بالا اشتوج
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
بالا اُشتوج یکی از روستاهای دهستان دوهزار بخش خرمآباد شهرستان تنکابن استان مازندران ایران است.
نام بالا اشتوج در زبان محلی بالا اِشتاج تلفظ میشود، ولی به صورت اشتوج و اشت اوج نیز میتواند باشد. امکان وجه تسمیهٔ آن وجود امامزاده عوج بن علی در پایین اشتوج است. بنابر سر شماری عمومی نفوس در سال ۱۳۷۵ تعداد واحد مسکونی معمولی در این روستا ۳۷ و تعداد خانوار ۳۸ نفر بوده است. تعداد افراد زیر ۱۵ سال ۴۲ نفر و افراد بین ۱۵ تا ۶۴ سال ۸۶ نفر و بالاتر از ۶۵ سال ۲۵ نفر بوده است. تعداد کل جمعیت بالا اشتوج ۱۴۹ نفر ذکر شده است .
این روستا از نظر موقعیت جغرافیایی بین ۳۶ درجه و ۳۸ دقیقه و ۳۵ ثانیه عرض شمالی از دایره استوایی و ۵۰ درجه و ۴۵ دقیقه و ۲۰ ثانیه طول شرقی از نصف النهار مبدأ (گرینویچ) واقع شده است. تعداد باسوادان بالا اشتوج ۵۰ نفر مرد و ۳۴ زن که در مجموع ۸۵ نفر باسواد و ۶۴ نفر بی سواد بودند. بالا اشتوج بیش از ۹۰۰ متر از بالاتر از سطح دریای آزاد قرار دارد. این روستا ۳۲ کیلومتر با شهرستان تنکابن فاصله دارد.
[ویرایش] مشخصات روستا
۱- ۱ اقوام : اقوام یا تیرهٔ اولیهای که در این روستا ساکن شدهاند از دیلمان، کلاردشت و طالقان بوده اند. ۲-۱ رودخانه : نام رودخانهٔ این منطقه دوهزار است. از ذوب یخ و برف کوههای منطقه، آب هایی به شکل نهرهای متعدد پدید میآیدکه از اتصال این شاخههای پراکنده، رودخانهٔ دوهزار شکل میگیرد. این رود از کوههای اسپی بونه، خشر چال، گاز چال، لیلان، اِجَر، سیالان، خانه بن، کنگل چال، چالکه، گرد کوه، کشتان یا کشدان، نوشا و سر چشمه. این رودخانه از دو شاخه به نامهای رودخانهٔ اسب سم تله یا نوشا و رودخانهٔ دریاسر که در محلهای به نام کِلیشم به هم متصل شده و رودخانهٔ دوهزار را تشکیل میدهند. ۳-۱ کوه : کوههای اطراف بالا اشتوج، چالکه و چَچ بَیتِ رَجهِ هستند، چالکه با ۲۷۸۹ متر ارتفاع، دارای چراگاه ودامها در فصل تابستان میباشد. جهت آن در سمت و سوی شمالی¬_جنوبی و شیب آن غربی_شرقی است. در شمال چالکه، کوه اِکر قرار دارد. به موازات گرد کوه و گل دشت و پیشکوه، مناطق جنگلی زیر که پارهای از آنها دارای استقرارگاه هستند، در راستای هم به سمت شمال و شمال غرب کشیده شدهاند لاچِِرکِش، نِسام چال، چَچ بَیتِ رَجهِ، هَشتِ مازی، بُز مالِنگا، که در سمت تُوبُن به رودخانهٔ دوهزار متصل میگردد. ۴-۱ چشمه : بالا اشتوج یک چشمه دارد به نام جار چشمه، که در قسمت اُن ور محله قرار دارد و در واقع قسمت جنوب روستا است. در حدود ۳۵ سال پیش راه آب چشمه و محوطهٔ آن به صورت حوض درست شده و آب آن را محار کرده و مقدار آب آن به قطر۲/۵ سانتی متر است و چشمهٔ دیگر که به جیر چشمه معروف بود با ساخت جاده آسفالته شوسه در زیر جاده قرار گرفت. ۵-۱ غار : در سمت شرق روستا به فاصلهٔ ۵۰۰ متری سنگ بزرگی که به نام "اسکول سنگ" معروف است و در محلی به نام اسکولهٔ بن و در منطقهای که معروف به لِوَر سو اِی میباشد قرار دارد. و در سمت شمال شرقی غاری وجود دارد که در درهای به نام سرجه پشت دره که از چالکه و گل چال شروع میشود و به رودخانهٔ ادامه مییابد. در شمال دره این غار مشاهده میشود که دهانهٔ آن حدود ۱/۵ متر و عمق آن نامعلوم است. ۲ - امکانات رفاهی: ۱-۲ برق : در گذشته ساکنین از دست چراغ استفاده میکردند ولی به مرورپیشرفت کرد و تبدیل به فانوس، گرد سوز، زنبوری و در نهایت برق شد. ۲-۲ تلفن : از سال ۱۳۸۲ تلفن به این منطقه آورده شد. ۳-۲ آب آشامیدنی : آب آشامیدنی این روستا از آب چشمهای که در مرتع کول دشت (کول به معنای کوه پر یا گل پر) به فاصله ی۱۴ کیلومتر لوله کشی کردند و در سال ۱۳۷۲ به بهره برداری رساندند. ۴-۲ شرکت تعاونی : در سال ۱۳۴۴ در این روستا دایر شد. فعالیت آن توزیع مواد غذایی و نفتی و کپنی میباشد، و در بخش کشاورزی آن کود و سم نیز توزیع میشود. شرکت تعاونی در ابتدای آبادی به سمت تنکابن قرار دارد و انبار آن در جنب کارگاه بلوک زنی وجود دارد که انبار آن به مساحت ۱۷×۹ متر است و معروف به انبار ۲۵۰ تنی است. ۵-۲ مدرسه : مدرسهای قدیمی در این محل وجود داشته که در سال ۱۳۱۷ تأسیس شده بود، به نام خواجوی دوهزار که منطقهٔ دوهزار را تحت پوشش خود قرار داده بود.. ۶-۲ مغازه : تعداد دو باب مغازهٔ خوار و بار فروشی وجود دارد که اهالی مواد اولیهٔ مورد نیاز خود را از این مغازهها تأمین میکنند. برای تهیهٔ بقیهٔ مواد غذایی و مصرفی دیگر به شهر مراجعه میکنند و وسیلهای که در رفت و آمد مورد استفاده قرار میگیرد شامل مینی بوس و سواری که در گذشتهٔ نچندان دور از چارپایان بهره میبردند. ۷-۲ گذرگاه : در منطقه مردم بر این باورند که فردی به نام آقای یزدان باباخانی شبی خواب دیده که نوری از بالای محل و محدودهٔ مسجد را روشن کرده و گفت به گلستان محله و عسل محله میروم، چون امام زاده صالح در گلستان محله و دو برادران در عسل محله وجود داشت و به همین دلیل این منطقه را گذرگاه دانستند و مورد احترام است و به هفت چنار معروف است. (در پشت مسجد فعلی درختی کهن وجود داشت که معروف به هفت چنار بود و قدمت درخت به بیش از ۴۰۰ سال میرسید، که در حال حاضر جوانه هایی از ریشههای درخت که قطع شده بوده رشد کردهو به ارتفاع ۲۰ متر و به قطر ۵۰ سانتی متر میرسد. ) ۸-۲ مسجد : مسجدی به نام مسجد بالا اشتوج وجود دارد که این بنا در حدود بیش از ۷۰۰ سال پیش ساخته شده و کاشی هایی که درون آن به کار رفتهاند به شکل هشت ضلعی میباشند و ستونهای درون مسجد باید از چوب ازار باشد که این ستونها نیز قدمت دیرینهای دارند. به دلیل کوچک بودن مسجد در ۳۰ سال پیش در سال ۱۳۵۴ بخشی به آن اضافه شد که در سمت غرب مسجد واقع است و حدود ۳۲ متر مساحت دارد. ۹- ۲ آسیاب دستی : در شمال مسجد فعلی آسیاب دستی ای پیدا شده بود(در حدود سال ۱۳۷۲)که دال بر آرد کردن گندم به وسیلهٔ دست است و مصرف شخصی داشته است. آسیاب هایی در مجاورت رودخانهٔ دوهزار منطقهٔ اشتوج لات یا لات اشتوج قرار داشت که تعداد آن به ۳ عدد میرسد که از آب رودخانه برای به حرکت درآوردن آسیاب استفاده میکردندو روستاییان از اطراف مثلاً از پایین اشتوج، بالاس و گلستان محله، گندم خود را به این آسیاب میآوردند و بعد از تبدیل گندم به آرد به خانههای خود برمیگرداندندو آرد به دست آمده را تبدیل به خمیر و نان میکردند و به مصرف میرساندند. در آن زمان به جای کیسه از پوست گوسفند یا بز استفاده میکردند و به آن انبان میگفتند. ۱۰-۲ حمام : در قدیم در این روستا حمامی مورد استفاده بود که به مرور زمان سقف و دیوارهای قسمتی از آن تخریب شده است. قدمت حمام بالا اشتوج به بیش از ۷۰۰ سال میرسد که در آن از کاشیهای تک رنگ مربعی شکل به کار رفته است که کاشیهای دیوار قهوهای رنگ و به ابعاد(۱۸×۱۸) و کاشیهای کف به رنگ آبی_فیروزهای و به ابعاد (۲۸×۲۸) است. این حمام زیر سطح زمین ساخته شده است تا از پرت انرژی جلوگیری شود. حمام بر روی نهری ساخته شده است که از برسه میآمده است و آب حمام را تأمین میکرده است. این حمام در سال ۱۳۶۶ که دوباره مورد استفاده قرار گرفت رو به تخریب رفت و در حال حاضر مورد استفاده قرار نمیگیرد. این حمام در زمانهای گذشته متعلق به دو برادربه نامهای علی خان وولی خان بود که خان این روستا بودند وبه مردم بسیار ستم میکردند. به عنوان مثال چاه عمیقی داشتهاند که هرکس از دستورات آنها سرپیچی میکرده وی را داخل چاه میانداختند. و هیچ کس حق نداشته قبل از آنها به حمام برود. در حال حاضر همهٔ خانهها حمام دارندو خانه هایی که حمام ندارند نیز از حمام همسایه استفاده میکنند. ساختار حمام به لحاظ اینکه حمام محیطی نسبتاً بسته میباشد و ارتباط کمی با شرایط اقلیمی مجاور خود دارد، لذا در مناطق گوناگون اقلیمی ایران کم و بیش مشابه است و عوامل اقلیمی مختلف مانند آفتاب، باد و موقعیت جغرافیایی تأثیر چندانی در