Ebooks, Audobooks and Classical Music from Liber Liber
a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z





Web - Amazon

We provide Linux to the World


We support WINRAR [What is this] - [Download .exe file(s) for Windows]

CLASSICISTRANIERI HOME PAGE - YOUTUBE CHANNEL
SITEMAP
Audiobooks by Valerio Di Stefano: Single Download - Complete Download [TAR] [WIM] [ZIP] [RAR] - Alphabetical Download  [TAR] [WIM] [ZIP] [RAR] - Download Instructions

Make a donation: IBAN: IT36M0708677020000000008016 - BIC/SWIFT:  ICRAITRRU60 - VALERIO DI STEFANO or
Privacy Policy Cookie Policy Terms and Conditions
امپراتوری اول فرانسه - ویکی‌پدیا

امپراتوری اول فرانسه

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد.

تاریخ فرانسه
تاریخ دوره‌های فرانسه
گل‌ها
گل‌های رومی
فرانک‌ها
فرانسه در قرون وسطی
فرانسه در آغاز دوره مدرن
فرانسه در سده نوزدهم
فرانسه در دوران مدرن
دودمان‌ها و حکومت‌ها
مروونژی‌ها (۷۵۱-۴۱۰)
کارولنژی‌ها (۹۸۷-۷۵۱)
کاپتی‌ها (۱۳۲۸-۹۸۷)
دودمان والواها (۱۵۸۹-۱۳۲۸)
دودمان بوربون‌ها (۱۸۳۰-۱۵۸۹)
جمهوری اول (۱۸۰۴-۱۷۹۲)
    مجمع ملی (۱۷۹۵-۱۷۹۲)
    دیرکتوار (۱۷۹۹-۱۷۹۵)
    کنسول‌های فرانسه (۱۸۰۴-۱۷۹۹)
امپراتوری اول (۱۸۱۴-۱۸۰۴)
بازگشت بوربون‌ها (۱۸۳۰-۱۸۱۴)
سلطنت ژوئیه (۱۸۴۸-۱۸۳۰)
جمهوری دوم (۱۸۵۲-۱۸۴۸)
امپراتوری دوم (۱۸۷۰-۱۸۵۲)
جمهوری سوم (۱۹۴۰-۱۹۷۰)
دولت ویشی (۱۹۴۴-۱۹۴۰)
جمهوری چهارم (۱۹۵۸-۱۹۴۶)
جمهوری پنجم (از ۱۹۵۸ تاکنون)
موضوعی
استان‌های تاریخی فرانسه
تاریخ اقتصاد فرانسه
تاریخ نظامی فرانسه
تاریخ استعمارگری فرانسه
تاریخ هنر فرانسه
تاریخ ادبیات فرانسه
تاریخ زبان فرانسوی
فرهنگ فرانسه
گاهشمار تاریخ فرانسه
پروژه تاریخ فرانسه

امپراتوری یکم فرانسه یا امپراتوری فرانسه یا امپراتوری ناپولئون دوره‌ای از تاریخ را در بر می‌گیرد که در آن ناپلئون بناپارت توانست به جز فرانسه بر بخش بزرگی از اروپا چیره گردد.این امپراتوری به سالهای ۱۸۰۴ تا ۱۸۱۴ میلادی،دوره کنسول‌های‌فرانسه و بازگشت بوربون‌ها و همچنین صد روزی را که در سال ۱۸۱۵ ناپولئون کوشید تا به قدرت بازگردد را در برمی‌گیرد.

امپراتوری فرانسه در آینده به دست ناپلئون سوم(۱۸۵۲-۱۸۷۰ میلادی) و با نام امپراتوری دوم فرانسه بازسازی شد.

