افسر
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
معانی واژه اَفسَر:
- افسر کسي که در نظام داراي درجه باشد.
- افسر به معنی کلاه
- شيخالرئيس متخلص به افسر از شاعران ایرانی
- افسر يکي از شعراي فارسي زبان ايران که در هند ميزيست
- افسر از شعراي فارسي زبان که بدربار عالمگير پادشاه در آمد و لقب معزز خان يافت و در بنگاله در گذشت
- داراب افسر بختیاری
این صفحه برای ابهامزدایی است و پیوندهایی به صفحات مختلف با نامهای مشابه دارد. اگر با دنبال کردن پیوندی در صفحهای به اینجا رسیدهاید، در صورت تمایل، به همان صفحه بروید و آن پیوند را به صفحهٔ مناسب خودش مربوط کنید.