نحوهٔ استقرار، شکل کالبدی وتقسیم بندی فضاهای داخل حمام نداشته است. اگر چه باید توجه شود که در مناطق گرم و خشک و خصوصاً مناطق سرد، جهت حفظ حرارت داخل حمام، کالبد ساختمان تا حد ممکن در داخل زمین قرار میگرفته. در کرانهٔ جنوبی سواحل دریای خزر به دلیل معتدل بودن اقلیم و همچنین بالا بودن سطح آبهای زیر زمینی، حمام در عمق کمتری از زمین قرار میگرفته است. مصالح مورد استفاده، در حمامها همواره مصالح بادوام و بام اکثر حمامهای بزرگ و مهم در ایران به صورت طاق یا گنبد بوده است. در سواحل جنوبی دریای خزر به جهت بارندگی بسیار زیاد، بامها یا به صورت شیبدار یا به صورت طاق و گنبد، اجرا میشده است. در برخی مناطق(به خصوص مناطق شمالی)غالباً حمام چند متر پایین تر از سطح گذر عمومی قرار داشته و بدین ترتیب خاک اطراف دیوارها همانند یک عایق حرارتی عمل کرده و میزان تبادل حرارت بین داخل و خارج ساختمان را کم میکرده است. همچنین بدنهٔ ضخیم حمام به علاوه خاک مجاور آن همانند یک خازن حرارتی عمل کرده و در تعدیل نوسان درجه حرارت در داخل ساختمان مؤثر بوده است. از دیگر مزایای قرار دادن بنا در داخل زمین، مقاومت بهتر ساختمان در مقابل نیروی زلزله بوذه است. مزیت سوم و بسیار مهم آنکه امکان سوار شدن آب جاری در جویها که از رودخانه و یا قنات سرچشمه میگرفته، بر حمام هایی که از این آب استفاده میکردند، مسیر میگذشته است. به دلیل بارندگی زیاد، بام حمام در سواحل جنوبی دریای خزر را غالباً با سفال پوشش میدادند و یا روی طاق آجری حمام را مستقیماً اندود میکردند و در حمامهای مهمتر، روی طاق را آجر فرش میکردند. برای دیوارها و کف خزینه، از ملات ساروج استفاده میکردند. ۳ - آب و هوا : این منطقه از اب و هوای کوهستانی برخوردار است. ۱-۳ رطوبت : مقدار بخار آب موجود در هوای مجاور زمین را رطوبت میگویند. رطوبت هم موجب ریزش باران میشود و هم میزان متناسب آن برای سلامت جان و تن آدمی مفید است. از عوامل مؤثر در تبخیر آب، درجهٔ حرارت است و تغییر حالت فیزیکی آب نیازمند رسیدن به درجهٔ حرارت معینی میباشد. در چنین حالتی رطوبت هوا در تنظیم بخار آب دخالت میکند و شدت باد موجب تجدید هوا میشود، یعنی هوای مرطوب را جانشین هوای خشک میکند و بخار آب آزاد میشود. از دیگر عوامل مؤثر در تبخیر آب، فشار است؛زیرا هر چه میزان فشار هوا کم باشد به همان اندازه کار تبخیر بیشتر صورت میگیرد. از هنگام تشکیل بخار آب تا تبدیل آن به مایع، درجهٔ حرارت تغییرات بسیاری میکند. بر اثر تابش نور خورشید بر سطح دریا و رودخانهها و شبنم گیاهان و غیره بخار آب تولید میشود. مقدار نزولات جوی در منطقهٔ تنکابن یعنی بخش جلگهای و بخش کوهستانی چه از نظر کمی و چه از نظر کیفی، متفاوت است. در جلگه رطوبت بیشتر و به صورت باران میبارد ولی در کوه رطوبت گمتر و به صورت برف است. میزان ریزش باران و برف به عوامل متعددی از قبیل وزش بادهای مرطوب، درجهٔ حرارت، ارتفاع از سطح دریا و دوری و نزدیکی به آن بستگی دارد. البته برخی از عوامل مذکور در پارهای نقاط از اهمیت تام و تمام برخوردارند و در نقطهای دیگر فاقد اهمیت میباشند. تنکابن به دلیل نزدیک بودن به کوه و دریا از میزان بارندگی بسیار بهره مند است و در قسمت جلگهای آن نقطهٔ خشک وجود ندارد. میزان بارندگی در تمام فصول یکسان نیست. به طور نسبی در زمستان هر چهار روز یک بار و در تابستان هر هفت روز یک بار هوا بارانی است که این نسبت ثابت نبوده، در سالهای مختلف متفاوت است. پائیز و زمستان در منطقهٔ تنکابن به جهت عبور بادهای غربی که رطوبت اقیانوس اطلس و دریای مدیترانه را از اروپا به همراه دارد، از فصول پرباران به شمار میرود و بارانهای ریز برای چندین ساعت و گاه روزهای متوالی میبارد. همچنین در این دو فصل حملهٔ جبههٔ هوای سرد از شمال غربی موجب ریزش برف و باران در کوه و جلگه میشود. جبههٔ شمالی هم که در مرکز فشار زیاد(کانون سرد)سیبری و آسیای مرکزی قرار دارد. هوای سرد قطبی را به طرف جنوب سوق داده پس از عبور از دریای مازندران، مقداری از رطوبت دریا را با خود میآورد و در منطقهٔ تنکابن ایجاد باران میکند. بارانهای بهاری بیشتر مواقع از ابرهایی فرو میبارد که ایجاد رعد و برق میکند، زیرا تا زمانی که ابرها به حالت اشباع نرسیدهاند تخلیهٔ الکتریسیته صورت میگیرد و رعد و برق حادث میگردد که با شروع باران این جریان متوقف میشود. در ارتفاعات بیش از ۲۷۰ متر، ریزشهای جوی در ماههای زمستانی به صورت برف است که منبعی بسیار مطمئن برای تأمین آب رودخانهها در بهار میباشد. ۲-۳ رطوبت نسبی : رطوبت نسبی در منطقهٔ تنکابن چند لحظه از طلوع آفتاب که درجه حرارت هوا در حداقل خود است، بیشترین مقدار را دارا استو کمترین مقدا آن به هنگام حداکثر درجه حرارت روز؛یعنی، حدود ۲ بعد از ظهر است. پس از این زمان افزایش رطوبت نسبیتا روز بعد ادامه دارد. (نسبت رطوبت مطلق اشباع کننده بر حسب صدم در دمای یکسان و فشار یکسان را رطوبت نسبی گویند. ) حداکثر رطوبت نسبی در سردترین ماه ها(دی و بهمن)و حداقل آن در گرمترین ماه ها(تیر و مرداد)است. در مناطق کوهستانی مقدار نسبی رطوبت بین ۳۰تا۸۰ درصد نوسان داشته، از درجهٔ حرارت تبعیت میکند، زیرا میزان رطوبت نسبی با درجهٔ حرارت رابطهٔ غیر مستقیم دارد. میان دما و رطوبت نسبی رابطهٔ معکوس وجود دارد. ۳-۳ ابر و مه : منطقهٔ تنکابن همچون دیگر مناطق شمال ایران کمتر از سایر نقاط کشور از آسمان صاف و آفتانی برخوردار است. البته گاهی نیز به ویژه در تابستان، روزهای یاپی خورشید میدرخشد و از ابر و باران خبری نیست و تا آنجه که خطر کم آبی محصولات منطقه را تهدید میکند و علفهای خودرو که غذای داهها است پژمرده شده، از بین میرود. روزهایی که آسمان پوشیده از ابر است، حرارات درطی روز اندکی رو به افزایش میرود کاهش حرارت نیز در شب بسیار کم است. چون ابرها عایقند، مانع از تشعشع یا از دست دادن حرارت میشوند و طبیعتاً از دامنهٔ تغییر درجهٔ حرارت در شبانه روز کاسته میشود تا آنجا که میزان تغییر درجهٔ حرارت در موقع ابری، یک سوم روزهایی است که هوا صاف و بی ابر است. ۴-۳ بادها : ۱-۴-۳ بادهای محلی : این بادها در منطقهٔ بسیار وسیعی از تنکابن میوزد که منشأ آنها رشته کوه البرز است. چون هوای مناطق کوهستانی رقیق تر و کم رطوبت تر از هوای جلگهای تنکابن است، در طی روز گرمای بیشتری به کوه میرسد و هوای آن منطقه را گرم تر از جلگه میکند. در نتیجه به دلیل سرما و فشار زیاد هوای جلگه، باد در روز از جلگه به سمت کوه میوزد و پس از غروب آفتاب که منطقهٔ کوهستانی حرارت خود را از دست میدهد هوای سرد بلافاصله به سوی جلگه جریان مییابد که این جریان هوا در مجموع، باد محلی خوانده میشود. ۲-۴-۳ بادهای ضعیف یا نسیم : در مناطق کوهستانی هنگام روز از دره به سوی بلندیها و شبها از بلندیها به جانب دره میوزد. ۵-۳ تأثیر پوشش گیاهی و نباتی در آب و هوا : از دیگر عوامل تعدیل کنندهٔ آب و هوا و جذب بخار آب و تولید باران، جنگل است. جنگل گذشته از آنکه مانع تابش خورشید بد زمین میشود، مقداری رطوبت وارد هوا میکند. این رطوبت موجب جذب مقداری حرارت میشود، در نبیجه ابرها زودتر به حالت اشباع در میآیند، به باران تبدیل میشوند. (عمل تعرق حالتی است که گیاه میزان رطوبت موجود در ساختمان خود را به شکل بخار آب به اتمسفر پس میدهد، و حال آنکه تبخیر همیشه از سطح ابها و سطح زمین و سطوح مرطوب صورت گیرد، علت دیگر درهای بودن منطقه است. )
نکتهٔ قابل ذکردر مورد آب و هوای منطقه این است که آب و هوای آن عموماً از نوع خزری نیمه مرطوب به حساب میآید. از خصوصیات آن اختلاف کم بین دمای شب و روز و فصول مختلف و همچنین وزش بادهای دریایی، محلی و باران زاست. با توجه به شواهد و قرائن و نیز بررسی دادههای آماری ایستگاههای هواشناسی واقع در خرم آباد تنکابن و رامسر، آب و هوای تنکابن در جاگه ملایم و در کوهستان از نوع آب و هوای کوهستانی است.
