نهضت جنگل و کودتای ۱۲۹۹
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
یكی از وقایع مهم تاریخ معاصر ایران وقوع كودتای سوم اسفند 1299 است كه دولت انگلستان به دلایلی چند از قبیل عدم تصویب قرارداد 1919 توسط مجلس، جلوگیری از نفوذ روسیه كمونیستی در ایران و حفظ منافع خود در هندوستان نقش اصلی را در كودتا ایفا میكرد. دولت انگلستان از این راه سعی بر اجرای مفاد قرارداد توسط عناصر دست نشانده خود در ایران داشت و بدین منظور ابتدا سیدضیاءالدین طباطبائی را كه روزنامهنگار بود به عنوان مهره اصلی برگزید و مقدمات كودتا را با مشورت و مذاكره با وی فراهم نمود و سپس رضا میرپنج را به عنوان فرمانده قزاقها و فرد نظامی كودتا انتخاب نمود. سرانجام در سحرگاه سوم اسفند 1299 قزاقها به فرماندهی رضاخان میرپنج وارد تهران شدند و با مختصر زدوخوردی با ژاندارمری، تهران را براساس تبانیهای قبلی تصرف كردند. سپس كودتاچیان تصمیمات بعدی خود را مثل انتشار اعلامیههایی با مضمون اعلام حكومت نظامی، دستگیری افراد موردنظر، لغو ظاهری قرارداد 1919 و.... به منصه ظهور رساندند.
در مسیر پر پیچ و خم تحولات ایران از نهضت مشروطیت تا كودتای 1299، نهضت جنگل از جمله پدیدههایی است كه نمیتوان آن را نادیده گرفت. انگیزهها و اهداف نهضت، تركیب رهبران نهضت و رفتارشناسی آنان، فرایند تحولات نهضت، سرنوشت و سرانجام آن، هر كدام مسائل مهمی هستند كه مطالعه و آسیبشناسی آنها میتواند تجربههای ارزشمندی را در اختیار قرار دهد. در این مقال تنها به تأثیر یا عدم تأثیر نهضت جنگل در وقوع كودتای 1299 اشاره میشود.
در جنگ روانی كه انگلیسیها به منظور بسترسازی برای وقوع كودتا در ایران به راه انداخته بودند، بزرگنمایی خطر بلشویسم و به تبع آن خطر نهضت جنگل، نقش مهمی داشت. انگلیسیها به خوبی میدانستند و اذعان داشتند كه « خلق و خوی ایرانی مستعد ویروس بلشویسم نیست»، اما آنچنان بر خطر بلشویسم تأكید میكردند كه بسیاری از ایرانیان باورشان شده بود. گفته میشود هنگامی كه نیروهای قزاق به رهبری رضاخان و سیدضیاءالدین طباطبایی، سحرگاه سوم اسفند 1299 وارد تهران شدند، در جریان بگیر و ببندهای آنها، برخی از بازداشتشدگان قبل از كودتا كه در زندان به سر میبردند، هنگامی كه توانستند از زندان فرار كرده و به خیابان بیایند، چنین پنداشتند كه اشغالكنندگان تهران، حتماً همان بلشویكهایی هستند كه مدتها خبر ورود قریبالوقوع آنها به تهران بر سر زبانها افتاده بود! از این رو، برای اینكه از شرّ اشغالگران رها شوند، برای خوشایند آنها فریاد « زنده باد بلشویسم» سر میدادند!
