هزار و یک شب
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
کتابی که در آن قصه ها و افسانه های قدیم کشورهایی چون ایران، هند و سرزمین های عربی گردآمده و به قول بورخس بدل به یک گنجینه ادبی فراملیتی شده است.
"هزار و یک شب" کتابی است که گرداگرد جهان گشته و از هر جا نشانی به خود گرفته و بر هر جا نشانی از خود بر جای گذاشته و ادبیات جهان را از خود متاثر ساخته است.
"هزار و یک شب" نامی است که از زمان ترجمه طسوجی در دوره قاجار در ایران شهرت یافته و نام قدیم آن "هزار افسان" بوده است. پیداست که در سفرها و رفت و آمد مردمان و تجار و بحریان و دیگران به سرزمین های گوناگون مشرق زمین، قصههای هزار افسان تا چه اندازه دگرگونی پذیرفته و از اصل خود دور شده است.
اصل پهلوی کتاب ظاهرا از زمانی که به عربی ترجمه شده از میان رفته است ولی مسجل است که در زمان مسعودی نویسنده مروج الذهب و ابن ندیم نویسنده الفهرست اصل فارسی کتاب وجود داشته است.
نسخه کنونی فارسی توسط عبدالطیف طسوجی تبریزی در زمان محمد شاه و پسرش ناصرالدین شاه به فارسی در آمده و به چاپ سنگی رسیده است. جالب است که چاپ کتاب تا زمان انقلاب اسلامی دست کم به همان سیاقی که چاپ کلاله خاور درآمده بود، مشکلی نداشت اما پس از انقلاب چاپ این کتاب با مسائلی مواجه شد.
علی اصغر حکمت وزیر معارف دوره رضاشاه و اولین رییس دانشگاه تهران به عنوان یکی از پژوهشگرانی که درباره هزار و یک شب تحقیق کرده بود و مقدمه معروف خود را بر نخستین چاپ سربی کتاب نوشت، هزار و یک شب را نمایده ادبیات شرق میداند و مینویسد که این کتاب بهترین تصویر را از زندگی مردم شام ( سوریه ) و ایران و عراق و مصر و جزیرة العرب به دست میدهد. « کتابی که در دو هزار سال قبل به وجود آمده و از لطائف آداب ملل قدیمه شرق مانند هندوستان و ایران و عرب و ترک امتزاج یافته، در مدنیههای بزرگ مانند تمدن ساسانیان و اسلام و خلفای عباسی و فاطمی و اعقاب آنان نسلاً بعد نسل دست به دست رفته است، علی التحقیق از ادبیات آن ملل بهترین نماینده خواهد بود ».
به گفته حکمت این کتاب پیش از دوره هخامنشی در هند به وجود آمده و قبل از حمله اسکندر به فارسی (پهلوی) ترجمه شده و در قرن سوم هجری زمانی که بغداد مرکز علم و ادب بود از پهلوی به عربی برگردانده شده است.
اما اروپایی ها در قرن شانزدهم میلادی، زمانی که هزار و یک شب به دست آنتوان گالان به فرانسه درآمد و در سال ۱۷۰۴ میلادی منتشر شد، با آن آشنایی یافتند.
به گفته علی اصغر حکمت هزار و يک شب پيش از دوره هخامنشی در هند به وجود آمده و قبل از حمله اسکندر به فارسی (پهلوی) ترجمه شده است هيچ کتابی به اندازه «هزار و يک شب» معرف مشرق زمين نيست، و شايد هيچ کتابی به اندازه هزار و يک شب يادگار و يادآور مشرق زمين نباشد. کتابی که در آن قصه ها و افسانه های قديم کشورهايی چون ايران، هند و سرزمين های عربی گردآمده و به قول بورخس بدل به يک گنجينه ادبی فرامليتی شده است. کتابی که گرداگرد جهان گشته و از هر جا نشانی به خود گرفته و بر هر جا نشانی از خود بر جای گذاشته و ادبيات جهان را از خود متاثر ساخته است.