۶-۳ باورهای دامداران در زمینهٔ پیش بینی آب و هوا : - به هنگام پختن(جوشاندن)شیر، اگر بخار روی شیر زیاد باشد، هوای بدی را پیش بینی میکنند. - موقع دوشیدن شیر گوسفندان در هنگام صبح یا غروب اگر گوسفند سفید جلو قرار گیرد، هوا خراب و اگر گوسفند سیاه پیشاپیش حرکت کند، هوا خراب خواهد بود. - اگر گوسفند در اول صبح فقط تن خود را تکان دهد، هوا خراب خواهد شد و اگر گوسفند تن و سرش را تکان دهد و به اصطلاح خوره تکانی کند، هوا خوب میباشد. - چنانچه گوسفند پایش را به عقب تکان دهد، زمستان بدی در پیش خواهد بود. - در فصل جفتگیری، (نَردَ کِن ماه)گالشها گوسفندان نر و ماده را یکجا گرد میآورند. اگر گوسفند نر با گوسفند مادهٔ سفید رنگ جفتگیری کند هوا در زمستان سخت خواهد بود و اگر با گوسفند سیاه رنگ جفتگیری کند، زمستان خوبی در پیش میباشد. - اگر گوسفند در هنگام شب سر خود را بر اثر ناراحتی بر زمین بگذارد به اصطلاح چرتی شود، حتماً زمستان بدی در پیش خواهد بود. - اگر گاو برگ درخت شمشاد(شیشار)را بخورد، زمستان بد با هوای بارانی در پیش خواهد بود. - اگر گوسفند خزه(چَچ)اطراف درخت را بخورد، هوا در زمستان رو به سختی خواهد گذاشت. - اگر گوسفند علف داخل آغل را نخورد، بر این باورند که برف سنگینی میبارد. - به هنگام دوشیدن گاو(گاو دوشان)یعنی چهار بعد از ظهر اگر ابرهای موجود در هوا از هم جدا شده، بار دیگر به هم متصل شوند هوا صاف خواهد شد. - کوه نشینان و دامداران مناطق کوهستانی بر این باورند که اگر در ییلاقها به هنگام بهار گاوزیره نروید، زمستان برف زیادی در مناطق جلگهای و کوه پایهای نمیبارد و یا اصلاً برفی آن سال در جلگه نمیبارد. ۷-۳ باورهای شکارچیان و دامپروران در باب هواشناسی : - اگر رودهٔ شکار و گوسفند قربانی در قسمت آغازین آن خالی باشد، هوا در اوایل زمستان خشک و آفتابی خواهد بود. - اگر وسط و انتهای رودهٔ شکار و یا گوسفند قربانی خالی باشد، هوا در اواسط و اواخر زمستان خشک و آفتابی خواهد بود. - اگر تمام رودهٔ شکار و یا گوسفند قربانی خالی باشد، هوا در تمامی زمستان خشک و آفتابی خواهد بود. - اگر حیوانات شکار، مانند:بز و گوزن، در آذر ماه به انتهای جنگل بیایند زمستان در شمال خوب خواهد بود. اگر قبل از آذر ماه پایین بیایند، زمستان بدی در پیش خواهد بود. - اگر شکار دیر جفتگیری کند دلیل بر بدی هواست و چنانچه زود و یا به موقع جفتگیری کند نشانهٔ خوب بودن هواست. - اگر خوک در کوهستان و میان بند، زمین را زیاد بکند، هوا بد خواهد بود. ۸-۳ باورهای رایج در زمینهٔ ارتباط پرندگان و چگونگی آب و هوا : - اگر کلاغ سیاه قار قار کند هوا حتماً بارانی خواهد شد. - اگر پرندهای به نام کوری یا کور بیلی در نسام(جایی که سایه است)با صدایی لرزان بخواند، هوا خراب خواهد بود و اگر در خوردیم(جایی که خورشید بتابد)بخواند، هوا خوب خواهد بود. - اگر پرندهٔ معروف منطقه کبک(زرج)از کوهها به آبادیها بیاید، نشانهٔ سختی زمستان است. - اگر در فصل زمستان هوا سرد و تؤام با برف و باران باشد و هنگام شب یا وقتی دیگر گروهی غازها به صورت دسته جمعی مهاجرت کنند، یعنی از سمت شمال شرقی به جانب جنوب شرقی یا جنوب حرکت کنند و صدا سر دهند، دلیل خوبی هواست و فردای آن روز هوا صاف خواهد شد. - اگر هوا ابری باشد و دارکوب(دارکوتَنِی)ضمن کوبیدن تنهٔ درخت، صدای مخصوصی شبیه کشیدن قلیان سر دهد، هوا صاف میشود که اصطلاحاً میگویند "دارکوتَنِی دَرِ قَلین کَشِنه" یعنی: دارکوب در حال قلیان کشیدن است. - اگر مرغ با چنگال خود خاک را جابجا کند و بعد با پرهای خود خاکها را به هم زند، هوا منقلب خواهد شد و باران خواهد بارید. ۹-۳ پیش بینی هوا از حالات و حرکات دیگر حیوانات : - چنانچه موش زمین را عمیقاً بکند دلیل بر خرابی هوا در زمستان است. زیرا زمستان بدی که در پیش است موش را وادار به تهیهٔ جایی گرم تر و آذوقهای بیشتر میکند. - اگر مورچهها دور لانههای خود را مانند دیواری با گل بسازند نشانهٔ بارش فراوان باران در آن سال است تا حدی که آب وارد لانهٔ مورچگان میشود. - نشستن گربه کنار بخاری و یا اجاق برای همیشه یا مدت طولانی، دلیل بر بدی هواست. - اگر قورباغهٔ درختی(دارپَرِبَک یا داروک)صدا سر دهد و بخواند دلیل بر بدی هوا و بارش حتمی باران است.
۴ - خاک منطقهٔ تنکابن : آب و هوا و عناصر آن مانند درجهٔ حرارت و رطوبت در ایجاد و تکامل خاک نقش بسیار دارد. تنکابن به علت رطوبت به نسبه زیادی که دارد از خاک مناسبی برخوردار است. در جلگه و دامنههای کوه خاکهای رسی، ماسهای، آهکی، اسیدی، سرخ و زرد و قهوهای دیده میشود. در کوههای ناحیهٔ لاکتراش، دوهزار، داکو و مازوچال به علت ارتفاع زیاد و رطوبت کم هوا و سرمای زیاد و رقیق بودن هوا و اختلافات شدید درجهٔ حرارت در طول شبانه روز و فصول مختلف، کانیهای سنگ، منقبض و منبسط شده و فرسایش فیزیکی از فرسایش شیمیایی بیشتر صورت میگیرد، و نقش هوا از آن بیشتر است. باد از دیگر عوامل مؤثر تشکیل خاک در اکثر مناطق است. در ناحیهٔ تنکابن تا زمانی که پوشش گیاهی خوب بود و انسان پوشش گیاهی را از بین نبرده بود، خاک بر اثر وزش باد تخریب نمیشد، ولی در حال حاضر خاک زراعتی حاصلخیز و عمیق از خرده ریزها و موادی که بذ اثر فرسایش تولید شده، تشکیل یافته است که آن را باران و رودها پایین برده خاک زراعتی یا بسترهایی از سنگریزه و گاهی مخلوطی از این دو را تشکیل دلده اند. ۵ - منبع درآمد : کار اصلی مردم کشاورزی و دامداری است که کشاورزی آن به صورت دیمی و از نوع فندق، گردو، گندم و جو است و صیفی کاری رایج است. ولی بعضی از مردم برای کارگری به شهر نیز میروند و بعضی از طریق فروش صنایع دستی کسب دآمد میکنند و بعضی مواقع نیز به شکار میپردازند. در گذشته شغل آهنگری نیز در آن منطقه بوده است که آقای شعبان علی هرنجی آهنگر محل بوده است و حتی تفنگ هم میساخته است. در ۱-۲ سال اخیر دو باب مغازه نیز در محل باز شده است. ۱-۵ کشاورزی تنکابن : نوع معیشت، سبک زندگی آدمی را شکل میدهد. چنانکه نوع معیشت کشاورزی موجب زندگی یک جانشینی و دامپروری، غالباً موجب کوچ نشینی و صنعت و تجارت باعث پیدایش زندگی کارگری و صنعتی میشود. زندگی و معیشت مردم منطقهٔ تنکابن نیز امروز بر اساس چند رشتهٔ کشاورزی، دامپروری، صنایع دستی روستایی و شهری، و زندگانی شهر نشینی استوار است. در امر کشاورزی و کشت محصول مراحلی وجود دارد که به کاشت و داشت و برداشت تقشیم میشود. و در هر مر حلهای روش هایی به کار گرفته میشود که یا متکی بر تجارب گذشتگان است و یا بر آمده از دانش و فن نوین. کشاورزی در روستای بالا اشتوج بر پایهٔ سنتی استوار است و از روش دیمی برای کشت محصول به ویژه گندم و جو بهره گرفته میشود. روش دیم اصولاً به روشی اطلاق میشود که متکی است به رطوبت طبیعی موجود در خاک، همراه با بارندگی هایی که در فصل رویش صورت میگیرد. در کشاورزی نوع دیم باید بذر زودرس بوده و تا حدودی در مقابل کم آبی مقاوم باشد. در این منطقه با توجه به موقعیت طبیعی، شیب تند زمین، قشر کم خاک و وسعت اندک مزارع عمل شخم زمین با وسایل صنعتی مانند تراکتور زیان بخش و سخت است. زیرا در زراعت عمقی به حداکثر دقت و مراقبت ممکن از حیث شخم، آبیاری، کود و پرستاری نیاز میباشد تا به دست آمدن یک محصول اقتصادی تضمین میشود. حال آنکه نوع زمین مناطق کوهستانی و کوهپایهای به گونهای است که زدن آن با تراکتور موجب بالا آن سنگریزهها و اختلاط آن با خاک زراعی میگرددو از سوی دیگر به دلیل سنگین بودن تراکتور دور زدن در زمینهای کم وسعت و سراشیب برای آن سخت است. و همچنین گرانی تراکتور و دشواری تعمیر آن در روستاها از عوامل مؤثر در عدم به کارگیری این وسیله در کار زراعت میباشد. ولی شخم با گاو آهن به جهت سبکی و سهل و آسان بودن تعویض یا تعمیر آن در روستا از عوامل مؤثر در عدم به کارگیری این وسیله در کار زراعت میباشد. ولی شخم با گاو آهن به جهت سبکی و سهل و آسان بودن تعویض یا تعمیر ان، دست یافتنی تر است. آنچه کشاورزان این منطقه را ناگریز از کشت به شیوهٔ دیم میکند، خاک مزارع میباشد که در فصل زمستان در معرض یخبندان متناوب قرار دارد که این امر موجب پوکی خاکهای عمیقتر میشود، لذا این خاکها نیازی به شخم عمیق ندارد و گاوآهن به خوبی از عهدهٔ انجام کاری که میباید در این