اسماعیلیان در ایران
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
اسماعیلیه یا اسماعیلیان گروهی بودند از شیعه که اندیشه ویژه به خودی را داشتند.اینان همزمان با روزگار سامانیان سربرآوردند و سدهها با توان بسیار به پراکندن اندیشه خویش پرداختند.امروزه بسیار ناتوان شدهاند و از شمارشان کاسته شدهاست. در ایران بسیار کم یافت میشوند و در کشورهایی مانند هندوستان پراکندهاند.
چنانکه هانری کربن میگوید اسماعیلیان نزاری بعد از سقوط قلعه الموت به دست مغولان و از بین رفتن کتب موجود در آن منابع خود را از دست دادند. اما اسمایلیان مستعلوی که در دوره فاطمیان در مصر مستقر بودند و در حال حاضر بیشتر در هند هستند، منابع دست اول خود را حفظ کردهاند، هرچند تمایلی به انتشار آن ندارند.
رهبر به عبارتی امام کنونی اسماعیلیان نزاری که نیاکان ایرانی دارد، کریم آقاخان نام دارد که متولد ژنو است و اکنون در پاریس مستقر است و فارغالتحصیلِ دانشگاه هاروارد نیز میباشد.
فهرست مندرجات |
[ویرایش] آغاز کار و سرچشمه
جریان اسماعیلیه از مصر و دربار خلیفههای فاطمی مصر برخاست. اسماعیلیان سالها اندیشه اسماعیلی و خلیفههای فاطمی را تبلیغ میکردند. مرکز این تبلیغات در ایران بیشتر ری،فرارود و خراسان بود.در سده چهارم کار مبلغان اسماعیلی بالا گرفت و بسیاری از بزرگان سامانی بدیشان پیوستند که بزرگترینشان امیر نصر سامانی بود. گرایش امیر نصر به اسماعیله واکنش غلامان ترک متعصب -که گارد نگهبانان امیر را در بر میگرفتند-و روحانیان سنی را برانگیخت تا به اندیشهٔ براندازی وی بیافتند.گرچه توطئهٔ براندازی آشکار و رهبر ترکان دسیسه پرداز سرش را بر باد داد،ولی امیر نصر به ناچار کناره گیری کرد و فرزندش نوح را به جای خویش بر تخت نشاند.فشار فقیهان سنی و ترکان که اکنون بسیار نیرو گرفته بودند جنبش اسماعیلیان را تارو مار ساخت و رهبران این جنبش در فرارود شکنجه و کشته شدند.از این پس جنبش حالت پنهانی به خود گرفت.
[ویرایش] اسماعیلیان و محمود
با واژگونی سامانیان و روی کار آمدن ترکان وضع اسماعیلیان از آنچه بود بدتر شد.در کنار دیگر دگراندیشان اسماعیلیان نیز مورد آزار و کشتار سلطان محمود غزنوی که مسلمان سختگیری بود قرار گرفتند.محمود در این کشتار با دستگاه خلیفه گری بغداد همدست بود.
بزرگترین کسی که در زمان غزنویان قربانی کشتار اسماعیلیه شد حسنک وزیر بود که به دار آویخته شد.
[ویرایش] برآمدن حسن صباح
در زمان سلجوقیان حسن صباح در ایران رهبری اسماعیلیان را به دست گرفت.مرکز تبلیغ و مقاومت خویش را به کوههای و دژهای کوهستانی رساند و خودش در دژ افسانهای الموت آشیان گرفت.پس از استوار شدن از مصر برید و جداگانه و مستقل به دعوت پرداخت.این روزگار دوران اوج اسماعیلیان بود.حسن صباح برای پیشبرد ارمانهای اسماعیلی دست به یک رشته ترورها زد که مهمترینش ترور خواجه نظامالملک میباشد.
البته در مورد ترور خواجه نظامالملک برخی ترکان خاتون همسر ملکشاه را آمر قتل خواجه میدانند.
[ویرایش] اسماعیلیان و مغولها
پس از مرگ حسن صبح جانشینانش راه نبرد با خاندانهای ترک چیره بر ایران را پی گرفتند.تا اینکه با تازش مغولها به ایران به ناچار با سلطان جلالالدین خوارزمشاه در یک سنگر جا گرفتند و با مغولان به ستیز پرداختند.ولی سر انجام خورشاه واپسین رهبر اسماعیلیان الموت در سال ۶۵۱ در برابر هلاکوخان گردن فروآورد و چندی پس از آن به دست مغولها کشته شد.مغولان دژها را یکی پس از دیگر گشودند و کشتار بزرگی از اسماعیلیان کردند.از این پس اسماعیلیان مقاومت را در دژهای خویش در شام و لبنان پی گرفتند.
[ویرایش] منبع
- راوندی،مرتضی. تاریخ اجتماعی ایران،رویه دوم.