بورخس همه آثارش را مديون هزار و يک شب می دانست و تأثير آن بر بسياری از نويسندگان معروف جهان از جمله کسانی چون جويس انکار ناپذير است. اهميت کتاب بيش از آن است که در اين مقدمه مختصر بتوان به آن پرداخت.
1- ويژه نامه های هزار و يک شب 2- هزار و يک شب از نگاه محمد بهارلو 3- روايت بهرام بيضايی از هزار و يک شب 4- نگاهی به 'پژوهشی در هزار افسان' اثر جلال ستاری 5- حکايات سندباد بحری از زبان جلال ستاری
علی اصغر حکمت وزير معارف دوره رضاشاه و اولين رييس دانشگاه تهران به عنوان يکی از پژوهشگرانی که درباره هزار و يک شب تحقيق کرده بود و مقدمه معروف خود را بر نخستين چاپ سربی کتاب نوشت، هزار و يک شب را نمايده ادبيات شرق می داند و می نويسد که اين کتاب بهترين تصوير را از زندگی مردم شام ( سوريه ) و ايران و عراق و مصر و جزيرة العرب به دست می دهد. « کتابی که در دو هزار سال قبل به وجود آمده و از لطائف آداب ملل قديمه شرق مانند هندوستان و ايران و عرب و ترک امتزاج يافته، در مدنيه های بزرگ مانند تمدن ساسانيان و اسلام و خلفای عباسی و فاطمی و اعقاب آنان نسلاً بعد نسل دست به دست رفته است، علی التحقيق از ادبيات آن ملل بهترين نماينده خواهد بود ».
به گفته حکمت اين کتاب پيش از دوره هخامنشی در هند به وجود آمده و قبل از حمله اسکندر به فارسی (پهلوی) ترجمه شده و در قرن سوم هجری زمانی که بغداد مرکز علم و ادب بود از پهلوی به عربی برگردانده شده است.
اما اروپايی ها در قرن شانزدهم ميلادی، زمانی که هزار و يک شب به دست آنتوان گالان به فرانسه درآمد و در سال ۱۷۰۴ ميلادی منتشر شد، با آن آشنايی يافتند. به همين مناسبت در سال ۲۰۰۴ که سيصدمين سال ترجمه کتاب به زبان های اروپايی بود، به همت يونسکو، جشن و همايشی در فرانسه و آلمان برگزار شد که در آن بسياری کشورهای عربی و بسی از کشورهای دور افتاده جهان چون هاوايی و يوگسلاوی که هزار و يک شب از طريق ترجمه به آنجاها رسيده نماينده داشتند، اما از ايران کسی را به اين جشن فرا نخوانده بودند.
پروفسور مارزلف مدير اين جشن که خود از ايرانشناسان به شمار می رود، در يک مصاحبه با خبرگزاری دانشجويان ايران، ايسنا در ۲۵ آذر ماه ۸۴ در پاسخ اين سوال که چرا از ايرانيان کسی به اين همايش دعوت نشده بود ( در واقع چرا به سهم ايرانيان در کتاب هزار و يک شب بی اعتنايی شده ) گفت بين ايرانيان کسی را پيدا نکرده که بر زبان انگليسی مسلط باشد و به همين دليل کسی را دعوت نکرده است!
کتابی که در آن قصه ها و افسانه های قديم کشورهايی چون ايران، هند و سرزمين های عربی گردآمده و به قول بورخس بدل به يک گنجينه ادبی فرامليتی شده است
حکمت برای اصل و نسب هندی کتاب دو دليل می آورد. يکی از آنها قصه های تو در تو (حکايت در حکايت) است که در ادبيات هند سابقه دارد و ايرانيان نيز به گفته علامه قزوينی با اين شيوه آشنايی داشتند.