نوع خاک اعمال گردد، بر میآید. در منطقهٔ مورد بحث، رطوبت غالباً از دریا سرچشمه میگیرد و به سمت کوهها و درهها روانه میشود و درجلگههای کم عرض و درهها ایجاد باران میکند. چنانچه شرایط جوی در یک سال مساعد نباشد و باران نبارد یا کمتر از آنچه لازم است ببارد، محصول کشاورزی خراب و یا کم خواهد شد. به عنوان مثال در سال ۱۳۶۴ در منطقهٔ دوهزار(بالاس، اشتوج، میانکوه، برسه، گلستان محله، امام زاده قاسم) باران کم بارید و مقدار رطوبت موجود در زمین به دلیل تبخیر شدید، برای کشت کفایت نکرد، در نتیجه تمام مزارع دیمی گندم و جو، محصولی اندک داشتند و ارتفاع بوتهها از ۲۵تا۳۰ سانتیمتر و تعداد دانههای خوشه از ۵ الی۶ دانه تجاوز نکرد. بیشتر کشاورزان حتی حاضر نبودند چنین محصولی را درو کنند و اضهار داشتند اگر برای آذوقهٔ دام نبود اصلاً دست به درو نمیزدیم. وضعیت پستی و بلندی این مناطق(توپوگرافیک یا مکان نگاری)کار آبیاری را با اشکال مواجه ساخته است، در نتیجهٔ آبیاری این زمینها بدون احداث سد بر روی رودخانهها امکانپذیر نیست و زمینها منحصراً به کشت دیم اختصاص دارد. اکثر کشتها در مناطق کوهستانی به شیوهٔ آیش صورت میگیرد. آیش، زمین دایری را گویند که طبق عرف محل برای دورهٔ معینی به طور متناوب بدون کشت بماند تا بر اثر رویش گیاه و پوسیده شدن آن و فعل و انفعالاتی که توسط موجودات زنده در خاک ایجاد میشود، مقداری قوت و نیرو بگیرد، برای آنکه در سال بعد مواد کافی جهت رشد محصول در خود ذخیره کند. از آنجا که در مناطق کوهستانی و یا دست کم در نواحی مورد بحث از کود شیمیایی برای تقویت زمین استفاده نمیشود و تنها از کود حیوانی بهره میگیرند، سنتهای دیرینه و روشهای محلی آسانترین و مطمئنترین راه در امر کشاورزی به حساب میآید. در مناطق دوهزار و سه هزار و روستای لاکتراش به منظور آیش زمینها، یکسال تمام زمینهای غرب یا جنوب آن منطقه را زیر کشت میبرند و سال بعد زمینهای شرق یا شمال را. ابزار کار و شیوهٔ تولید در این منطقه بسیار ابتدائی است و طی سالیان دراز تکامل چندانی پیدا نکرده است. ۲-۵ دامداری : ۱-۲-۵ تغذیهٔ دامها : دامها در فصل تابستان از علف سبز واقع در مناطق کوهستانی تغذیه میکنند و در محل هایی به نام سرا به سر میبرند که عموماً سرا را در داخل تعلیف گاه هایی که پئیجه یا پس کل( علفزاری است که ابتدا توسط گاوها چرا میشود و بعد از گاوها، گوسفندان در آن چرا میکنند. ) نام دارد میسازند. سرا معمولاً سنگ چین است و یا از دارورجین درست شده است که روی آن را با تخته لَت میپوشانند. هر سرا دارای مالنگا است که دامها در جلو یا اطراف آن استراحت میکنند و سپس برای دوشیدن دامها را به سرا میآورند. سرا مکانی به نام بر گلو دارد که گوسفندها و بزها تک تک از آن عبور میکنند و چوپانان شیر آنها را میدوشند. در فصل بهار مناطقی که دارای علفهای سبز است"قُرُق"میشود و با محصور کردن آن منطقه در موسم ییلاق مانع از تعلیف در آن میشوند و نهایتاً علفهای خوب روییده را بریده، خشک و برای تغذیهٔ دامها در زمستان انبار میکنند.
اگر استپهای مرطوب، نزولات جوی به طور ملایم در ماههای مختلف سال صورت گیرد، پوشش گیاهی فشردهای ایجاد میشود که به آن چمنزتر میگویند و از مهمترین عوامل حفظ کنندهٔ خاک به شمار میآید. چمنزار طبیعی که بدون دخالت انسان زیست و رویش طبیعی خود را دارد به علت در هم رفتن ریشهٔ گیاهان در خاک باعث ایجاد استحکام آن میشود. نزدیکترین چراگاه کوله چال است. عسل محله نیز به عنوان چراگاه مورد استفاده قرار میگیرد ولی از این روستا دور است.
۲-۲-۵ مراتع و پراکندگی جغرافیایی آن در منطقهٔ تنکابن : مراتع منطقهٔ تنکابن از ارتفاع حدود ۱۵۰۰ متری، از جایی با درختان جنگلی پراکنده که بدون پوشش گیاهی است شروع میشود. و به سمت مراتع ییلاقی و مراتع مشجر و مراتع غیر مشجر دیده میشود. سطح اراضی جنگلی و مرتع حوزهٔ تنکابن ۲۲۰هزار هکتار است که ۸۰هزار هکتار آن مرتع و ۱۴۰هزار هکتار، جنگل است. مهمترین مراتع در حوزهٔ تنکابن به قرار زیر است: بین رودخانهٔ چالکه رود و دوهزار، مراتع میان دشت، لِمرا، دیمرون، گلدشت، گِردکوه، دشتک سرا، راور، ناشمین، کشتان و... و بین رودخانهٔ دوهزار وسه هزار، مراتع خان بن، کنگر چال، چالکه، اسب چر، نظار کوه و گِل زرد . ۳-۲-۵ انواع علوفهٔ دامی : برای تغذیهٔ دامها در فصول مختلف از علفها و گیاهان مختلف در منطقه استفاده میشود که به تعدادی از آنها و مناطق ویژهٔ آن اشاره میشود. - پئیجه : به علفزاری گویند که توسط گالشها دور آن حصار کشیده میشود تا هیچ حیوانی از علفهای روییده در آن منطقه چرا نکند. پئیجهٔ بکر یا دست نخورده منطقهای است که گوسفندان برای بار اول در صبح زود و پیش از دوشیدن در آنجن به چرا برده میشوند. داخل جنگل نیز برای گاوها همین کار را میکنند و با ایجاد حصار چوبی در اطراف جنگل مانع ورود حیوان جهت چرا میشوند تا علفها به خوبی رشد کنند. در واقع پئیجه نوعی قرق است در مقیاس کم تر و محدود تر. - ولگ دار : گالشهایی که به راحتی میتوانند از درخت بالا روند و شاخهٔ درختان برگ دار را قطع کنند(دارمُج)به این کار دست زده آنها را به صورت بسته یا دستههای کوچکی در میآورند. پس آنها را در شاخههای بلند درختان که گالشها به آنها وَلگِ کل(به دو شاخه بلندی گفته میشود که در میان آن ۵۰بسته کوچک برگ میگذارند تا خشک شود. ولی سبز آن از بین نرود. )می گویند، قرار میدهند تا در زمستان به عنوان غذای دامها مورد استفاده قرار گیرد. - اسپی چچ : اسپی چچ خزه هایی هستند که روی تنهٔ درختان میرویند و جزو گیاهان(انگلی)به شمار میآیند. این گونهٔ گیاهی مواد غذایی خود را از تنهٔ درختان تهیه میکنند و به رشد و نمو خود ادامه میدهند و جهت تغذیهٔ زمستانی دامها مورد استفاده قرار میگیرند. - وَلگام : گیاهی است با برگهای سبز تیره که به دور تنهٔ درختان میپیچد و رشد میکند و یکی از بهترین و مقویترین غذاهای دامی به شمار میرود. - اِشکِر : به شاخههای درختان جوان گفته میشود که در بهار جوانه میزنند و رشد میکنند و برای غذای زمستانهٔ دامها مورد استفاده قرار میگیرند. - دارواش : این گیاه بر روی شاخهٔ درختان به صورت بستهای رشد کرده و از مواد غذایی درخت استفاده میکنند. گیاهی است همیشه سبز که گالشها برای غذای دامها در فصل زمستان استفاده میکنند. - مَنبِر : گیاهی است که ارتفاع آن به نیم یا یک متر میرسد و دارای برگ هایی شبیه به سرخس(کرف)می باشد که همیشه سبز است و درون جنگلها میروید و از گروه گیاهانی است که در تغذیهٔ دامها کاربرد دارد. - کنگه(کنگر) : گیاهی است خار دار که رشد آن بستگی به نوع خاکی دارد که در آن روییده است. اگر خاک خوب و مقوی باشد، رشدش زیاد است و در غیر این صورت رشد ضعیفی خواهد داشت. کنگه علف گاوهاست. - یونجه : برخی از دامداران برای دامها در زمینی که در اختیار دارند یونجه میکارند و چند سال از آن برداشت میکنند. یونجه از بهترین و سهل الوصولترین نوع علوفههای دامی است. این محصول در مناطق ییلاقی پیدا میشود و پس از برداشت آن را خشک کرده، در طویلهها نگهداری میکنند و در زمستان به مصرف دامها میرسانند. - کاه جو یا کولش : که دامداران از کشاورزان برنجکار جلگه خریداری میکنند و یا آنکه خود به کشت آن در زمین مزروعی میپردازند و از خرمنی که میکنند کاه و کولش را برداشت میکنند تا زمستان مورد مصرف دامها قرار گیرد. عدهٔ معدودی هم یونجهٔ خشک شده را که از دیگر شهرستانها به منطقهٔ تنکابن آورده شده است، خریداری میکنند و به عنوان خوراک دامهای خود مورد استفاده قرار میدهند. - ویل : برگ همیشه سبز که در لابه لای سنگلاخها میروید و به عنوان خوراک دامها مورد استفاده قرار میگیرد. ۴-۲-۵ فراوردههای دامی : حاصل تلاش دامداران غیر از مواد گوشتی، محصولاتی است که از شیر تهیه میکنند و به بازار عرضه میدارند که نحوهٔ تولید این محصولات لبنی به قرار زیر است: - کره : ماست بند شیر:پس از جوشاندن شیر، ماست میزنند. پس از یک هفته تا ده روز که ماست ترش شد در پس کلام ماست ترش شده را درون دوشان(=ظرف گلی کوزه مانندی بزرگ است که تقریباً ۸۰ لیتر در آن جه میگیرد. )می ریزند و دو نفر رو به روی هم قرار میگیرند و به آرامی آن را به حرکت در میآورند. این حرکت در شروع کار آهسته و آرام است، بعد به تدریج