به هر حال كودتای 1299 به وقوع پیوست، اما این پرسش مهم باقی میماند كه آیا واقعاً نهضت جنگل و به ویژه شاخه بلشویكی آن میتوانست تهران را تصرف كند؟ برای پاسخ به این پرسش دو نكته را باید مورد توجه قرار داد. یكی سیاست روسیه شوروی در قبال ایران، و دیگری، میزان توانایی و امكانات نهضت جنگل. درباره سیاست روسیه شوروی نباید از دیده به دور داشت كه اگرچه در میان برخی از سیاستمداران و نظامیان آن دولت، تمایل به سلطه بر ایران و ایجاد یك دولت دستنشانده در ایران وجود داشت، اما اسناد و منابع تاریخی موجود روشن میسازند كه در آن برهه، دیدگاه رسمی و رویكرد مسلط در سیاستگزاریهای شوروی بر عدم مداخله در امور ایران استوار بود. حضور نیروهای شوروی در نواحی شمالی ایران نیز معلول ترس آنها از دسیسههای انگلیسیها بوده و بیشتر جنبه دفاعی داشت. اما درباره میزان توانایی نهضت جنگل باید به سیر تحولات آن توجه داشت. به نظر میرسد آن نهضت سه مرحله مهم را پشت سر گذاشت. مرحله اول از آغاز نهضت در هنگامه جنگ جهانی اول تا تأسیس جمهوری، مرحله دوم دوره جمهوری، مرحله سوم دوره پس از شكست جمهوری.
در هر كدام از مراحل سه گانه یادشده، نهضت موقعیت ویژهای داشت. در مرحله اول، قدرت نهضت در استانهای گیلان و مازندران به گونهای بود كه دانسترویل، فرمانده نظامیان انگلیس، در زمستان 1296ش برای عبور نیروهای خود از قزوین به شمال كشور، ناگزیر بود كه با میرزا کوچکخان جنگلی قرارداد منعقد كرده و امتیازاتی به او بدهد. مرحله دوم نهضت با تأسیس حكومت جمهوری با شركت بلشویكها در خرداد 1299 آغاز میشود و در اوایل مرداد همان سال با كودتای بلشویكها بر ضد میرزا کوچکخان جنگلی عملاً این مرحله به پایان میرسد. تأسیس حكومت جمهوری اگرچه به ظاهر اوج اقتدار نهضت را نشان میداد، اما به واقع، آغاز مرگ نهضت نیز بود، زیرا با حذف میرزا کوچکخان جنگلی از نهضت و سلطه انحصاری بلشویكها بر آن، نهضت پایگاه مردمی و مشروعیت خود را كه پیش از این نیز به علت عملكردهای هنجارشكنانه برخی از رهبران نهضت آسیب دیده بود، به تمام از دست داد. بدین ترتیب، مرحله سوم نهضت از مرداد ماه 1299 در چنین فضایی شروع شد. زمام امور به دست افرادی همچون احسانالله خان و خالو قربان افتاد و آنها در اطلاعیهای برنامه خود را چنین اعلام كردند: 1. تشكیلات ارتش سرخ ایران مطابق ارتش روسیه و حمله به تهران 2. لغو اختیارات مالكین وامحای اصول ملوكالطوایفی 3. رفع احتیاجات اصلی كارگران شهر و دهات. در چنین شرایطی كه میرزا کوچکخان جنگلی ناگزیر رشت را ترك كرده و به جنگل پناه برده بود، بلشویكها یكه تاز میدان شده بودند. رفتار آنان با مردم به اندازهای نامناسب بود كه تودههای مردم هر لحظه آرزو میكردند كه قوای دولت مركزی به یاری آنان بشتابند و در این راه حاضر به هرگونه كمك و همكاری با قوای قزاق بودند. در چنین شرایطی نیروهای دولت مركزی كه تا چندی پیش از این از پیشرفت در مازندران و گیلان ناامید شده بودند، حمله به بلشویكها را آغاز كردند و مردم نیز به آنان كمك میكردند. بلشویكها فرار را بر قرار ترجیح دادند. مسیو یقیكیان در روزنامه « ایران كنونی» در این باره نوشت: « صبح زود من از منزل بیرون آمدم اولین اشخاصی را كه دیدم بلومكین و دكتر بلینكی بودند كه اتومبیل خود را پر از كالا و اجناس كرده و از رشت به طرف انزلی پیش میرفتند و طوری عجله داشتند كه حتی جواب سلام مرا هم ندادند.»
همین وضعیت تا پایان سال 1299 و پس از آن نیز تا پایان رسمی عمر نهضت یعنی نیمه دوم سال 1300 ادامه داشت. با وجود چنین وضعیتی میتوان گفت كه نهضت جنگل در نیمه دوم سال 1299 قادر به تهدید تهران نبوده است.