بانوزیا
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
يونانياي قرن پنجم پیش از میلاد، عطرها و رنگ ها رو دوست داشتند، اما عطرسازا و رنگرزا رو کارگراي پست ميدونستن. اونا براي کسايي که عمرشون رو صرف مجسمه سازي و نقاشي ميکردن، ارزش چنداني قائل نبودن.
پلوتارک ميگه تو يونان هيچ نوجوان شايسته اي، حتي اگه زيباي مجسمه هاي زئوس و هرا رو تحسين ميکرد، نمي خواست به جاي "فيديس" يا "پوليکليتوس" باشه. در واقع يونانيا هرکس رو که مجبور بود با دستاي خودش برا زندگي کار کنه، خوار ميشمردن.
شايد يه کم باورش سخت باشه ولي ميگن فیلیپ مقدونی وقتي شنيده پسرش اسکندر با مهارت چنگ مي نوازه بهش گفته: «شرم نداري که آن قدر خوب مي زني!»
"بانوزي" ها يا همون کارگراي غيرمتخصص فقط برده ها و بيگانه ها بودن، چون زندگي مطبوع يوناني با هر نوع فعاليت مفيد و پول ساز مغاير بوده و با «بيکاري مطلق» يکي شناخته ميشده. به عقيده ارسطو بانوزيا(کار غير تخصصي) با "پديا" يعني آموختن در تضاده و به فقرا اختصاص داره، همون طور که بزرگ منشي ويژه ثروتمنداس!