فهرست مندرجات

[ویرایش] خاستگاه

ناپولئون به یکی از اعضای دیرکتوار به نام سیه نزدیک شد و از او خواهان پشتیبانی برای کودتا علیه رژیم فرمانروا شد.طرح این کودتا را ناپلئون،برادرش لوسین،تالیران و روژه دوکو کشیده بودند.در روز ۹ نوامبر نیروها به رهبری ناپولئون کنترل اوضاع را در دست گرفتند،مجلس را منحل کردند و در اعلامیه‌ای با نام ناپلئون،دوک و سیه خود را کنسولهای موقت گرداننده دولت خواندند.سیه چشین می‌پنداشت که ریاست دولت را در دست می‌گیرد ولی از ناپلئون رودست خورد.ناپلئون خود را کنسول یکم خواند و نیرومندترین فرد فرانسه شد.در سال دهم فرمانروایی قدرت او چنان افزوده شد که کنسول همیشگی فرانسه شد.

او در راه بازسازی فرانسه و سفت نمودن پایه‌های قدرتش گام برداشت و کم کم به سوی تشکیل امپراتوری گام برداشت.او اندک اندک از شور مخالفان و جمهوریخواهان با فشارهای اداری سیستماتیک،تبعید و پیگرد قانونی کاست.در ۱۸ مه ۱۸۰۴ سنا به او لقب امپراتور داد.

ناپلئون پشتیبانی عمومی را با جذب و برانگیختن آرزوهای آن زمان مردم فرانسه به دست اورد.این آرزوها نفرت از اشراف وابسته به رژیم پیشین که از فرانسه گریخته بودند را نیز در بر می‌گرفت.همچنین نفرت از کشورهای بیگانه به ویژه انگلستان ،همچنین پی گیری آرمانهای انقلابی فرانسه از دیگر این آرزوها بودند.

ناپلئون به گونه‌ای گسترده اثرات دولت پیشین را زدود.او می‌دید که ایشان در برپایی برابری بسیار ناتوانند.

[ویرایش] از کنسولی تا امپراتوری

بناپارت که کانون امپراتور شده بود از دید پیوندهای خویشاوندی سنجشپذیر با هیچکدام از فرمانروایان آن زمان اروپا نبود.با آگاهی از اینکه ملت فرانسه پیشتر یک پادشاهی را برانداخته بودند پس توانایی براندازی یکی دیگر را نیز داشتند،پس ناپلئون به تبلیغ برای نظرپرسی از باور مردم درباره سیاست خارجی خود دست زد.او که ایدئولوژی ویژه‌ای نداشت ادعای اینکه پادشاهی مطلق را نیز نداشت،با این همه پادشاهی مستبد بود.او را می‌توان خودکامه‌ای روشنفکر خواند که لیبرالیسم را می‌پسندید.

ناپلئون در سیاست خارجی دیدی گسترده داشت.او کوشید تا نمایی از امپراتوری روم را در میان مردم زنده کند.او همچنین کوشید تا شور ملی‌ را در میان فرانسویان بارور سازد.

او آنگاه به نفوذ در ایتالیا پرداخت.او می‌خواست همانند شارلمانی پشتیبان پاپ باشد.پس از چندی زد و خورد چسباندن دوکنشین‌های کوچک به فرانسه در کاری بیباکانه به مصر رفت.آنگاه به آلمان پرداخت.این اقدامات رشک انگلستان را برمی‌انگیخت.

پس از یکسری جنگ او با الگوی روم به تشکیل امپراتوری خویش می‌اندیشید.در این راه می‌بایست انقلاب را اصلاح کند.

[ویرایش] پیروزیهای زودرس

او نخست در یک سری جنگ پراکنده در اندیشه به چنگ آوردن بازمانده ارمپراتوری مقدس روم افتاد.بخش‌هایی از جنوب آلمان در برگیرنده باواریا،ساکسونی،بادن،وورتمبرگ و هسه دارمشتات را با عنوان کنفدراسیون راین به فرانسه چسباند.پیمان پرسبورگ در ۲۶ دسامبر ۱۸۰۵ به امضا رسید.از سوی دیگر او پادشاهی ایتالیا را به خاک خویش پیوند زد.او با اشغال بخش‌هایی دیگر از اروپا در بازگردانی مرزهای امپراتوری روم پرداخت.