دليل ديگر وجود داستان های مشابه داستان های هزار و يک شب در ادبيات قديم هند است: «چنانکه در کتاب قديم هندی موسوم به کاثا ساريت ساگارا » سرگذشتی از غدر و خيانت زنان دو شاهزاده برادر و سفر يکی از آنها حکايت می کند که با زمينه اساسی قصه الف ليله که عبارت از خيانت زنان شهريار و شاه زمان است کاملا نظير و شبيه می باشد ».
هم او دليل آنکه کتاب پيش از اسکندر به فارسی درآمده به مروج الذهب مسعودی متوفی به سال ۳۴۶ ه . ق و الفهرست ابن نديم متوفی به سال ۳۸۵ ه . ق مراجعه می دهد و سپس با اشاراتی به مشابهت هزار ويک شب با کتاب استر تورات استدلال می کند که هر دو کتاب در يک زمان و پيش از حمله اسکندر نوشته شده اند و از يک سرچشمه آب خورده و هويت واحدی دارند.
به هر صورت "هزار و يک شب" نامی است که از زمان ترجمه طسوجی در دوره قاجار در ايران شهرت يافته و نام قديم آن "هزار افسان" بوده است. پيداست که در سفرها و رفت و آمد مردمان و تجار و بحريان و ديگران به سرزمين های گوناگون مشرق زمين، قصه های هزار افسان تا چه اندازه دگرگونی پذيرفته و از اصل خود دور شده است.
به قول علی اصغر حکمت « هر دسته حکايات يادگار ملتی و اثر فکر جماعتی است ». هزار افسان وقتی به عربی ترجمه شده، نخست الف خرافه و سپس الف ليله خوانده شده، و چنانکه حکمت می گويد در زمان خلفای فاطمی مصر به صورت الف ليلة و ليله ( هزار و يک شب ) در آمده است.
اصل پهلوی کتاب ظاهرا از زمانی که به عربی ترجمه شده از ميان رفته است ولی مسجل است که در زمان مسعودی نويسنده مروج الذهب و ابن نديم نويسنده الفهرست اصل فارسی کتاب وجود داشته است. (۱)
نسخه کنونی فارسی توسط عبدالطيف طسوجی تبريزی در زمان محمد شاه و پسرش ناصرالدين شاه به فارسی در آمده و به چاپ سنگی رسيده است. جالب است که چاپ کتاب تا زمان انقلاب اسلامی دست کم به همان سياقی که چاپ کلاله خاور درآمده بود، مشکلی نداشت اما پس از انقلاب چاپ اين کتاب با مسائلی مواجه شد. چنانکه اولريش مارزلف آلمانی که در اين سالها موضوع هزار و يک شب را دنبال کرده است می نويسد « در اين سالها يکی دو چاپ جديد با حذف قسمت های به قول سانسورچيان مسأله دار منتشر شده که زياد مورد استقبال قرار نگرفته است ولی نسخه های قديمی و کامل طسوجی را گهگاه به صورت غير قانونی چاپ افست کرده و پخش می کنند ».
آنچه بهانه تهيه اين گزارش شده، توجه انتشارات فرزان روز در تهران به هزار و يک شب است که علاوه بر چاپ کتاب مهمی به نام "تحليلی از هزار و يک شب" نوشته رابرت ايروين به ترجمه فريدون بدره ای، از بهرام بيضايی که در زمينه هزار و يک شب تحقيقاتی دارد، دعوت به سخنرانی کرد.
در اين گزارش علاوه بر چکيده سخنان آقای بيضايی، به کتاب معتبر "افسون شهرزاد" نوشته جلال ستاری نگاهی افکنده شده، پاره ای از سندباد بحری نوشته همين محقق نقل گرديده، گفتگوی کوتاهی با محمد بهارلو که دست اندرکار چاپ نسخه تازه ای از هزار و يک شب است انجام گرفته، و سر آخر خلاصه مطالب ويژه نامه هايی که در اين زمينه در تهران منتشر شده، آمده است.
--84.142.222.189 ۱۸:۱۲, ۱۷ دسامبر ۲۰۰۶ (UTC) پیوند