بر سرعت آن افزوده میشود. بعد از ۲۰ تا ۳۰ دقیقه حرکت دادن دوشان را متوقف میکنند و سر دوشان را بر میدارند. آنگاه بسته به کیفیت ماست، آب سرد(آب سرد را زمانی به دوشان اضافه میکنند که ماست بریده شده تا به بپیوندند و کره بیشتر میگیرند. )یا گرم(آب گرم هنگامی که ماست لخته شده باشد به آن اضافه میکنند تا روان شود. گاهی ماست لختگی خود را حفظ میکند، لذا مدتی دوشان را نگه میدارند و در آن حالت ماست را سرزه گویند)به آن اضافه میکنند و بار دیگر دوشان را به حرکت در میآورند. در این مرحله با تشخیص کلام سالار با تجربهٔ دیگر، کرهٔ جمع شده بر روی دوشان را با دست جمع میکنند و آنچه درون دوشان باقی میماند دوغ است. دوشان را معمولاً وقتی که هوا سرد است به ویژه صبح زود به حرکت در میآورند. زیرا در هوای سرد، کره از دوغ زودتر جدا میشود. - دوغ : پس از آنکه کرهٔ داخل دوشان را جدا کردند، دوغ باقی مانده را درون کیسه هایی ریخته به دودار یا دوغ دار میآویزند تا آب آنها خارج شود. در پایان پپانچه درون کیسه هاست دوغ بدون آب یا دوغ چکیده است. برخی به جای دودار از دو تخت یا دوغ تخت استفاده میکنند. دو تخت چهار پایه مانندی است که کیسههای دوغ را در حالی که با آب مخلوط است بر روی آن قرار میدهند و سنگهای بزرگی را روی کیسه میگذارند تا آب از دوغ سریع تر خارج شود. - کشک : در منطقهٔ تنکابن آب باقی مانده از دوغ را میپزند و پس از پختن آن کشک و آب کشک را به دست میآورند. نوعی کشک نیز وجود دارد که آن را از دوغ تهیه میکنند در آفتاب خشک میکنند. این نوع از کشک گرد و خشک است. - سرجه(سِرج) : چنانچه آب کشک را دوباره بپزند مادهٔ سیاه رنگ و ترشی به دست میآید که بیشتر به عنوان چاشنی غذا مورد استفاده قرار میگیرد و سرجه یا سرج نامیده میشود. نام دیگر آن قراقروت است. - پنیر : مایهٔ پنیر را به شیر نجوشیده اضافه میکنند تا به صورت دلمه یا بسته شده درآید. بببعد آن را آویزان میکنند تا آبش از پنیر جدا شود. برای این کار پنیر بسته شده را به داخل کیسه یا پارچهٔ تمیز میریزند تا آب از آن گرفته شود. که در نهایت به شکل پنیر در آید. - لُور : آب چکیده شده از پنیر را با شیر تازه مخلوط میکنند و پس از پختن، مادهٔ بسیار خوشمزهای به نام لُور به دست میآورند. - روغن : عدهای کرهٔ حاصل را به همان صورت استفاده میکنند و برخی آن را حرارت میدهند و با داغ کردن کره روغن به دست میآورند. ۵-۲-۵ امراض دامها :
بیماریهای که در میان دامهای منطقه رواج دارد شامل موارد زیر میباشد :
- کُلی یا تب برفکی : این بیماری متوجه دو عضو از اعضای بدن گاو و گوسفند میشود. به این شکل که یا داخل سم این حیوانات زخم شده و چرک میکند و راه رفتن را برای دام مشکل میکند و یا دهان دام آلوده یا چرکین میشود. که در نتیجهٔ آن نمیتواند علف بخورد بر اثر نخوردن علوفه رو به تحلیل رفته، نهایتاً میمیرد. زخمی شدن دهان را اصطلاحاً "دَهَن شِِی"می گویند و با دود ناشی از سوزاندن پارچه یا پوست گرد آن را معالجه میکند و سم دام بیمار را با آب آهک شستشو داده و توسط گیاهی به نام "خش"معالجه میکنند. - وَرار : نشانهٔ این بیماری چاقی کاذب است و به دنبال آن یک سمت از بدن گاو و به ویژه دست و رانش سیاه میشود که در این مرحله بیش از چهار روز زنده نمیماند. این بیماری مسری است وبرای مداوای آن شیاری در ناحیهٔ دم حیوان ایجاد میکنند تا خون جاری شود. با این کار ممکن است حیوان از دام مرگ نجات یابد. - سِپَرز : نوعی بیماری است که غالباً گاوها به آن مبتلا میشوند. گاو مبتلا به این بیماری چیزی نمیخورد به گونهای که میلرزد و انگار دچار سرمای طاقت فرسایی شده است و موهایش بلند میشود. درمان گاوهای مریض توسط خود چوپان یا بَیتار انجام میشود. به این صورت که جای سپرز را که بیشتر قسمت دست گاو است علامت میگذارند و آن نقطه را با میلهٔ فلزی و یا به شکل مربع داغ میکنند. - شِش یا آبله : نوعی بیماری است بیشتر بزها دچار آن میشوند. نشانهٔ آن تاول پستان و زیر چشم و زخم شدن بدن بز همراه با تب میباشد. دراین بیماری پوست دام مبتلا خراب میشود و قابل استفاده در صنعت نیست و سقط جنین صورت میگیرد. - سُم پُشتی(سِراجِه) : بالای سم حیواناتی از قبیل اسب و قاطر زخم میشود. این بیماری با داغ کردن محل زخم ملاجعه میشود. - اوُفوُ : این بیماری مختص حیواناتی نظیر اسب و قاطر است که بار سنگین حمل میکنند. در این بیماری زانوی حیوان ورم کرده، پس از مدتی چرک میکند و توان راه رفتن از حیوان سلب میشود. داروی درمان این ناراحتی را پیهٔ بز و زرد چوبه میدانند. - اِشکَنج : به غدهای که در شکم دام ایجاد میشود، اشکنج گفته میشود. چوپانان بر این باورند که به هنگام نمک دادن حیوان نباید به او ضربهای زد. اگر ضربهای بر او وارد شود، نمک تبدیل به غدهای در کبدش میگردد. - کچلی : در این بیماری، صورت و اطراف بدن و شاخ دام زخم میشود و موجب ریزش موی حیوان میگردد. به این بیماری"سُمِک"نیز میگویند. برای ملاعجه باید با دارو یا روغن موضع آلوده را پس از شست وشو، مالش دهند. - زال : در این بیماری دامها به نوعی زردی مبتلا میشوندکه باعث تحلیل رفتن آنها میگردد. برای نجات دام از این مرض پس از خواباندن دام زبانش را بیرون میآورند و با بریدن قسمتی از گوش حیوان و جاری شدن خون، حیوان را معالجه میکنند. - مارگزیدگی : مارهای سمی در مناطق کوهستانی و در فصل تابستان که آب کم است، بیشتر نمایان میشوند. این مارها هنگام چرای دام غالباً لب یا زبان آنها را نیش میزنند و بدین گونه سم را وارد بدن حیوان میسازند. برای معالجهٔ دام مارگزیده از وسیلهٔ سنتی استفاده میکنند و آن وسیلهای است که"سَرکَش کَل"خوانده میشود و از شاخ گاو درست شده. با این ابزار محل گزیدگی مار را میمکند و وقتی محل مکیده شد، ورم کرد با شئی تیز مانند تیغ جای متورم شده را شیار میدهند تا سم با خون از آن خارج شود. سپس به موضع گزیده شده سیر کوبیده میمالند و با این شیوه دام را از خطر مرگ نجات میدهند. البته نجات دام بستگی به محل گزش مار و زمان پی بردن به گزیده شدن حیوان دارد، زیرا اگر دیر متوجه شوند و سم در بدن حیوان منتشر شود نجات دام مشکل تر است. - کندو یا کلیک : نوعی بیماری انگلی است و نشانهٔ آن بی رمقی، بی اشتهایی به چرا و ورم کردن زیر گلو است. در این بیماری، دامداران به گله نمک میدهند و به مدت دو ساعت آب به دامها نمیدهند تا معالجه شود. ۳-۵ پرورش پرندگان اهلی : پروش و نگهداری اقسام ماکیان امروزه کم و بیش در میان روستاییان ادامه دارد که گذشته از استفادهٔ شخصی برای فروش به بازارهای مختلف عرضه میدارند. متاسفانه روستاییان هنوز به پرورش یک نژاد خالص نپرداختهاند و همه نوع مرغ و خروس در مرغداریهای روستاها دیده میشود. خروس از یک نژاد و مرغ از نژاد دیگر است و جوجههای یک مرغ هم رنگ وهم قد نیستند. همچنین محصول سالانهٔ آنها چه از نظر تخم و چه از جهت گوشت نسبت به مرغهای خارجی خیلی کم تر است. جوجه کشی به روش طبیعی:در این روش ۱۲ تا ۱۴ تخم مرغ نطفه دار و سالم را زیر مرغی که آماده برای خوابیدن روی تخم مرغ هاست(مرغ کُرچ)قرار میدهند. اگر مرغ به طور مرتب روی تخم مرغها بخوابد ۲۰ تا۲۱روز طول میکشد تا جوجهها سر از تخم بیرون آورند. در تمام این مدت باید آب و دانه و سبزیجات تازه مانند شبدر، یونجه و غیره به مرغ مادر رسانند تا برای رفع گرسنگی و تشنگی به دنبال آب و دانه نرود. با تهیه ی-تخم مرغهای تازه و نطفه دارو تمیز نگاه داشتن محل زیست مرغ و مواظت از مرغ مادر میتوان امیدوار بود که تمام تخم مرغها به جوجه تبدیل شوند. ۴-۵ صنایع دستی : در گذشته استفاده از پاچال مرسوم بوده است. از پاچال به عنوان دستگاهی برای بافت پارچه استفاده میشده است و روی آن پارچه و چادر شب میبافتند. نمد مالی نیز از دیگرکارهای دستی مردم بوده است که با آن شُولا و کُولِر درست میکردند. ۱-۴-۵ حصیر بافی : در گذشتههای نه چندان دور، روستاییان، و اکثر مردم شهرنشین از حصیر به عنوان زیر انداز استفاده میکردند و خانههای بسیاری با حصیر مفروش بود. ولی با پیشرفت و پیدایش موکت و فرشهای ماشینی، حصیر را بر خود تنگ دیده جای خود را به آنها سپرده است. امروزه فرش و موکت جای حصیر را گرفته، استفاده از حصیر جنبهٔ فرعی دارد و بسیار کم مورد استفاده قرار میگیرد.
