می نمود علاج هرشخصی سقیم | بــاقــراءاتــی از قــرآن کــریــم | |
شـیــخ لاور بــاکـــرامــــات کـثـیــر | مـی نـمود عـلاج تاجـر و فـقیر | |
از عــمـانــات خــلـیــج و از قــطـــر | نزد شیخ آیند خلقی بی شمر |
فهرست مندرجات |
[ویرایش] روستای لاور
روستای لاور شیخ در ۲۹ کیلومتری شمال شرقی دهستان کوخرد بر فراز کوهی در ارتفاع ۱۵۰۰ متری در جلگه به وسعت ۳ در ۳ کیلومتر مربع واقع شدهاست، این روستا «لاور علیا» نیز نامیده میشود. روستای لاور شیخ از توابع بخش کوخرد شهرستان بستک استان هرمزگان ایران است.
[ویرایش] بزرگ مردی از بزرگان اسلام
شیخ محمد نور مدنی بزرگ مردی از بزرگان اسلام ویکی از اولیاءالله واز کبار الصالحین. شیخ محمد نور در سال ۱۳۲۶ هجری قمری برابر با سال ۱۲۸۴ خورشیدی مطابق با سال ۱۹۰۶ میلادی در روستای لاور دیده به جهان گشود. ایشان دوران کودکی در لاور وتعالیم دینی خود نزد جَّدَش العلامه حاج شیخ محمد آخوند پشت سر گذاشتند، سپس در مدرسه «الرحمانیه» در بندر لنگه نزد سلطان العلماء العلامه شیخ عبدالرحمان بن یوسف الخالدی المخزومی تعالیم دینی خودرا اتمام کردند. شیخ لاور از فضلاء وصلحاء عصر اخیر نیز بزهد وتقوی آراسته. ومورد اعتقاد واعتماد مردم و باتمام معنی شخصی نیک نفس وصوفی ومتورع، همه ساله عدهای از شیوخ متمکن وثروتمند بنادر: دبی، شارجه، قطر، کویت، عمان و بحرین بزیارت شیخ آمده وتحف وهدایا و وجوهات زیادی تقدیم میکردند. شیخ نه تنها از آنها برای خود مصرف میکردند، بلکه اغلب از آنها برای ساختن آب انبار (برکه) و مسجد و مهمانخانه صرف مینمودند، حتی برای اینکه از دست رنج خودش غذا و پوشاک شخصی را تهیه کند مانند اجدادش نخلستانی را بدست خود پرورش داده و پنج رأس گاو و پنج رأس الاغ داشت که از آنها برای تهیه شیر وماست و حمل ونقل وسایل خود استفاده مینمود. ولباس خشن میپوشید ودر کمال زهد وتقوی، وبکرامات معروف بودند. مردم دیوانگانی به پیشش میبردند که بعد از خواندن آیاتی از قرآن کریم بروی آن دیوانگان بأذن خدای تعالی شفاء مییافتند. مولانا حاج شیخ محمد نور مشهور بودند در آفاق. شیخ راشد پدر شیخ محمد نور در عمر جوانی فوت کرده بودند، و شیخ محمد نور در نزد جَدَش حاج شیخ محمد آخوند پرورش یافته ومانند جدش معروف بودند بالصلاح والایمان والتقوی. جد بزرگش العلامه شیخ حسن مدنی از آل البیت متوفی در قریه نخیلوه و درآنجا دفن شده، و جَّد کوچکش راشد مدنی متوفی در قریه شناس در نزدیکی بندر لنگه. چنانکه شیخ محمد علی خالدی سلطان علماء میگویند: شخصی از تجارتهای مدینه منوره در عربستان سعودی بنام (حاج الیاس) برایم گفت: پسر دیوانهای داشتم که شب و روز آن را بزنجیر کرده بودم ودست پای او بسته بودم، تااینکه بعضی از دوستان برایم گفتند چرا پسرت به پیش شیخ محمد نور لاوری نمیبری، بعد از مدتی روانه لاور شدیم، وقتی که به نزد شیخ محمد نور رسیدیم وجناب شیخ محمد نور دید که ما دست وپای او «دیوانه» بستهایم، شیخ فرمود دست وپایش باز کنید، مادست وپای او باز کردیم، جناب شیخ محمد نور مدت ۳ شبانه روز آیاتی از قرآن مجید در صبح و عصر بروی آن «دیوانه» میخواند. بعد از چهار روز که ما از حضور شیخ رخصت گرفتیم و روانه دیار خود شدیم، آن دیوانه باپای خودش همراه ما آمد و بدون اینکه اورا ببندیم و درکمال هوش و حواس بود، وحالا که مدت (۲۰) سال از این ماجرا گذشتهاست هنوز این شخص باهوش وعاقل وبشکل طبیعی زندگی خودرا میگذراند. لاور جایگاه سکونت مشایخ بسیار محترم مدنی است که مورد احترام خاص وعام بوده و هستند، درویشی، تقوی وشب زنده داری همه را به سوی خود جلب مینماید. قبل از ایجاد جاده اتومبیل رو بازحمت جاده بد وکوهستانی را با الاغ واسب وقاطر طی مینمودند وبا اعتقادی راسخ برای دعا بسویش میشتافتند، اکنون که راه شوسهاست مسافرین تعدادشان بیشتر شدهاست.
