کهنالگو
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
در روانشناسی تحلیلی آن دسته از اشکال ادراک و اندریافت را که به یک جمع به ارث رسیده است را کهنالگو یا سَرنمون میخوانند .هر کهنالگو تمایل ساختاری نهفتهای هست که بیانگر محتویات و فرایندهای پویای ناخودآگاه جمعی در سیمای تصاویر ابتدایی است .مانند اساسیترین کنشهای زیستی احتمالاً مهمترین تصاویر ابتدایی در همۀ دورانها و نژادها مشترک است .یک کهنالگو را میتوان همچون یک ذخیرۀ هوشاافزا ،یک نقش سر ،یا یک اثر ارثی تصور کرد که از طریق تراکم تجربیات روانی بیشماری که همواره تکرار شدهاند تکوین یافته است. تصاویر ابتدایی محصول و مرتبط با دو عامل هستند: فرایندها و رویدادهای طبیعی که پیوسته تکرار میشوند و عوامل تعیین کننده درونی زندگی روانی و کل زندگی .این تصاویر به لطف همین طبیعت دوگانه به خوبی میتوانند هر دو دسته دریافتهای بیرونی و درونی را هماهنگ سازند و به آنها معنا بخشند و اعمال انسان را در راستای همین معنا هدایت کنند .این تصاویر با هدایت غرایز ناب به درون قالبهای نمادی ،انرژی روانی را از سردرگمی عظیمی که ادراک محض پدید میآورد خلاصی میبخشد .از این جهت این تصاویر قرینۀ ضروری غرایز هستند ولی افزون بر آن مکانیسمی هستند که بدون آن در یک وضعیت جدید ممکن نبود .
كهنالگوها نیز همانند دیگر مفاهیم تعریفشده در روانشناسی تحلیلی دارای دو ماهیت فردی و جمعی هستند .هرگاه نیروهای کهنالگویی در مقیاس گسترده فعال شوند ,میتوان انتظار نتایج خطرناک و یا سودمندی داشت زیرا کهنالگوها تعیینکنندهٔ نگرشهای روانی و رفتار اجتماعی فرد و جمعند و هر کهنالگو حاوی هر دو دستهٔ ویژگیهای مثبت و منفی است .اگر محتویات مثبت کهنالگو نتوانند به طور ناخودآگاه بروز کنند ,بلکه سرکوب شوند انرژی آنها به جنبههای منفی کهنالگو منتقل میشوند و در این حال پس از مدتی آشفتگی های جدی و غیر قابل کنترل در روان انسان و در جامعه بروز خواهد کرد .
کهنالگوها عناصر فاسدنشدنی ناخودآگاه هستند اما شکل و شمایل آنها معمولاٌ تغییر میکند .کهنالگوها عناصر روانی همبسته با غرایزند که یونگ آنها را چنین توصیف میکند:
-
- ادراک غریزه از خود دقیقا به همان ترتیب که خودآگاهی ادراک از فرایند عینی زندگانی است .
سایر نویسندگان از کهنالگو به اشکال مختلف و تحت عنوان مقولههای تخیل ,نمودگارهای جمعی ,اندیشههای ابتدایی یا ازلی یاد کردهاند .یونگ بر آن است که نمادها و نقشمایههای کهن الگویی محصول تأثیر تلفیقی ساختار اولیه و اصلی روان و بقایای تجربه مکرر و پیوسته بشر یعنی زادهٔ آن دسته از محرکهای طبیعی و اجتماعی هستند که در پشت سر خود آثار اسطورهشناختی شخصی را در روان به جای گزارند.
[ویرایش] چهرههای کهنالگویی
مادر ,پدر ,کودک ,دختر باکره ,فرمانروا ,کاهن ,درمانگر ,آموزگار ,چهار صورت نوعی اساسی نرینه و مادینه -مرد یا زنی که جذابیت جسمی یا جنسی دارد ,زن عاشقکش و مرد عاشقپیشه - مرد پرتکاپو در جهان , پیرمرد و پیرزن خردمند .
[ویرایش] موقعیتهای کهنالگویی
شامل تولد , بلوغ ,خواستگاری ,همبستری ,ازدواج و مرگ است .
[ویرایش] منابع
- والتر اودانیک ،ولودیمیر .یونگ و سیاست .ترجمهٔ علیرضا طیب .نشر نی ۱۳۷۹ ISBN ۹۶۴-۳۱۲-۴۷-۵
- یونگ، کارل گوستاو و دیگران .انسان و سمبولهایش .ترجمهٔ ابوطالب صارمی .کتاب پایا با همکاری انتشارات امیرکبیر .چاپ دوم .زمستان ۱۳۵۹