حصیر از گیاهی به نام"لی"بافته میشود. لی گیاهی است باریک با برگهای دراز که در شمال ایران به ویژه در کنارهٔ رودها و مردابها میروید. برای بافت حصیر ابتدا در زمین صاف و همواری به اندازههای دلخواه و در چهار نقطه از زمین به شکل مستطیل، چوبهای نسبتاً ضخیم که چونگام نامیده میشود قرار میدهند و با نخ به هم میبندند. سپس به فاصلهٔ ۲تا۳ سانتیمتر دو سر نخ بافته شده از کنف به نام نخ وش و یا نخی که از الیاف لی میباشد و قبلاً آن را به شکل ریسمانی باریک و نازک در آوردهاند، به دو سر چوب میبندند که تار حصیر شمرده میشود. عرض حصیر بستگی به نیاز و نظر بافنده دارد. سپس به اندازهٔ عرض حصیر تار ریسمان را که حدوداً بین ۷۰تا۸۰ رشته نخ میباشد از سوراخ هایی که به فاصلهٔ ۱سانتیمتر از هم در چوبی به نام شانه تعبیه شده است، عبور میدهند در نتیجه تمتمی سوراخهای شانه از نخهای گیاهی یا کنفی پر میشود. در مرحلهٔ بعد حصیر باف(بوریا باف)لیها را از سمت راست به صورت یک تار در پایین بافته و سپس از سمت چپ عکس این عمل را تکرار میکند. پس از هر دور بافتن شانه را محکم به پودها میکوبند تا لی کاملاً تار و پود حصیر را بپوشاند. این عمل تا پایان کار انجام میگیرد. وقتی کار بافت تمام شد، نخهای زاید را گره میزنند و بدینگونه حصیر کامل به دست میآید. زمان رستن این گیاه در فصل بهار است و هنگامی که طول آن به حدود۱/۵ تا ۲ متر رسید با وسیلهٔ تیز(داس اره)آنها را میبرند و پس از تمیز کردن در مقابل نور آفتاب قرار میدهند تا خشک و سفید شود و رنگ مطلوب را به دست آورد.
۲-۴-۵ چادر شب بافی : چادر شب بافی از جمله صنایع دستی منطقهٔ تنکابن به حساب میآید که سابقهای طولانی دارد و بافت آن نیاز به تخصص چندانی ندارد. دو نوع چادر شب در منطقه تهیه میشود:یک قسم آن ابریشمی و نوع دیگر آن پنبهای است. ارزش چادر شب پنبهای از چادر شب ابریشمی کمتر است زیرا چادر شب ابریشمی با دوام تر و از جهت کیفیت مرغوب تر میباشد و افزون بر این نکات چادر شب بافته شده از ابریشم زیبا تر میباشد. در گذشته به دلیل تهیه ابریشم در منطقهٔ تنکابن چادر شبهای ابریشمین بیشتر بافته میشد ولی امروزه بافت چادر شبهای نیمه پنبهای بیشتر متداول است. طریقهٔ بافت چادر شب : ابتدا پنبه را به وسیلهٔ دوک یا چرخ دستی به نخ تبدیل میکنند که در گویش محلی به آن"چَر"گفته میشود. این چرخ دستی از یک چوب مدور بزرگ پایه دار تشکیل شده است که توسط طنابی به حرکت در میآید. ابتدا پنبه را به نوک قرقره وصل میکنند. سپس چرخ را با دست حرکت میدهند ودر ضمن چرخاندن، پنبه را با دست تنظیم میکنند تا نخ به طور منظم و صاف تولید شود. عدهای برای بافت چادر شب از نخ آماده استفاده میکنند.
به هر صورت نخ به دست آمده را در ظرفی که قبلاً رنگ دلخواه را در آن درست کردهاند قرار میدهند. پس از خشک کردن نخهای رنگ شده، آنها را درون لولهٔ قرقره که از چوب ساخته شده است و در اصطلاح محلی تنی خوانده میشود میگذارند و در محل کار به کمک دو شاخه هایی که در فاصلههای دو متری از هم قرار دارند و تعداد آنها به ۲۰ عدد میرسد، به زمین فرو میکنند. و بافندگان نخ هایی را که درون لولهٔ قرقره قرار دارند با رفت و آمد زیگزاگی از میان دو شاخه عبور میدهند که در اصطلاح به آن"کار بَتِنیم"می گویند. و برای آنکه نخهای تنیده بر روی"نارد"به هم اتصال پیدا نکنند و منظم به مانند چوب هایی به طول تقریباً۰.۵ متر لابه لای نخها قرار میدهند. سپس پاچال درست میکنند و نخهای آماده شده را از لای"وَرد" عبور میدهند. قبل از ورد و شانه، لازم است که ورد را روی پایهای به نام"تاب شان کُن چَر"قرار دهند. در این هنگام کار آمادهٔ پاچال است. پاچال تشکیل شده است از دو چوب بلند که پایهای هم دارد به طول دو متر و عرض یک متر، مانند تختخواب. با این تفاوت که کف ندارد. بر فراز پاچال طنابی از سقف آویخته شده است که پنج سر دارد. دو سر آن به ورد وصل است. بین ورد و طناب لولایی چوبی قرار دارد که وظیفهٔ آن نگهداری ورد میباشد و اصطلاحاً عَروس عَروسی خوانده میشود. یک"نارد"هم در جلو وجود دارد که پارچهٔ آماده شده را به دور آن میپیچند و در یک سر آن سوراخ داردکه گاهی آهن و یا شاخ گوزنی در آن میگذارند تا بر اثر سنگینی، پارچه لوله نشود.
قسمت دیگر از دستگاه بافت چادر شب"رَجه"می باشد که در وسط ورد و نخ قرار دارد و در زیر پا به دو پدال وصل است که به آن"پاکِتِله"می گویند.
در موقع بافتن، پاورد را پایین و بالا میآورند و پس از بالا و پایین رفتن، برای عبور پود از تار باید"ماکو"باشد که در وسط آن ماسولهٔ کوچکی قرار دارد. پس از آنکه چادر شب به اندازهٔ مورد نظر بافته شد آن را از پاچال بیرون میآورند، به مصرف میرسانند.
۳-۴-۵ نمد مالی : هنر نمد مالی نخست در میان مردم گله دار و روستاییان پدیدار شد. هنر نمد مالی که به صنعت چهل سالگان نیز معروف میباشد، صنعتی است پر مشقت که با آنکه نیروی جوان میطلبد، جوانان گرایشی به این هنر ندارند. نمد مالی که بیشتر جنبهٔ خانگی داشت هنوز از میان نرفته است و کم و بیش به همان صورت به ویژه در میان دامپروران مناطق کوهستانی تنکابن رونق دارد و هر چه زمان میگذرد بر اهمیت آن افزوده میشود و دلیل آن مقاوت نمد در برابر رطوبت میباشد. روش تهیهٔ نمد : برای تهیهٔ نمد مرغوب تلاش میشود تا از پشم پائیزه گوسفندان که دارای چسبندگی کمتری است استفاده شود و از پشم بهاره کمتر استفاده میکنند. پشمها را پس از تمییز کردن کمان میزنند تا بتوانند راحت تر از آنها بهره بگیرند. سپس پارچهای که اندازهٔ آن بستگی به میل و سلیقهٔ صاحب کار دارد پهن میکنند و روی آن نقشهای متفاوتی درست میکنند و روی نقش را با پشم به قطر معینی میپوشانند. بعد روی پشمها آب نیم گرم میپاشند و پشمها را به صورت قالب نمد در آورده، پارچه را جمع میکنند و به صورت لوله در میآورند. کار مالش را با پا آغاز میکنند و سپس با آرنج دست ادامه میدهند تا پشمها کاملاً به هم بچسبند و به صورت نمد قابل استفاده در آید.
در گذشته بیشتر صاحب کار پشم را خریداری میکرد و آنگاه نمد مالهای محلی را با خبر میساختند تا با مشورت رنگ و اندازهٔ نمد را تعیین کنند و بعد نمد مالها در اتاق نمد میزدند. ولی امروزه نمد مالها در جای مخصوصی بنا به ذوق و سلیقهٔ خود نمد را تهیه کرده برای فروش به بازار عرضه میکنند. روش تهیهٔ نمد از دیر باز به همین گونه رواج داشته است واگرچه آموزش نظری در انتقال این فن وجود نداشته است اما بی تردید به طور عملی و تجربی از نسلی به نسلی یاد داده شده است و حتی در گذر زمان و در انتقال ار استاد به شاگردان تازه، طرحهای جدید نیز به آن اضافه شده است. از نمد علاوه بذ زیر انداز، کلاه و پوششهای دیگر نیز میساختند و به ویژه ساختن زین اسب از نمد اهمیت قابل توجه داشت.
۵-۵ شکار : ۱-۵-۵ شکار به عنوان یک شغل برای کسب درآمد خلاف قانون است، چون رواج چنین حرفهای موجب از میان رفتن نسل حیوانات میشود. از جهت عرف نیز عملی ناپسند شمرده میشود. ناموجه بودن شکار به شکل حرفهای به دلیل گستردگی امر شکار و تعداد زیاد حیواناتی است که شکار میشوند و نسل آنان رو به نابودی میرود، حال آنکه در شکار تفریحی حد معینی برای شکار وجود دارد.
شهرستان تنکابن در گذشتهٔ نه چندان دور شکارگاهها و حیوانات شکاری بسیار داشته است و هستند شکارچیانی که هنوز خاطرات خوش آن روزها را به یاد میآورند. شکارچیان سنتی در گذشته از تفنگ سرپر چخماقی استفاده میکردند. آنان به هنگام شکار با دیدنجای پاهای شکار، مقداری خاکستر را که با خود داشتند به هوا میدادند تا از جهت حرکت باد آگاه شوند و با حرکت در مسیری مخالف مسیر باد از آگاه شدن شکار که شامهای سخت حساس دارد جلوگیری کنند. تقریباً تمامی شکارچیان سنتی به خاطر تفریح و گذران وقت به شکار وقت میپردازند، تا هم از طبیعت لذت برند و هم کوه پیمایی کنند. تعداد اندکی از کوه نشینان به دلیل فقر، شکار را منبعی برای کسب درآمد و گذران زندگی انتخاب میکرده، با فروش گوشت و پوست شکار، زندگی بی رونق خویش را سروسامان میبخشند.
