بحث:جمعیت انقلابی زنان افغانستان
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
با درود. واژه مردمسالاری را به نظر من در همه جا به عنوان برابر فارسی دموکراسی اعلام کرده و بکار میبرند. اگر در اشتباهم دوست دارم از این اشتباه در بیایم. برای سکولار برابرهای زیادی پیشنهاد شده (عرفی، غیردینی، اینجهانی ...) که فکر میکنم در این متن غیردینی مفهوم را بخوبی برساند. البته در مورد سکولار قبول دارم که هیچکدام از برابرها گستره معنایی کامل آن را پوشش نمیدهد. پاینده باشید. --ماني ۰۷:۵۵, ۱۸ اوت ۲۰۰۵ (UTC)
رفیق عزیز،مانی! با تشکر از زحمات شما.
من در بحث انتقال مردمسالاری هم همین را خدمتتان عرض کردم. ترجمهی نام این مکاتب بالکل غلط است. به این خاطر که این نامها هیچکدام حتی انگلیسی هم نیستند. دموکراسی برای مثال نامی یونانی است و تعریف خودش را دارد. در انگلیسی که این نام را ترجمه نکردهاند. تازه از نظر من دموکراسی به هیچ وجه هم مردم را سالار نمیکند! (برای مثال)و شاید از نظر خیلیها هم بکند و خیلیها نکند! همانطور که بسیاری داریم که ادعا میکنند در عین دینداری سکولار هستند! مثال دیگر لیبرالیسم است! اگر شما لیبرالیسم را آزادی خواهی بنامید،(که معنای تحتالفظیاش همین است)مسلما آزادیخواهان دیگر (کسانی که خود را به این نام میخوانند)از کمونیستها و مارکسیستها تا شیعهها و اصولگرایان اسلامی! اعتراض خواهند کرد. خلاصه این نامها چیز خاصی را تداعی میکنند و تغیرشان باور کنید جز به گمراهی انداختن خواننده سودی ندارد. لطفا بیایید دست در دست هم بگذاریم و آن نامهایی که تاکنون اینگونه بودهاند را هم اصلاح کنیم. مثلا من دیدم که شما به جای مارکسیسم، مارکس گرایی را به کار بردهاید که از قضا دقیقا نام مکتب دیگری است که با مارکسیسم متفاوت است.
--Arash redcat ۱۵:۰۸, ۱۹ اوت ۲۰۰۵ (UTC)
با درود.
- در مورد سکولار، لیبرالیسم و مارکسگرایی سخن شما را میپذیرم. درباره مردمسالاری همانطور که در بحث خود آن صفحه هم آوردم امروزه به نظر من این واژه با همان بار معنایی دموکراسی بکار میرود و برابر فارسی آن است. نکته اینست که معنای ظاهری و واژگانی کلمه ربطی به معنای قراردادی و همهآشنای آن ندارد مثلآ کامپیوتر از نظر واژگانی یعنی "حسابکننده" ولی معنی امروزی آن چیز دیگری است یا خود دمو یعنی مردم و کراسی یعنی سالاری، ولی در مورد واژه ها نباید تنها به معنای ریشه لغوی شان نگاه کرد و آن معنای قراردادیشان است که مهم است. مردمسالاری هم از مرحله لغوی نگریستن خارج شده و معنای درستش را پیدا کرده. این دیدگاه من بود. شاید هم دیدگاهم درست نباشد.
