زبانشناسی
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
زبانشناسی |
زبانشناسی نظری |
آواشناسی |
واجشناسی |
واژهشناسی |
نحو |
معناشناسی |
معناشناسی واژگانی |
سبکشناسی |
تجویز و توصیف |
کاربردشناسی |
زبانشناسی کاربردی |
جامعهشناسی زبان |
زبانشناسی شناخت |
زبانشناسی تاریخی |
گونهشناسی زبان |
دستور گشتاری |
ریشهشناسی |
زبانشناسی ميکوشد تا به پرسشهايي بنيادين همچون «زبان چيست؟» و «زبان چگونه عمل میکند؟» پاسخ گويد. برای نمونه در اين که «زبان آدمی با سامانه ارتباطی ديگر جانوران چه تفاوتی دارد؟»، «کودک چگونه سخن گفتن میآموزد؟»، «انسان چگونه مینويسد و از چه راهی زبان نانوشتاری را واکاوی (تحليل) میکند؟»، «چرا زبانها ديگرگون میشوند؟» و جز اينها. کسی را که به بررسیهای زبانشناختی ميپردازد، زبانشناس مینامند. زبانشناس اگرچه بايد آزمودگی گستردهای در چندين گونه زبان داشته باشد ولی بايستگی و لزومی ندارد که به روانی به چندين زبان سخن بگويد. برای او مهمتر اين است که بتواند پديدههای زبانشناختی را مانند سامانه واژههای يک زبان يا کارواژههای آن را کندوکاو نمايد و بازبشکافد. او بيشتر يک مشاهده گر برون گرا و ورزيده است تا يک طرف گفتگو.
دانش زبانشناسی با کتاب دستور سانسکريت نوشته پانينی هندی آغاز گشت. پانينی در سده پنجم پيش از زايش مسيح دستور زبان بسيار پيشرفتهای نوشت.
دانش زبانشناسی شاخههای گوناگونی دارد. برخی از آنها از اين قرارند: زبانشناسی سنجشی-تاريخی، دستور گشتاری، دستور زايشی، آواشناسی، معناشناسی و گونهشناسی زبان.عصب شناسي زبان و زبان شناسي باليني نيز از شاخه هاي جديد زبان شناسي ميباشند