۲-۵-۵ حیوانات شکاری و مناطق شکار خیز : کل، بز کوهی، گوزن، قرقاول، کبک، اردک وحشی ازدسته حیواناتی هستند که شکار آنها با کسب مجوز صورت میگیرد. کل وبز بیشتر از یال کوههای الموت یعنی از ناحیهٔ گرم دم(گَرمِدَر، منطقهٔ کوهستانی سه هزار است. )تا ناحیهٔ اشکور بالا پراکنده است. منطقهای گسترده که این کوهها را در بر میگیرد:کل چال سیالان، علم چال، اجر، گیج کین، گاز چال(گوزن چال)، خش چال، همچنین در لته سری، پیت غار، مازو چال و لَشم که شامل کوههای جنوب و جنوب شرقی تنکابن میباشد. ۳-۵-۵ حیواناتی که شکار آنها ممنوع است : شکار حیواناتی مانند پلنگ و خرس به کلی ممنوع است. نکتهٔ گفتنی آنکه خرسها در فصل زمستان در چله به سر میبرند یعنی مدت ۴۰ روزدر غار یا پناهگاه خود که بین شکار چیان منطقه به"اَسکُول"معروف است زندگی میکنند. آنها در این چهل روز که از سرمای شدید نمیتوانند از سکونتگاه خود خارج شوند دستها و پاهای خود را میلیسند تا چله تمام شود و با گرمتر شدن هوا، بیرون آمده، به زندگی عادی خود ادامه میدهند. ۶- مسکن : مصالحی که در خانهها به کار میبرند از شرایط طبیعی و نوع خاک و آب و هوا و در دسترس و ارزان بودن آن وسایل، تبعیت میکرد. ساخت و بافت روستاهای منطقه تنکابن همسان دیگر مناطق با گذشت زمان تغییر میکند و روستاییان هم به مقتضای زمان رشد کرده، زندگی مادی خود را تغییر میدهند. معماری منطقه تنکابن در انطباق با شرایط اقلیمی و شیوهٔ تولید زراعی حکایت از خلاقیت باشکوه معماری بومی روستاییان دارد. خانههای روستایی منطقهٔ تنکابن علاوه بر سرپناهی امن و زیبایی محل کار، تولید و انبار محصولات و نگهداری حیوانات است. این ویژگی در مناطق ییلاقی دوهزار که کارگاه صنایع دستی نظیر چادر شب و پارچه بافی و غیره دارند، بیشتر به چشم میخورد. در مناطق کوهستانی سکونت گاهها به صورت مجتمع میباشد و همهٔ خانهها بر گرد هم جمع بوده، از مزرعهها جدا میباشد. ۱-۶ انواع مسکن : در یک بررسی کلی انواع ساختمانهای موجود در شهرستان تنکابن از حیث بکارگیری نوع مصالح به سه دسته تقسیم میشوند: ۱-۱-۶ خانههای چوبی : در مناطق جنگلی که چوب به مقدار کافی و از نوع مرغوب و با قیمت ارزان و شرایط آسان در دسترس ساکنان آن نواحی میباشد، بیشتر قسمتهای ساختمان از چوب ساخته شده است. شیوهٔ ساخت این دست از ساختمانها بدینگونه است که چوب را به صورت داربست روی هم قرار میدهند، سپس فواصل چوبها را با کاه گل پر میکنند تا منفذ دیوارها کاملاً پوشیده شود. در سقف اتاق، چوبی که "بامدار"(=یا تیر چوبی که کار تیر آهن را در ساختمانهای جدید دارد. )نامیده میشود، قرار میدهند و شیروانی را با تخته هایی با نام "لَت"(تخته هایی به طول تقریباً۳۰ و عرض ۲۵ سانتیمتر است که در پوشش روی ساختمان به کار گرفته میشود و برای جلوگیری از سقوط آنها بر اثر وزش باد سنگهای نسبتاً بزرگی روی آن قرار میدهند. )که از چوب درختان جنگلی تهیه میشود، میپوشانند. گاه تا طبقهٔ اول را با گل و سنگ با میآورند و ادامهٔ بنا را با چوب و گل میسازند و در پرداخت شیروانی به جای تخته یا لت از حلب بهره میگیرند.
ساختمانهای چوبی واقع در دوهزار معمولاً دارای دو قسمت یا طبقهٔ مشخص میباشد که به طبقهٔ اول و زیرین "جیرکا" و به طبقهٔ دوم"جوکا" گفته میشود. امروزه شکل ساختمانهای قدیمی که بنا به ضرورت و سنت از چوب ساخته شده به نوعی حفظ شده است. تنها در برخی موارد، افرادی که قصد ساختن خانهای تازه دارند از شیوهٔ ساختمان سازی امروزی و مصالح متناسب با آن مانند بلوک و آجر استفاده میکنند. در این میان کسانی هستند که به علت تنگنای مادی به ساختن نوعی سکونت گاه که کم خرج است و به زُگام شهره است مبادرت میورزند. زُگام به نوعی خانه گفته میشود که در آن پس از برپا کردن چهار ستون چوبی، چوب هایی را به شکل ضربدر در وسط ستونها قرار میدهند. سپس میان این چوبها را با کاه گل پر میکنند و با نهادن سقفی از نوع لت و گاهی حلبی، سر پناهی برای اقامت خود تهیه میکنند. از مزایای خانهها ی چوبی جدا از در دسترس بودن مواد اولیهٔ ساختن خانه نظیر چوب و گل و سنگ، مقاوم بودن در برابر زلزله است.
۲-۱-۶ خانههای گلی : گل یک ماده ساختمانی اصیل در منطقهٔ تنکابن به حساب میآید، مادهای که در قدیم بیشتر مورد استفاده قرار میگرفت. استفاده از گل و سنگ در مناطقی که امکان دسترسی به آنها بیشتر بود نظیر مناطق کوهستانی و کنارهٔ رودخانهها بشتر رواج داشت.
چگونگی استفاده از گل در مناطق مختلف با هم تفاوت دارد. در بعضی مناطق گل را در قالبهای چوبی ریخته به صورت آجر در میآورند، آنگاه در ساخت خانه مورد بهره وری قرار میدهند. در پارهای از نواحی نیز گل را به شکل فرش یا گل و کاه مخلوط در آورده، ساختمان را با آن بنا میکنند. بی آنکه از سنگ و آجر استفاده کنند.
۲-۶ روشهای جدید در ایجاد سقف : ۱-۲-۶ شیروانی حلبی : ۴۰ تا ۵۰ سال دوام دارن، ساختن شیروانیها توسط کشاورزان به تنهایی غیر مقدور است بلکه ساختن این نوع بامها بایستی توسط کارگران متخصص انجام شود، حلبی معمولاً ورقهٔ نازکی ازآهن است مه پوششی از مخلوط روی و سرب دارد. اندازهٔ ورقههای حلبی متفاوت است و معمولاً دارای ابعادی برابر۲۵×۳۰ سانتیمتر و ۳۰×۵۰ سانتیمتر و ۵۰×۷۰ سانتیمتر و غیره است که دارای ضخامتهای مختلفی نیز هستو بر خلاف آنچه در ایران رایج است حلبی را بایستی بر روی پوشش تختهای شیروانی کوبید تا استحکام بیشتری پیدا کند. ۲-۲-۶ آهن گالوانیزه : آهن گالوانیزه برای بام ساختمانهای روستایی سالهای زیادی است که به کار میرود. این نوع بامها هم اقتصادی و هم رضایت بخش هستند، این آهنها به زنگ زدن بسیار مقاوم هستند و برای استفادهٔ بیشتر از این فلز بایستی ورقهای آهنی گالولنیزه را رنگ نمود و با یک پوشش رنگی آنرا پوشانید و هرچه پوشش روی آن بیشتر باشد نسبت به زنگ زدن بیشتر مقاومت مینماید، حتی رنگهای مقاوم به زنگ به استحکام آن بیشتر میافزاید، در موقع زنگ زدن آهن گالوانیزه اگر رنگ به سختی روی سطح بام قرار گیرد بایستی بام را با ترپنتینیا سایر مواد دیگر شست تا مواد گریسی آن شسته شود و پس از خشک شدن رنگ آمیزی شود. ۳-۲-۶ آهن چین دار : این نوع ورقهای آهنی نیز برای پوشش بامها مناسب هستند و بدون تخصص زیاد میتوان این نوع ورقها را به کار برد، این ورقها معمولاً در قطعاتی به پهنای ۶۰تا۷۰سانتیمتر ساخته میشوند ولی اندازههای دیگری نیز از آنها در بازار وجود دارند. ۴-۲-۶ ورقهای مواج گالوانیزه : ورقههای گالوانیزهٔ مواج در کشاورزی و در ساختن سیلوها و بام تأسیسات، کشاورزی زیاد به کار میروند، مواج بودن ورقهٔ آهنی به استحکام آن میافزاید و از آن رو دیگر در این بامها احتیاج به پوشش چوبی زیر بام نیست در نتیجه قیمت بام ارزانتر تمام میشود. ورقههای مواج گالوانیزه به ابعاد مختلف با موجی برابر ۳سانتیمتر وجود دارد. پهنای این ورقهها ۶۵سانتیمتر است در صورتیکه موج آهن گالوانیزه در حدود ۵تا۶سانتیمتر میباشد دارای پهنای ۷۰سانتیمتر خواهد بود. معمولاً وقتی در این نوع بامها پوشش تختهای در بام به کار نرود ورقههای آهنی گالوانیزهٔ مواج را بر روی لاپهها مستقر مینمایند، چوب این لاپهها بایستی از انواع محکم بوده تا بتواند بام را در برابر بادهای شدید نگهدارد. همچنین ورقههای آلومینیم مواج که دارای قیمتی برابر آهن گاموانیزهاند و استحکام خوبی در برابر فساد و زنگ دارند. ارزش زیاد آنها در انعکاس و بازگرداندن گرما موجب شده است که در سقفهای ساختمانهای روستایی بسیار به کار روند، همچنین ورقههای رویی مواج، ورقههای سیمانی آسبستوس و ورقههای آسبستوس که دارای پوشش فلزی هستند در بعضی ساختمانهای صنعتی به کار میروند و گران تر از آهن گالوانیزه هستند.