سپاس از پیام. پاینده باشید. --ماني ۲۳:۳۲, ۱۹ اوت ۲۰۰۵ (UTC)
[ویرایش] روا و رابطه اش با سازمان استخبارات پاکستان
1-راوا یک سازمان چپ انقلابی است با عقایدی خشونت آمیز و زبانی متعلق به دوران لنین. فرقی بین تندروی آنها و تندروی طالبان وجود ندارد. اصلا در کجای مارکسیسم ما بحث از مردم سالاری داشته ایم؟ چسپاندن این پسوندها برای مد روز نشان دادن این گونه سازمانها است. در ثانی همکاری گستردهء این سازمان با سازمان اطلاعات پاکستان چه در دوران اشغال افغانستان توسط ارتش "سرخ" و چه در دوران سلطهء طالبان امری پوشیده نیست. بزرگترین فعالیت آنها در دوران اشغال شوروی و طالبان تظاهرات بر ضد بنیادگراها و زخمی شدن چند نفر از اعضایشان در پاکستان بوده است. "دو بار صف تظاهرات شان مورد حمله طالبان قرار گرفت که به زخمی شدن چندین عضو شان انجامید."در همهء سالهایی که آن سازمان برای مردم سالاری مبارزه می کرده است جایی دیده شده است که دخالت پاکستان در امور داخلی افغانستان را چه در زمانی که رژیم طالبان و القاعده را تجهیز می کرد و چه در دوران فعلی که باز پاکستان در حال انجام این کار خیر است( آموزش دادن و تجهیز طالبان) آیا راوا یک اعلامیهء کوتاه در این مورد صادر کرده است؟ 2- چه در دوران اشغال شوری و چه در دوران طالبان کاری که راوا برای دفاع از افغانستان انجام داده است چه بوده است؟ جدای ساختن مراکز آموزشی در پاکستان به کمک دول امپریالیستی! و فحش دادن به مخالفان خویش؟ از یک وجب خاک این کشور و مردمش دفاع کرده است؟ در زمان طالبان و القاعده چه کرده است؟ جز انتشار چند ویدئوی تبلیغاتی از داخل افغانستان که هر کسی می توانست آن را انجام دهد.
3- آنچه که این سازمان می کند با فرهنگ مردم افغانستان فاصله زیاد دارد. برای همین در میان مردم جایی ندارد. این سازمان اعتقادی به مردم سالاری ندارد. به سایت سازمان مذکور اگر بروید در آن از عقل همانقدر می بینید که در سازمان القاعده و طالبان. تندروان در همهء دنیا و همهء مکاتب زبانی مشترک دارند: کشتن و سر به نیست کردن مخالفان خویش. در فرهنگ آنها چیزی به نام مدارا و تساهل معنایی ندارد. 4- فعالیت های راوا همانگونه که در دوران شوروی تبلیغات علیه مخالفان خویش بود اکنون هم هست. در زمانی که مردم افغانستان از اشغال و جنگ رنج می بردند راوا کارش جمع کردن کمک از کشورهای غربی به نام مبارزه بر ضد بنیادگرایی بود و هست. کالایی که در غرب خریدارهای زیادی دارد و برایش پول هم می دهند.
[ویرایش] "رابطه با استخبارات پاکستان" برچسب کودکانه
به نظرم "راوا" را وابسته به استخبارات پاکستان خواندن کودکانه است و ناشی از عدم آگاهی در مورد فعالیت ها و پیشینهی این جمعیت و یا هم بر اساس طرز دید جهادی منشانه که این روز ها در افغانستان مد شده رهبرانی چون سیاف، ربانی، قانونی، مجددی و ... همیشه جریاناتی را که علیه شان قرار گیرند متهم به "جاسوس آی اس آی" میکنند.
اما این برچسپ به "راوا" نمی چسبد به چند دلیل ساده:
- "راوا" تنها سازمانی بوده که همیشه نوکران پاکستان را که در ابتدا جهادیان بودند و بعد هم طالبان با لحن صریح و آشتی ناپذیر افشا کرده و نشریه شان منبع کامل و قوی گزارش هایی از جنایات این گروهها بوده است.
- مینا، بنیانگذار این جمعیت در همین پاکستان و بوسیله باند گلبدین که از جاسوسان درجه اول آی اس آی محسوب میشد به قتل رسید.