[ویرایش] یک شاهد عینی
تاجائیکه من یادم است در اولین زیارتم که جناب مولانا زیارت کردهام حدود (۳۴) سال پیش وقتیکه کوچک بودم باتفاق عمویم در سال ۱۳۸۷ هجری قمری برابر با سال ۱۳۴۶ خورشیدی مطابق با سال ۱۹۶۷ میلادی به زیارت مولانا شیخ محمد نور مدنی رفتیم، حضرت مولانا شیخ محمد نور در حیات بودند، درویشی به تمام معنی درویشی، لباس خیلی ساده عبارت از یک پیراهن عربی یک لا باشلوار، میگفتند رختخوابش هم فقط یک گلیم موئی است. خلیق و مهربان، شخصی عالم وخوش سیما که باخوش روئی واردین و زوار را میپذیرد ومردم دار بودند. مولانا در کتابخانه مارا پذیرفتند، اطراف اتاق کتابها بانظم چیده بودند، به نظرم حدود ۸۰۰ جلد کتاب بود وخود شیخ هم روی زمین دو زانو نشسته بود وکتب عربی وفارسی اطرافش پراکنده بود. از فرسنگها دور و از آن سوی دریاها برای دعا به سویش میشتافتند. مولانا شیخ محمد نور مدتهای مدید از عذاب کلیه وکمر درد می نالید ولی بقول خودشان از ۱۸ سالگی که به این بیماری مبتلا بودند از سال ۱۳۵۹ هجری قمری که مرحوم جدش حاج شیخ محمد آخوند فوت کردند و ایشان در آن موقع در مکه مکرمه بودند و برای ادای فریضه حج رفته بودند، و چند روز پس از فوت جدش به لاور مراجعت کردند و از آن مدت یک سره در لاور بوده، ولی گاهگاهی به کوخرد میآمدند. مولانا درد وشکنجه تحمل کرده و از مراجعت به دکتر خود داری نموده بودند. تا اینکه در سال ۱۳۹۳ هجری قمری برابر با سال ۱۹۷۳ میلادی که یک مرتبه بیمار و بستری میشوند، بنا به درخواست وتکلیف والحاح چند نفر قبول میکنند و با همراهی فرزندش ارشدش شیخ احمد نور مدنی او را به بیمارستان لنگه میبرند. بعد از مدتی بستری در بیمارستان بندر لنگه، مولانا در شب یکشنبه (۲۹) از ماه محرم الحرام در سال ۱۳۹۳ هجری قمری و در عمر ۶۷ سالگی در بیمارستان لنگه به رحمت ایزدی پیوستهاند، و در لاور در جنب مرقد مطهر علامه شیخ کهتوئی کوخردی دفن شدند.
[ویرایش] منبع
- محمدیان کوخردی، محمد، مشایخ مدنی، چاپ دوم، دبی: سال انتشار ۲۰۰۲ میلادی.