[ویرایش] فرهنگ منطقه
۱-۷ چگونگی فرهنگ منطقه پیش از اسلام : در عهد باستان، علوم، معارف و آموزشهای دینی با هم جمع بودند. دانشهای زمان یا در متن کتاب دینی و یا در شرحها و تفسیرهای مربوط به آن ضبط شده بود. تعلیم و تربیت در آن دوران چونان خود انسان ساده و بدوی بود و انسانها سنن و رسوم و اخلاق را از نسلی به نسل دیگر انتقال میدادند. معلملن و مربیان نوشیده از مشرب آیین زرتشت، مهمترین و مطمئنترین پلهای انتقال فرهنگ و تمدن گذشته به آیندگان بودند و رهبری معنوی آنان ضمن احترام و حفظ سنتها و عادات نیاکان، سرچشمهٔ تغییرات و تحولات اجتماعی میگردید و هدف تربیتی خدمت به جامعه و حکومت بود و مذهب نقشی قاطع و انکار ناپذیر در زندگی افراد داشت. نوع تعلیم و تربیت در این عصر بیشتر بر اساس اسب سواری، شکار و سجایای اخلاقی نظیر عدالت، راستگویی، درستکاری، پرهیزگاری استوار بود. هم چنین علاوه بر تعالیم نظامی و فرهنگی، درختکاری را هم میبایست یاد میگرفتند. ۲-۷ چگونگی فرهنگ منطقه در دورهٔ اسلامی : تاریخ فرهنگی، علمی، اجتماعی ایران، در دورهٔ اسلام از بسیاری جهات با تاریخ دیگر جوامع اسلامی پیوند داشته، بر آنها اثر گذاشته و از آنها تأثیر پذیرفته است.
تاریخ منطقهٔ تنکابن نیز تابعی از کل مجموعه و متأثر از وضعیت فرهنگی و اجتماعی ایران، و پذیرای فرهنگ اسلامی با شتاب یا تأخیر ناشی از موقعیت طبیعی و اجتماعی خود است. از آن جمله مازندران و گیلان و دیلم به جهت دوری از مرکز و سختی راه و وجود موانع طبیعی نظیر کوههای سر به فلک کشیدهٔ البرز و جنگلهای انبوه و متراکم، تا مدتها از سیطره و نفوذ خلفای بغداد بر کنار ماند و در نتیجه تا دیر زمانی فرهنگ و مظاهر قدیمی خود را حفظ کرد.
بعد از اسلام دو نوع آموزش در ایران به وجود آمد که منطقهٔ شمال هم از آن بی بهره نبود. در شیوهٔ اول ایرانیان تازه مسلملن شده به فراگیری قرآن و زبان عربی پرداخته و در روش دوم غیر مسلمانان با راهنمایی موبدان زرتشتی به حفظ مبانی فرهنگ اسلامی پرداخته، شئون ملی خود را پاس میداشتند. نجبا علاوه بر حفظ سنن باستانی، زبان عربی نیز یاد میگرفتند تا به مسائل روز آگاهی یابند. در واقع ایرانیان یکی از بنیان گذاران جنبش تعقل در مذهب، در برابر تعبد صرف مذهبی عرب بود. با قیام صفاریان در قرن سوم هجری(۲۵۰ه. ق)شهرهای طبرستان مستقل شد. در سال ۳۱۵ه. ق زیاریان بر طبرستان حاکم شدند و نفوذ فرهنگ اسلامی در شمال ایران از این تاریخ آغاز شد. علویان در شمال ایران به اشاعه تعلیمات خود پرداختند و دامنهٔ این تعلیمات تا تنکابن توسعه یافت و آنان به تدریج علویان طبرستان نام گرفتند. از ویژگیهای مهم تعلیم و تربیت بعد از اسلام خارج شدن آن از انحصار طبقات ممتاز و آزادی تحصیل علوم در تمام مراحل برای همگان بود. از قرن ۴و۵ تا قرن۷و۸ هجری هر جا که مسجد یا زیارتگاهی وجود داشت، تعدادی طلبه نیز آنجا گرد میآمدند و از عالمان عصر بهره میبردند.
اواخر قرن ۸ هجری سادات کیا سلطانیها در جنگ مازندران شکست خوردند و عدهای از فرزندانشان به گیلان ره سپار شدند ولی پس از چندی بر اثر بدرفتاری حکام اشکور به نیت تعلیم مسلمانان راهی کلارستقان شدند. علی کیا به مازندران شتافت و حدود آمل به حضور پسر عم خود سید قوام الدین بار یافت و با خانوادهٔ خود به راهنمایی مردم این خطه پرداخت. در این زمان سیدی از تبار ایشان به نام رکابزن کیا، از سادات حسینی، در محل ران کوه که در غرب سیارستقان قرار داشت و جزو تنکابن محسوب میشد، حکومت میکرد و ضمن حکومت مردم را ارشاد و به اشاعهٔ تعلیمات دینی نیز مشغول بود. از عهد صفویان که مذهب تسنن موقوف و مذهب تشیع تقویت شد، تعلیم و تربیت آن دوره نیز تا ۳۰۰ سال در معارف و فرهنگ تنکابن_همچون اکثر نقاط ایران_نفوذ داشت و تا حال نیز ادامه دارد. طی نامهای از طرف شاه طهماسب به مرحوم آقا شیخ حسین میان کوه محلهای از عرفای به نام منطقهٔ تنکابن، از وی خواسته شد تا به در بار صفوی رفته، اطلاعات علمی و فرهنگی را به دیگران انتقال دهد. علاقه مندی وی به تأسیس پرورشگاه و نیز ارزش قائل شدن برای افراد با سواد و بهره جویی از آنها برای با سواد کردن دیگران دو نقطهٔ روشن در تاریخ آن زمان است. با پدید آمدن فتنهٔ افغان در سال ۱۱۴۸ه. ق بار دیگر فرهنگ این ناحیه به تبع از رهنگ کل جامعه دچار وقفه و رکود شد، زیرا طبرستان و گیلان که تنکابن جزئی از آن به حساب میآمد پیوسته در معرض هجوم بیگانگان و فرهنگ آنان قرار داشت. آشفتگی اوضاع همچنان ادامه داشت تا با به قدرت رسیدن نادر شاه امنیتی نسبی در این سامان بر قرار شد.
۸- دین مردم منطقهٔ تنکابن : پس از حملهٔ اعراب به ایران و بسط آیین تازه، مردم خطهٔ مازندران و گیلان به دلیل موقعیت طبیعی خود نظیر کوههای سر به فلک کشیده و جنگلهای انبوه که همچون حصاری استوار منطقه را از یورش بیگانگان در امان داشت، تا مدتهای طولانی در برابر اعراب ایستادند و بر باورهای دیرین خود پای فشاردند. و پس از پذیرش اسلام نیز این نواحی کانون قیامها و مخالف خوانیها علیه خلفای اموی و عباسی بوده است. به نوشتهٔ رابینو"مازیار (۲۲۴ هجری ) از فرمانبرداری نسبت به خلفا سر باز زد و آیین زرتشتی را ترویج و مسلمانان را تحقیر کرد، وی خدمات و مناصب گوناگونی به پیروان بابک و مزدک و موبدان دیگری بخشید و این عده فرمان به ویران کردن مساجد و از بین بردن آثار اسلامی دادند. و در نهایت پذیرش آیین جدید نه با زور اسلحه و برتری نظامی بیگانگان، که به دلیل خواست باطنی و اقبال از نکات مثبت دین نوین بود، به گونهای که حسن بن زید علوی(داعی کبیر)توانست با نفوذ در اندیشه و قلب مردم این سامان، دین اسلام را در میان آنان رواج دهد. "اسلام در اوایل قرن دوم هجری جایگزین دین مزدیسنا... در طبرستان شد.
مردم تنکابن هم چنین چالوس بیشتر از طرفداران سادات علوی و نخست پیرو حسن ابن زید بودند و بعدها مذهب امامیه را مذهب رسمی خود قرار دادند. "باید گفت مردم مازندران به ویژه کلار و چالوس از نخستین گروندگان به حسن بن زید(داعی کبیر)بودند... محمد و دیگر سران بخش کلار در آن روز برابر۲۵رمضان سال۲۵۰ هجری دست یاری و همکاری به او دادند و این نخستین روز فرمانروایی داعی کبیر است. سید از رهبران و اولین پیشوای مؤثر شیعهٔ چهار امامی است.
۹- زبان مردم تنکابن :
زبان مردم مازندران نیز مانند بسیاری نقاط دیگر طی یک مرحله تغییر و تحول به فارسی دری تبدیل شد. هر چند گویش تبری در بسیاری از نقاط هم چنان موجودیت خود را حفظ کرد. امروزه در میان گالشها و ساکنان مناطق کوهستانی ما شاهد ادامهٔ حیات زبان تبری هر چند با اختلاف در تلفظ واژهها در نقاط مختلف، میباشیم. در قرنهای ۳و۴ هجری، به روزگار علویان و آل زیار و آل بویه، زبان طبری یا مازندرانی از ریشه و بن زبانهای کهن است. اعتمادالسلطنه در التدوین ذکر کرده است که زبان ساکنان قسمت جنوبی سواحل بحر خزر و جبال طبرستان به این زبان تکلم میکردند، و امروزه نیز کلمات لغات پهلوی در آن فراوان است . در حال حاضر زبان طبری یا گویش طبری به زبان مازندرانی یا لهجهٔ مازندرانی مشهور است. این زبان به مثابهٔ یکی از زبانهای کهن ایرانی دارای قواعد و دستور زبان خاص خویش است. زبان مازندرانی یکی از لهجههای ایرانی بسیار نزدیک به فارسی است. معهذا در آن لغات زیاد و اشکال گرامری خویشاوند پهلوی دیده میشود، تنوع زیادی در این لهجههای ولایتی دیده میشود .
در مناطق کوهستانی و در میان گالشها نشانه هایی از گویش مازندرانی بازمانده از زبان تبری بر جا مانده است. همان گونه که آثار قدیمی بسیاری در مناطق کوهستانی تنکابن یافت شده، که با خود نشان از رواج زبان پهلوی در این سامان دارد، دلیل وجود آثار قدیمی در مناطق کوهستانی فراهم تر بودن امکان زندگی در آن نواحی بوده است. هم چنین دفینهها و آثار باستانی در گورستانهای قدیمی وجود داشته است.
[ویرایش] منابع
- نگاهی همه سویه به تنکابن، دکتر حبیی الله مشایخی، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی
- ساختمانهای چوبی، پرویز نیلوفری، انتشارات دانشگاه تهران
- اداره ارشاد تنکابن
- کتابخانه عمومی تنکابن
- اداره منابع طبیعی شهرستان تنکابن
- مدیریت جهاد کشاورزی شهرستان تنکابن
- بخشداری تنکابن
- شهرداری تنکابن
- بنیاد مسکن انقلاب اسلامی شهرستان تنکابن
- سازمان نقشه برداری کل تهران
- سازمان آمار و انفورماتیک ایران
- بنیاد مسکن انقلاب اسلامی تهران
- سازمان میراث فرهنگی ایران