- تظاهرات و میتنگ های این سازمان همیشه در پاکستان همیشه مورد حمله قرار گرفته و دولت پاکستان هیچگاه برای امنیت اینان توجهی نداشته است. [1]
- چندین بار اعضا و حتی رهبران این سازمان بوسیله دولت پاکستان دستگیر و زندانی گردیده اند.
- سازمان عفو بین الملل حداقل دو بار (تاجایی که من اطلاع) دارم در مورد مشکلات امنیتی "راوا" به دولت پاکستان اعتراض کرده اند. [2] [3]
- چند سال قبل دولت پاکستان طی انتشار دو جلد کتاب "دام خرس: داستان ناگفته افغانستان" و "خاموش مجاهد" پرده از مزدور پروری های آی اس آی برداشت و رسما جاسوسان آنکشور در این کتابها معرفی شد با اسناد و شواهد فراوان اما نامی از "راوا" در این کتاب موجود نیست. "راوا" شاید اولین منبع افغانی بود که در مورد این کتاب نوشت و در لابلای آن موضع ضد مزدوری پروری آی اس آی و ضیالحق و دیگران به روشنی در آن به چشم میخورد. [4]
- مجموع نظرات و اعلامیه های اینان به روشنی ثابت میسازد که "راوا" همیشه پاکستان را به مثابه یکی از عوامل نابودی افغانستان قلمداد کرده و نوکران رنگارنگش را بی پرده نموده است.
- در شماره 65 «پیام زن» در سرمقاله گفته میشود: «راوا" بارها اظهار نموده است كه دل مردم ما چنانكه از رژیم ایران از پاكستان هم داغدار است. اگر دولت افغانستان در برخوردش به پاكستان جدی باشد باید از آن كشور به خاطر سهم داشتن در ایجاد و تجهیز صدور جنایت سالاران جهادی به افغانستان، طالب عذرخواهی رسمی و علنی از مردم ما شود، همچنین از پاكستان بخواهد تا اسناد نوكری سگانش را در دسترس افغانستان قرار دهد كه به اطلاع مردم ما برسند.» [5]
- وبا صدها دلیل مستدل دیگر میتوان دست رد به این اتهام نابجا و مغرضانه علیه "راوا" زد.
این اتهام عمدتا بوسیله باند های ربانی و سیاف و مجددی و ... زده میشود. اینان بخاطر پوشانیدن جاسوسی خود شان به آی اس آی است که اینگونه مخالفان شانرا اتهام میزنند.
اگر بخواهید که به میزان نوکری اینان به پاکستان پی برید بخشی از مصاحبه با صبغت اله مجددی، رئیس عبوری موقت مجاهدین در پشاور را که در مجاهد، ارگان نشراتی جمعیت اسلامی افغانستان (بخش اروپا) (شماره چهارم، میزان ۱۳۶۹ – سپتامبر ۱۹۹۰) انتشار یافته از نظر بگذرانید:
«ما در این مرحله برای تشدید عملیات خود که باید به پیمانه وسیع صورت بگیرد، به مشکلات روبرو هستیم.
برای اینکه اکثر چیزها بدست برادران پاکستانی ما است و تمام کمکها که میآید بدست آنها قرار میگیرد. من بحیث رئیس دولت اختیارات یک میل کلاشنیکوف را ندارم. اختیار پنچ روپیه کلدار را ندارم که بیک قوماندان کمک کنم. وزارت دفاع ما هیچ کاری کرده نمیتواند تا وقتیکه خود برادران پاکستانی ما فیصله نکنند. ما از برادران پاکستانی خواهش کردیم که حالا حکومت است، وزارت دفاع است باید این چیز ها به وزارت دفاع سپرده شود و مطابق پلان وزارت دفاع باید کار شود.»
[ویرایش] ادبیات خشونت پرور
ادبیات طرفداران راوا در ضمنن توهین آمیز بودن ادبیات دیکتاتورانه است. مثلا کلماتی مثل "باند گلبدین" و... چهرهء زیبایی از طرفداران این سازمان تصویر نمی کند.