او خویشاوندان خویش را به فرمانروایی ملتهای اروپا گمارد.خاندان بناپارت با اشراف اروپایی آمیختند.ایشان با شاهدختهای با اصل و ریشه پیمان زناشویی بستند و اینچنین پادشاهی خویش را به ایشان پیوند زدند.در ۶ آگوست ۱۸۰۶ او هابسبورگ‌ها را شکست داد و تنها اتریش را در دست ایشان باقی گذاشت تا دیگر نتوانند لقب امپراتوران مقدس روم را یدک بکشند.تنها پروس و آن هم با پشتیبانی ناپلئون از کنفدراسیون راین بیرون ماند.

در دومین لشکرکشی او به جنا ارتش و سرزمین فردریک ویلیام سوم را نابود کرد.کشتارگاه ایلو و خونخواهی که در فریدلند در ۱۴ ژوئن ۱۸۰۷ انجام گرفت کار فردریک بزرگ را به پایان رساند و روسیه،پروس و انگلستان را ناچار ساخت تا در برابر ناپلئون و به ویژه در برابر نیروی دریایی او در یک صف بایستند.

پس از پیمان تیلسیت در ژوئیه ۱۸۰۷ او کوشید اروپا را با قدرتش آشتی دهد.او سرانجام به این نتیجه رسید که نخست انگلستان را نابود کند و آنگاه به گسترش مرزهایش در ایتالیا بیاندیشد.او در ۲۱ نوامبر ۱۸۰۶ در شهر برلین در اندیشه افتاد که دشمن دیرینه‌اش را با محاصره قاره‌ای از پای بیاندازد.در این راستا او دستور داد تا بندرهای شمال و جنوب اروپا(دریای بالتیک و مدیترانه) را بر روی کشتی‌های انگلیسی ببندند.پیرو همین فرمان در ۱۷ دسامبر ۱۸۰۷ به فرمان او نیروی دریاییش شهر کوپنهاگ را به توپ بستند.

پس از کوششی که برای گشودن پرتغال و اسپانیا انجام شد ناپلئون با تزارالکساندر یکم پادشاه روسیه پیمانی را در ارفورت امضا کرد و از اندیشه‌هایش در باره خاور اندکی دست کشید و با سپاهش به مادرید شتافت.نبرد اسپانیا بسیاری از سربازان هواخواه ناپلئون را نابود کرد و او به ناچار سربازان مزدور را جایگزین آنان کرد.ولی پایدارای قهرمانانه اسپانیاییان بر اتریشیان هم تأثیر گذارد.در ۱۸۰۹ ناپلئون به سوی وین لشکر کشید.با افزودن بخش‌هایی از این سرزمین به فرانسه امپراتوری بسیار گسترده شد.

ناپلئون پاپ را به ساوونا تبعید کرد و سرزمینش را نیز به امپراتوری پیوند زد.اندکی پس از آن ناپلئون ناپسری‌اش اوژن دو بوهارنه را برای پادشاهی بر لهستان برگزید و او را بدان کشور روانه ساخت.میان سالهای ۱۸۱۰ تا ۱۸۱۲ ناپلئون از همسرش ژوزفین جدا شد.اندکی پس از آن با آرشی‌دوشس ماری لوئیز اتریشی پیوند زناشویی بست.او در اوج پادشاهی اندک اندک از قدرت برادران و خویشانش که آنها را برای فرمانروایی بر سرزمینهای اروپایی گمارده بود کاست و کوشید سیاست مرکزگرایی را پی گیرد و همچنین توجه بیشتری به پسرش که به تازگی زاده شده بود بنماید.او اکنون در اوج قدرت بود.

[ویرایش] لغزشها

ناپلئون در خواباندن شورش اسپانیا سستی به خرج داد و دشمن اصلی او انگلستان از این بسیار سود برد.انگلیسیها بیکار ننشستند و به برانگیختن یاران ناپلئون و همچنین شکسخوردگان از سپاه او پرداختند.مردانی مانند اشتاین،هاردنبرگ وشارنهورست پنهانی با پروسیها پیوند برقرار کردند.همچنین ناپلئون توان برابری با قدرت معنوی پاپ را نداشت.همچنین او با خویشانش اختلافاتی داشت.پس از این شورشهای ملی و برخوردهای خویشاوندی ناپلئون شاهد خیانت وزیرش بود؛تالیران نقشه‌های ناپلئون را برای مترنیخ اشکار کرده بود.فوشه که در ۱۸۰۹ و ۱۸۱۰ با اتریش مکاتبه داشت هنگامی که بورین به جرم اختلاس محکوم شد هوشمندانه به سوی لوئی و انگلستان رفت.برنادوت که در کنسولی به ناپلئون یاری رسانده بود او را به گونه‌ای بازی داد تا خود بتواند به پادشهای سوئد برسد.بسیاری برای پیروزیهایش پیش او چاپلوسی می‌کردند.کشور دیگر برای جانفشانی در راه او خسته شده بود.سربازان از جنگ اوسترلیتز ناخشنود بودند و برای صلح ایلو می‌گریستند.کاتولیکها او را تکفیر می‌کردند و امپراتوریش از ۱۸۱۱ در برابر بحران بود.

او دیگر ژنرال بناپارت در ایتالیا نبود.ناتوانی جسمانی در او نمایان می‌شد.او چاق شده و غده‌های لنفاویش بزرگ شده بودند.فروریختن ذهنش او را دچار دودلی و تردید ساخته بود.در جنگهای ایلو،واگرام و سرانجام نبرد واترلو شیوه جنگیش که تلفات بسیاری که بر پیاده‌نظام،سواره‌نظام و توپخانه او وارد آورد نشان از شهوت دیوانه‌وار او به پیروزی است.سه جنگ در درازای دو سال ۱۸۱۲-۱۸۱۴ پایان داستان ناپلئون بود.

[ویرایش] سرانجام

در ۱۸۱۲ ناپلئون کوشید تا بر روسیه چیره شود.او پیروزیهای درخشانی در گشودن اسمولنسک و ورود به مسکو را به دست آورد.ولی با پایداری بسیار روسها و بدی آب و هوا روبرو شد.پس به عقبنشینی اندوهباری دست زد.ولی اکنون اروپا بر پاد او شوریده بود.او از سنگری به سنگر دیگر پس می‌نشست.سرانجام او به مرزهای سال ۱۸۰۹ بازگشت.اتریش در کنگره پراگ به ناپلئون طرح آشتی را بازنمود.اکنون دوستانش برنادوت ولیعهد کنونی سوئیس و همچنین فرمانروایان باورایا و ساکسونی هم بدو پشت کرده بودند.سرانجام او پذیرفت که به مرزهای سال ۱۷۹۵ بازگردد.ناپلئون کناره‌گیری کرد ولی در یک دوره صد روزه به قدرت بازگشت ولی باز هم ناکام ماند و حکومت دوباره به بوربونها رسید.

Our "Network":

Project Gutenberg
https://gutenberg.classicistranieri.com

Encyclopaedia Britannica 1911
https://encyclopaediabritannica.classicistranieri.com

Librivox Audiobooks
https://librivox.classicistranieri.com

Linux Distributions
https://old.classicistranieri.com

Magnatune (MP3 Music)
https://magnatune.classicistranieri.com

Static Wikipedia (June 2008)
https://wikipedia.classicistranieri.com

Static Wikipedia (March 2008)
https://wikipedia2007.classicistranieri.com/mar2008/

Static Wikipedia (2007)
https://wikipedia2007.classicistranieri.com

Static Wikipedia (2006)
https://wikipedia2006.classicistranieri.com

Liber Liber
https://liberliber.classicistranieri.com

ZIM Files for Kiwix
https://zim.classicistranieri.com


Other Websites:

Bach - Goldberg Variations
https://www.goldbergvariations.org

Lazarillo de Tormes
https://www.lazarillodetormes.org

Madame Bovary
https://www.madamebovary.org

Il Fu Mattia Pascal
https://www.mattiapascal.it

The Voice in the Desert
https://www.thevoiceinthedesert.org

Confessione d'un amore fascista
https://www.amorefascista.it

Malinverno
https://www.malinverno.org

Debito formativo
https://www.debitoformativo.it

Adina Spire
https://www.adinaspire.com